یارانه 80 میلیون نفر درجیب 80 هزار نفر!
عددبازی با طرح تشویقی پاییزه کتاب
حسام آبنوس / دبیر قفسه
در خبرها آمده بود، در طرح پاییزه كتاب كه در هفته كتاب اجرا شد حدود 65 هزار نفر كتاب خریدهاند. در ادامه آمده بود رقمی كه در این هفته كتاب خریده شده، قریب به ده میلیارد تومان بوده است. این طرح در روزهایی اجرا شد كه برف و بنزین و قطعی اینترنت را در كشور شاهد بودیم و بسیاری از رسانهها بر این نكته تاكید كردند كه اگر این اتفاقات رخ نمیداد احتمالا اقبال از این طرح بیشتر بود و احتمالا مدیران نیز انتظار بیشتری از فروش و اقبال مردم داشتند.
حالا بیایید قبل از اینكه نتیجهگیری كنیم كمی با هم عددبازی كنیم. براساس اعلام خانه كتاب، كتابفروشیهای عضو این طرح میبایست تخفیف 20 درصدی به مراجعهكنندگان تا سقف 120هزار تومان ارائه میكردند. یعنی فروش ده میلیاردی اعلام شده از سوی این موسسه در طول اجرای طرح، 20 درصد آن یارانهای بوده كه از سوی دولت پرداخت شده و باقی به صورت مستقیم توسط مخاطبان پرداخت و مستقیم به حساب كتابفروش وارد شده است. یعنی به صورت تقریبی دو میلیارد تومان برای این طرح از محل بودجه عمومی به شركتكنندگان در این طرحِ اصطلاحا تشویقی پرداخت شده است. طرحی كه قرار است در آن یارانه به صورت مستقیم به دست مصرفكننده برسد و واسطهها حذف شوند تا در محلی كه برای آن در نظر گرفته شده به مصرف برسد. تا اینجا هم مسالهای نیست.
این طرح در حالی اجرا شد كه ابتدا اعلام شد به دلیل مشكلات مالی به صورت سراسری اجرا نمیشود و در تهران آن هم به این خاطر كه شهرداری تهران به عنوان حامی مالی ظاهر شده، به اجرا گذاشته میشود، اما پس از برخی اعتراضها و انعكاس آن در رسانهها طرح به صورت سراسری اجرا شد تا كل كشور را پوشش بدهد. سپس آغاز طرح همراه شد با افزایش قیمت بنزین و پیامدهای آن كه منجر بهقطع شدن اینترنت در كشور شد، به همین خاطر متولیان طرح پاییزه کتاب مدعی بودند قطع شدن اینترنت، اطلاعرسانی و تبلیغات این طرح را مختل كرد و سبب شد با اقبال مخاطبان روبهرو نشود.
حال پرسش اساسی این است كه در شرایط كنونی، دولت از كجا و با چه منطقی به جمعیتی كمتر از یكدهم درصد جمعیت كشور (اصلا شما بگیرید 80 هزار نفر كه میشود یكدهم جمعیت كشور) چنین یارانهای پرداخت میكند؟ آیا این یارانه به منظور راضی نگهداشتن قشر و دسته خاصی نیست؟ دولت اگر میخواهد مردم را به سمت مطالعه و خرید كتاب سوق دهد باید برنامههای كارشناسی تنظیم كند بهجای اینكه دست در جیب 80 میلیون نفر كند و كار فرهنگی انجام دهد!
یارانههایی كه باید به صورت عمومی و یكسان توزیع شود و در دسترس همه قرار بگیرد اینگونه از سوی دولت بهصورت نامتوازن به گروه محدودی تعلق میگیرد. در حالی كه یارانههای فرهنگی اگر قرار است توزیع شود باید مستقیم به حساب سرپرست خانوار واریز شود تا هركس با توجه به سلیقه و میل خود از آن استفاده كند. به عبارتی دولت با این طرح سعی كرد رضایت یك گروه كوچك را كسب كند و همانها را راضی نگه دارد در حالی كه این هزینهها باید برای تمام شهروندان كشور 80 میلیونی ایران صورت بگیرد و حتی آن فرد روستایی كه
سیر كردن شكم چندسر عائلهاش برایش اولویت بیشتری از خرید كتاب دارد، هم بتواند از این پول نفت سهمی داشته باشد. در این بین هیچ نهاد بازرسی و ناظری وجود ندارد تا از نحوه تخصیص این یارانه سخن بگوید. به عبارتی آیا دولت با دادن امتیاز به یك قشر محدود میخواهد در این اوضاع گرانی كتاب و دیگر محصولات فرهنگی كه دیگر به محصولات با کلاس و شیک تبدیل شدهاند و فقط عدهای خاص میتوانند از آنها استفاده كنند، آنها را تا حدودی با خود همراه کند؟ به معنای دیگر خدای نکرده دولت در این فقره هم دستش را در جیب ملت كرد تا بتواند نمایش فرهیختگی ایجاد كرده و دل عدهای را نرم كند؟
اگر بخواهیم راحت حرف بزنیم باید بگوییم نمایش خرید كتاب و فرهیختگی دولت در هفته كتاب سال 98 در این یك مورد، حدود دو میلیارد تومان هزینه روی دست كشوری گذاشت كه بیش از ده میلیون دهکهای پایین دارد و خب اگر بگوییم «به داد این ده میلیون نفر برسید» احتمالا جواب میشنویم، غذای روح از غذای جسم هم مهمتر است؛ ولی كسی نیست بگوید سفرهای كه برای غذای روح جامعه پهن كردهاید كمتر از یكدهم درصد از جمعیت كشور سر آن نشستهاند!