گفت وگو با مهسا ملکمرزبان، نویسنده و مجری تلویزیون به بهانه انتشار دومین رمان با ترجمه او
عمق عشقهایمان چقدر است؟
سالهاست او را به عنوان مجری در برنامههای مختلف تلویزیون میبینیم و نامش را به عنوان نویسنده و مترجم روی کتابها. مهسا ملکمرزبان تا کنون بیش از 20 کتاب ترجمه کرده که از میان آنها میتوان به آثاری مانند آشنایی با بورخس، سفر به اتاق تحریر، هفده انگلیسی مسموم، فانی و الکساندر، داستانهای واقعی و قلبی به این سپیدی اشاره کرد. او با شبکه مستند نیز همکاری داشته و عضو گروه انتخاب فیلم و سریال خارجی برای پخش و کارشناس ترجمه فیلمها و سریالهای خارجی این شبکه است، سال گذشته رمان خردهروایتهای بیزن و شوهری را روانه بازار کتاب کرد و چند روز قبل نیز کتاب شیفتگیها با ترجمه او منتشر شد.این رمان بعد از رمان قلبی به این سپیدی دومین رمانی است که این مترجم از خابیر ماریاس، نویسنده مشهور اسپانیایی ترجمه و منتشر کرده است. ملکمرزبان برای تبلیغ آثاری که مینویسد، ترجمه میکند یا اجرای آنها را به عهده دارد از شبکه اجتماعی اینستاگرام بهترین و مفیدترین استفاده را میکند. با ملکمرزبان همصحبت شدیم تا با فضای ذهنی یک نویسنده خانم آشنا شویم و درباره کتاب و کتابخوانی در شرایط کنونی نظرات او را بدانیم. ملکمرزبان چند روز قبل مهمان برنامه کتابباز بود و در آنجا گفتوگوی جالبی با سروش صحت درباره کتاب ارائه کرد.
خابیر ماریاس، یکی از نویسندگان مورد علاقهام است و به خاطر علاقه شخصی، شیفتگیها را ترجمه کردم. قلبی به این سپیدی کتاب سادهای نیست که همه بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و وقتی به چاپ پنجم رسید، احساس کردم چقدر این نویسنده توانسته بین مردم ما طرفدار پیدا کند. قلم و نوع روایتهای او را دوست دارم و شخصیتهایش درگیرم میکند. فلسفه و نوع نگاهش به دنیا را دوست دارم برای همین آثارش را ترجمه میکنم.
در شرایط فعلی که دلایل مردم برای کتاب نخواندن بیشتر از گذشته شده، نویسنده یا مترجم یک اثر چگونه میتواند درباره اثرش تبلیغ و آن را به مردم معرفی کند تا آنها مشتاق خواندن کتاب او شوند؟
به نظرم کتاب یک کالای فرهنگی است، مثل فیلم، مثل موسیقی و باید برای فروش آن تبلیغ شود تا مخاطب متوجه شود چنین کتابی وجود دارد و محتویات آن چیست و چقدر با سمت و سو و تفکراتش سازگار است. بر عکس سینما و آثار تلویزیونی و تئاتر که پر بازیگر و پر تبلیغ است که به معرفی اثر کمک میکند در حوزه کتاب فقط یک جلد وجود دارد که اطلاعات زیادی به خواننده نمیدهد. پس نویسنده یا مترجم و ناشر باید برای معرفی کتاب از ابزارهای مختلف استفاده کند. برخی معتقدند وقتی کتابی را مینویسی نباید دنبالش راه بیفتی و برای آن تبلیغ کنی، اما من اعتقادی به این نوع نگاه ندارم. وقتی چاپ اول کتاب شیفتگیها خیلی زود تمام شد و ناشر این را اعلام کرد چرا من نباید این خبر را اعلام کنم؟ هر زمان کتابهایم را درست معرفی کردهام، مخاطب از من قدردانی کرده که چنین کتابی را به آنها معرفی کردهام. کتاب را برای خودم نمینویسم یا ترجمه نمیکنم، وقتی مردم آن را میخرند و تجدید چاپ میشود، خوشحال میشوم و آن را به اشتراک میگذارم. چرا نباید خوشحالی را بیان کنم. تبلیغ و معرفی کتابهایم را رفتار ناپسندی نمیدانم و بر این باورم کتابی را به مردم معرفی میکنم که اثری متفاوت است و مردم بهتر است آن را بخوانند و مترجمان دیگر، آثار دیگری از این نویسنده را ترجمه و به بازار ارائه کنند.
