در آستانه آغاز  عصر فرا انسان

با قابلیت‌های گسترده‌ای که به‌کارگیری ابزارهای رباتیک و دیجیتال به بدن انسان می‌دهد باید منتظر دیدن قابلیت‌های نسل آینده سایبورگ باشیم

در آستانه آغاز عصر فرا انسان

از ایمپلنت‌های تقویت‌کننده واقعیت گرفته تا استخوان‌بندی‌های بیرونی بدن که با مغز کنترل می‌شوند و همچنین پیشرفت‌های بی‌نظیر در زیست‌فناوری که به ترکیب دستگاه‌های مختلف با مواد ارگانیک منجر شده‌اند، انسان‌های سایبورگی ظهور کرده‌اند که می‌توانند از محدودیت‌هایشان عبور کنند. سایبورگ به موجود زنده‌ای گفته می‌شود که هم اندام‌های ارگانیک و طبیعی خود را دارد و هم می‌تواند از اجزای مکانیکی و دیجیتالی در بدن خود استفاده کند. امروزه بشر بیش از هر زمان دیگر با فناوری ادغام شده است. با پیشرفت پروتزهایی که قدرت و سرعت به انسان می‌دهند، ایمپلنت‌های عصبی که روی چگونگی عملکرد مغزمان اثر می‌گذارند و حواس و توانایی‌های جدیدی که حتی خواب‌شان را نمی‌دیدیم، می‌توان گفت وقت آن رسیده که نسخه بهتری از خود را تصور کنیم. انسانی که به‌زودی قدم به دنیای توانایی‌های حیرت‌انگیز می‌گذارد. برخی از محققان این انسان را ترابشریت (فرابشریت) می‌خوانند. منبع: BBC Science Focus

تلاش برای عجین‌شدن با ابزارها در بدن

سال ۱۳۷۷ شمسی/ ۱۹۹۸ میلادی، یکی از محققان حوزه سایبرنتیک (دانش رایانیک؛ نظریه‌ای که مناسبات انسان و ماشین و همچنین ماشین‌ها با یکدیگر را مشخص می‌کند) به نام کوین وارویک در آزمایش‌های خود یک تراشه بازشناسی با امواج رادیویی (RFID) به طول 5/2 سانتی‌متر در بازوی خود کاشته بود. در آن زمان این کار را بسیار خطرناک و حتی دیوانگی می‌دانستند اما در هر صورت او این کار را انجام داد و با ایجاد مدار رسانه‌ای نشان داد این تراشه می‌تواند او را با کمک یک رایانه، قابل ردیابی کند و با استفاده از این ویژگی می‌توانست درهای امنیتی خودکار آزمایشگاهش را در دانشگاه شفیلد بدون لمس‌کردن باز کند. 
چهار سال بعد با وجود هشدار جراح‌ها، او نوعی رابط‌های عصبی در بدن خود کار گذاشت تا با استفاده از آنها بتواند یک بازوی رباتی را که در قاره‌ای دیگر بود کنترل کند و همچنین با نصب الکترودهایی روی دست همسر خود توانست سیستم عصبی خود را با سیستم عصبی او متصل کند و از این طریق با او در ارتباط باشد. او این آزمایش را عالی‌ترین آزمایشی می‌دانست که تا آن زمان انجام داده بود و اولین ضربان‌های علائمی که از سیستم عصبی انگشتان دست همسرش به او منتقل شده بود را خوب به خاطر دارد. وارویک سرانجام ایمپلنت‌ها را از بدن خود خارج کرد اما می‌توان گفت او نام اولین سایبورگ را برای همیشه به خود اختصاص داد اما برخی از محققان بر این باورند هزاران سال است که انسان در مسیر سایبورگ‌شدن قدم برداشته است.
لیوی‌یو بابیتز، یکی از بنیانگذاران شرکت سایبورگ‌نست (CyborgNest) در لندن که ابزارهای تقویت حسی تولید می‌کند، می‌گوید: «انسان از وقتی شروع به هدف‌گیری خرس‌ها با تیروکمان کرد، با فناوری عجین و به ‌نوعی سایبورگ تبدیل شد.» به نظر بابیتز، موقع هدف‌گیری، دست انسان دراز شده و تیروکمان را کنترل می‌کند و در این حالت او همان سایبورگ است. البته بابیتز می‌پذیرد که پیشرفت‌های فناوری اکنون مفهوم سایبورگ را مأنوس‌تر کرده‌اند.
این روزها هکرهای زیستی (افرادی که بخش‌هایی از بدن انسان را با ماشین‌ها ترکیب می‌کنند) در حال استفاده از ابزارهای مشابه سامانه بازشناسی با امواج رادیویی و آهن‌رباهای کاشته‌شده هستند. حتی برخی از این افراد در گوش‌های خود ایمپلنت‌هایی کار می‌گذارند تا مانند هدفن در گوش آنها موسیقی پخش کنند.
امروزه در دنیای پزشکی هم اصلاحاتی در بدن انسان و کارکرد اندام‌های او با استفاده از ابزارها، مانند تعویض مفصل ران و پروتزها، انجام می‌شود. این ابزارها چنان مزایایی ارائه می‌دهند که ارزش ریسک کردن را دارند. در دنیای پزشکی هدف از به‌کارگیری ابزارها و دستگاه‌ها در بدن انسان تاکنون درمانی بوده است اما محققان از این خط عبور کرده و در تلاشند تا با کمک دستگاه‌ها توانایی‌های انسان را بالا ببرند. مانند کارگذاشتن بازوی گجت فیبر کربنی برای یکی از بیمارانی که در سانحه‌ای یک دست و پای خود را از دست داده است.

