مجنون رفت و لیلی جا ماند

گفت‌وگو با دکتر فریده حمیدی، دانشیار روان‌شناسی درباره زنانی که کرونا همسرشان را از آنها گرفت

مجنون رفت و لیلی جا ماند

 کرونا ترسناک بود و هست اما روی ترسناک و وحشی این ویروس زمانی تا مغز استخوان‌مان را به درد می‌آورد که در اطراف خود زنان جوانی را می‌بینیم که کرونا به یکباره همسرشان را از آنها گرفت. خانواده داشتند به روال معمول زندگی می‌کردند که به یکباره و بدون هیچ مقدمه‌ای و آماده‌باشی مرد خانه دچار کرونا شد و خیلی زود از پای درآمد و همسر ماند و فرزند یا فرزندان. همه ما چنین خانواده‌هایی را پیرامون خود داریم. همه ما تنهایی و حجم اندوه این خانواده‌ها و به‌خصوص زنان جوان را دیده‌ایم، با چشم خود دیده‌ایم که این زنان که سرشار از شور زندگی و امید به آینده بودند چگونه به یکباره از هم پاشیده‌اند و قدشان خمیده و لبخند‌های عمیق‌شان جایش را به «آه‌»های عمیق داده. انگار زندگی روشن در چشم برهم زدنی تیره و تار شده و همه چیز به یغما رفته است. کم نیستند چنین خانواده‌ها و زنانی که کرونا طاق بلند زندگی‌شان را خراب کرده‌است. درباره زنان می‌نویسیم چون همه بی‌اغراق می‌دانیم که زنان آسیب‌پذیرترند هر چقدر هم که قدرتمند و روحیه‌ای بسیار قوی داشته باشند. مردان قدرت انتخاب و آزادی‌های فردی بیشتری در جامعه ما دارند. این نه نگاه فمینیستی است و نه بزرگ‌نمایی و سیاه‌نمایی. واقعیتی است که اگر نپذیریم، صادق نیستیم. چند روز قبل خبر رسید که 51 هزار کودک در دوره کرونا در ایران یتیم شده‌اند. طبق آمار، تعداد مردانی که به‌دلیل کرونا فوت کرده‌اند از تعداد زنان بیشتر است بنابراین تعداد زنانی که کرونا همسران‌شان را گرفته از مردان بیشتر است. زنانی که سن و سال زیادی ندارند. این مطلب را نوشتیم تا به این زنان بگوییم به یادتان هستیم و می‌دانیم چه روزهای سختی را پشت سر می‌گذارید و چقدر دلتان گرفته و مسؤولیت چگونه دارد کمرتان را خم می‌کند. با دکتر فریده حمیدی، روان‌شناس هم صحبت کردیم تا راهکار‌هایی را به ما و شما ارائه کند و شاید کمی از رنج‌تان بکاهد.
 حمایت دولت اندک است
دکتر حمیدی بر این باور است که مرگ بر اثر کرونا به اطرافیان به‌خصوص به زنانی که همسرشان را از دست داده‌اند بیشتر آسیب می‌زند چون مرگی اتفاق افتاده که می‌توانست رخ ندهد. اگر واکسیناسیون به موقع انجام می‌شد تعداد فوتی‌های کرونا خیلی کمتر از آمار امروزی بود. درست مثل این‌که جنگی تمام شده باشد اما افرادی بعد از جنگ کشته شده باشند. حس بسیار بدی است. عزیزت را بی‌خود و بی‌جهت از دست داده‌ای. شوهری که می‌توانست در کنارت باشد حالا نیست و کرونا او را خیلی سریع از تو و بچه‌‌هایت گرفته است. از طرفی حمایت از زنان سرپرست خانوار در کشور ما خیلی کم است و زنی که همسر خود را از دست داده و فرزند دارد با سختی‌های زیادی روبه‌رو است. بیشتر این زنان نه مسکن دارند و نه درآمد و نه بیمه. به نظرم قانونگذاری درباره زنان سرپرست خانوار به‌خصوص در این روزها که کرونا زنان زیادی را بدون همسر و همراه کرده است باید جدی‌تر و سریع‌تر شود. تنها راه بهبود شرایط زنان سرپرست خانوار تعیین قوانین حمایتی دولتی است که در کشور ما بسیار اندک است. می‌توان از قوانین کشورهای توسعه‌یافته در این زمینه پیروی کرد یا حتی قوانینی که در کشورهایی مانند امارات و عربستان وجود دارد.
 توانمندسازی خانم‌ها الزامی است
 در کشور ما خانواده‌ها معمولا از خانمی که همسرش را از دست داده حمایت می‌کنند. پدر و برادران زن و مرد معمولا اجازه نمی‌دهند که او و فرزندانش دچار مشکل شوند، به‌خصوص اگر وضع مالی خوبی داشته باشند. اما مشکلی که پیش می‌آید این است که حمایت‌ها معمولا به سمت قیم‌مآبی می‌رود و به اعتماد به‌نفس و عزت‌نفس زنان آسیب می‌زند. پدران و برادران از زنی که همسرش را از دست داده حمایت می‌کنند اما در کنارش او و فرزندانش را مدیریت نیز می‌کنند که این خودش در درازمدت آسیب‌زاست.  راه درستش این است که دولت روی توانمندسازی زنان متمرکز شود. این‌که آمار مدرک‌‌گرفتن زنان در جامعه ما بالاست نشان توانمندی نیست. باید دولت هزینه کند و در کنار تحصیل به زنان مهارت‌های کاربردی آموزش دهد تا آنها در شرایط اضطرار بتوانند از این مهارت‌ها برای درآمدزایی و بالا بردن روحیه خود استفاده کنند. زنی که مدرک دانشگاهی دارد اما فقط دروس تئوری را خوانده و مهارتی بلد نیست، نمی‌تواند در جامعه‌ای که بازار کار مردانه است برای خود کاری به‌دست آورد.
 اما و اگرهای ازدواج مجدد
خلأ عاطفی زنانی که همسران خود را از دست داده‌اند بسیار آزاردهنده است. بهترین روش برای ازبین‌بردن این خلأ، ازدواج مجدد است اما در کشور ما در این زمینه فرهنگ‌سازی درستی انجام نشده است. زنی که همسرش را از دست داده برای خود و فرزندانش تکیه‌گاهی مطمئن می‌خواهد اما معمولا مردانی به سمت این زنان می‌روند که یا می‌خواهند با آنها ارتباطات خارج از عرف و پنهانی داشته باشند یا به‌عنوان همسر دوم آنها را انتخاب می‌کنند که هر دوی این‌ها نه‌تنها برای زن و بچه‌هایش تکیه‌گاه نمی‌شود که بیشتر باعث آزار و اذیت آنها می‌شود. بهترین راه فرهنگ‌سازی در زمینه ازدواج مردان مجرد با این گروه از زنان است. در این صورت مرد برای زن همسر و برای فرزند یا فرزندان او پدر می‌شود اما در کشور ما در این زمینه اصلا کار فرهنگی نشده و مردان مجرد برای ازدواج اول حاضر به ازدواج با زنی که همسرش را از دست داده نیستند. این خلأ و کمبود فرهنگی باید از طریق کار رسانه‌ای و آموزش برطرف شود و این تابو و اندیشه غلط ازبین‌برود.