چقدر برای ترجمه کتاب وقت گذاشتید؟
نزدیک به یکسال درگیر گرفتن کپیرایت کتاب بودیم. ترجمه و دوباره ویراستاری آن حدود چهارپنج ماهی طول کشید.
رمانهای خوب از رمانهای کلاسیک بگیرید تا رمانهایی از نویسندهای جدید، بُعد روانشناسی دارد که بیشتر مورد توجه مردم قرار میگیرد و به مخاطب کمک میکند آدمهای پیرامونش و جامعه را بهتر تحلیل کند. رمان شیفتگیها چقدر روی این بخش کار کرده است؟
خیلی زیاد. رمان بر اساس روانشناسی شخصیتها و بُعد معنوی آنها نوشته شده است. داستان به زیبایی روایت میشود و در لایههای پنهان خود معناهای مختلفی را به خواننده میدهد که جهانبینی مخاطب را گسترده و آنها را به فکر وادار میکند.
ماریاس، اسپانیایی است و اینکه خواننده ایرانی هم با شخصیتهای او همذاتپنداری میکند و با آنها همراه میشود به این نکته اشاره دارد که آدمها در سراسر دنیا اشتراکاتی دارند که از طریق ادبیات آنها را میتوان بیان کرد؟
موضوع اصلی این رمان، عشق است و روابط انسانی که موضوع ازلی و ابدی بشریت است. رابطهای که باعث شیفتگی میشود و عاشق برای معشوق حاضر است چه بهایی بپردازد. این بها را ماریاس به بهترین و انسانیترین شکل ممکن روایت کرده است. جاهایی از کتاب تکان دهنده است که آدمها چقدر میتوانند عمیق و ارزشمند عاشق و شیفته یکدیگر شوند.
کتابخواندن چقدر میتواند به ما کمک کند تا انتخابهای درستتری در زندگی داشته باشیم و با چالشها و موانع ذهنی و واقعی رودررو شویم و از پس آنها برآییم؟
قبل از تشویق مردم به کتابخوانی باید کتاب را درست به مردم معرفی کنیم. به نظرم اگر در این زمینه درست و کاربردی رفتار کنیم، مردم حتما کتاب میخوانند و هیچ کتابی به اصطلاح روی زمین نمیماند. در حوزه ترجمه به نظرم کتابهایی با شکست رو به رو میشوند که یا انتخاب آنها اشتباه بوده یا بد ترجمه شدهاند یا معرفی و تبلیغ درباره آنها نادرست بوده. وقتی موضوع خوب نباشد یا ترجمه بد باشد نباید توقع داشت مردم آن را بخوانند. تحقیقات میدانی نشان میدهد کتابهای خوب که عامه پسند هم نیست خوب میفروشد و به چاپهای متعدد میرسد.کتابهایی که خانم مژده دقیقی یا آقایان غبرایی و امیر مهدی حقیقت ترجمه میکنند، همیشه موفقند. مهم این است که اعتماد مخاطب را جلب کنیم و به این اعتماد احترام بگذاریم.
-
با خودروسازان برخورد میشود؟
-
لطفا موفقیت ما را به حساب خود ننویسید!
-
از «گام دوم» مراقبت کنیم
-
كتاب مورد علاقه شما چیست جناب قاچاقچی؟
-
روایت شاهدان عینی جلسه 6/1/68
-
هراس و هیجان در همین حوالی
-
المپیک تلویزیونی
-
جوانههای اشتغال
-
تنها در خانه
-
سارقان به دنبال گوسفندها
-
عمق عشقهایمان چقدر است؟
-
روایت شاهدان عینی جلسه 6/1/68