 فراتر از حواس پنجگانه
اگر علاقه‌ای به ایمپلنت‌های دائمی و کاشت آنها در بدن خود ندارید، راه‌حل‌های خوب دیگری وجود دارد. مثلا شرکت سایبورگ‌نست نوعی ابزار پوشیدنی به اسم نورث‌سنس (NorthSense) تولید کرده که روی پوست بدن‌تان قرار می‌گیرد و حسی کاملا جدید به حواس پنجگانه‌تان اضافه می‌کند. در واقع هر کجا که باشید با ایجاد لرزش روی پوست‌تان شمال مغناطیسی را به شما نشان می‌دهد. بابیتز می‌گوید این ابزار یک قطب‌نمای ساده نیست و حسی کاملا جدید است که درست مانند حواس زیستی فرد دائما فعال است و هر لحظه در هر کجای این کره خاکی باشید، جهت‌تان را به شما نشان می‌دهد. این حس می‌تواند مانند بوها و رنگ‌ها وارد زندگی‌تان شود. در واقع این ابزار می‌تواند اطلاعات جدیدی به حافظه‌تان اضافه کند. مانند این که بدانید در یک لحظه خاص دقیقا کجا بودید.
ابزار نورث‌سنس را می‌توان زیر لباس پوشید و آن را مخفی کرد اما برخی ابزارهای دیگر مانند ابزار تقویت حسی نیل هاربیسون، آشکارا استفاده می‌شوند. نیل هاربیسون، متخصص سایبورگ در بارسلون است که از بدو تولد با دید سیاه و سفید متولد شده‌است. او آنتن مخصوصی طراحی کرده‌است که کمکش می‌کند رنگ‌ها را بشنود! این ابزار ابتدا روی بدن او متصل بود اما بعدها به‌شکل ایمپلنت در بدنش کار گذاشته شد. این ابزار فرکانس‌های رنگی را به لرزش‌هایی تبدیل می‌کند که از طریق یک ریزتراشه واقع در پشت سر او درون جمجمه به حرکت درمی‌آید. نیل هاربیسون در تلاش بود که مرزهای سایبورگ را زمانی‌که محدودیت‌های بسیاری وجود داشت جابه‌جا کند و بنا به‌گفته خود او این طرح تبدیل به پروژه‌ای برای تمام عمرش شد، زیرا او همواره در حال ارتقای این ابزار بود. 
بعدها وقتی وارویک با ایمپلنت هاربیسون آشنا شد، هاربیسون را در آستانه ابرانسان شدن نامید زیرا ابزار شنیدن رنگ‌ها به هاربیسون کمک می‌کرد رنگ‌های فراتر از طیف مرئی، یعنی فروسرخ و فرابنفش را هم حس کند. به این ترتیب هاربیسون از دنیای اطراف خود درکی فراتر از انسانی دیگر داشت.
این ایمپلنت قابلیت اتصال به اینترنت هم دارد و هاربیسون برای پروژه بعدی خود قصد دارد «دسترسی به سر» خود را به فروش گذاشته و با دیگران به اشتراک بگذارد. در واقع هر کسی این قابلیت را بخرد می‌تواند چیزی را که هاربیسون از رنگ‌ها درک می‌کند حس کند.