همسرم بی‌نظیر بود
همه آنهایی که زنده‌یاد علی اکرمی را می‌شناختند، می‌دانند که او چقدر خانواده‌دوست بود و همسرش، شقایق خانزادی و دختر و پسرش در کنار این پدر مهربان زندگی خوبی را سپری می‌‌کردند اما کرونا آمد و مثل یک توفان وحشی، سکاندار این خانواده موفق و خوشبخت را از آنها گرفت. علی اکرمی رفت و همسر و فرزندانش را تنها گذاشت. شقایق خانزادی از همان روز اول در همه صحبت‌هایش همسرش علی را ستود و گفت که او بهترین بوده. حالا هم بعد از گذشت تقریبا هشت ماه از رفتن علی اکرمی، می‌گوید: علی نه‌تنها همسر که بهترین رفیق و همراه ما بود. ازدواج ما بسیار موفق بود. او شخصیتی برجسته و دغدغه‌مند داشت و آنهایی که او را می‌شناختند، می‌دانند که چقدر خودساخته و مستقل بود. آزاداندیش‌تر و صادق‌تر از او ندیده‌ام، در همه موارد. کرونا به شکل نامردانه‌ای او را از ما گرفت، خلأ عاطفی نبود علی را نمی‌توان به سادگی پر کرد. خانواده‌ام به‌شدت از ما حمایت می‌کنند. اگر آنها نبودند ما حتما مشکلات‌مان بیشتر می‌شد. همسرم حقوق‌‌بگیر ثابت نبود و بیمه نداشت. من شاغلم و با حقوقم سعی می‌کنم امورات خانواده‌ام را سر و سامان دهم اما همه می‌دانیم شرایط چقدر سخت است. خلأ عاطفی نبود علی بسیار آزاردهنده‌ است. خودم برای کنار آمدن با شرایط از یک روان‌شناس مشاوره می‌گیرم و بچه‌ها را هم چند باری پیش مشاور برده‌ام اما نبود همسرم سخت است خیلی سخت. کرونا او را ناجوانمردانه از ما گرفت. علی اکرمی همسر و پدری بی‌نظیر بود. نمی‌توان بدون او زندگی بی‌چالش و آسوده‌ای داشت.