 هکرهای ذهن
اگرچه ابزارهایی که در پروژه‌های فوق تولید شدند با استفاده از ایجاد تغییرات مختلف در بخش‌های دیگر بدن می‌توانند روی مغز اثر بگذارند، روش مستقیم‌تری برای گرفتن چنین اثری روی ذهن انسان وجود دارد و آن قراردادن ایمپلنت درون جسم خاکستری مغز است. این پروژه، یکی از اهداف «ایلان ماسک» است. او با تأسیس شرکت نورالینک (Neuralink) قصد دارد رابط مغزی با پهنای بالای باند، با همین نام تولید کند که می‌تواند همچون ایمپلنتی بی‌سیم، ذهن فرد را به اینترنت متصل کند.
به‌تازگی محققان شرکت نورالینک اعلام کردند توانسته‌اند با کاشت رابط مغزی در سر یک میمون او را وادار به بازی رایانه‌ای پونگ کنند. این میمون با ذهن خود و به‌کارگیری قشر حرکتی مغز (ناحیه‌ای از مغز که حرکات را کنترل می‌کند) این بازی را انجام داد.
به نظر جالب می‌آید؟ بله، اما نه برای وارویک. او اگر بتواند مغز دو میمون یا دو انسان را به هم مرتبط کند بیشتر هیجان‌زده می‌شود. درست مانند زمانی‌که در آزمایشی سیستم‌های عصبی خود و همسرش را به هم متصل کرده بود. او می‌گوید: «ایلان ماسک هم دقیقا با استفاده از علائم عصبی حرکتی این کار را انجام داد. اما اگر به علائم دیگری هم دست می‌یافت خیلی بهتر می‌شد.»
شرکت نورالینک در آینده‌ای نزدیک قصد دارد ابزارهایی برای درمان افراد فلج بسازد. وارویک هم معتقد است تا یک دهه دیگر می‌توان صدمات نخاعی را کاملا درمان کرد.
به‌تازگی شرکت سایبر کینتیکس (Cyberkinetics) الکترودی به نام بِرِین‌گِیت (BrainGate) ساخته که می‌توان آن را در مغز افراد فلج کاشت و به آنها توانایی تایپ و جست‌وجو را در اینترنت با استفاده از ذهن داد. تاکنون این توانایی با استفاده از نصب نوعی پورت به جمجمه فرد و سیم‌کشی‌های متعدد به‌دست می‌آمد.
در هر حال امسال محققان آمریکایی اعلام کردند ابزارهایی را که قبلا در بدن دو مرد مبتلا به فلج چهار اندام کاشته بودند به فرستنده‌های بی‌سیم ارتقا داده‌اند. این کار باعث شده آنها بتوانند فضای اینترنت را بدون استفاده از کابل و سیم جست‌وجو کنند.
در حال حاضر فقط عده کمی از بیماران از ابزار بِرِین‌گِیت استفاده کرده‌اند اما از مدت‌ها پیش رابط‌های عصبی و متصل‌کننده ماشین با سیستم عصبی در دسترس برخی بیماران با شرایط خاص بوده و زندگی آنها را بهبود بخشیده است. مثلا وارویک روی محرک‌های عمقی مغز کار می‌کند. این محرک‌ها لرزش‌های ناشی از بیماری پارکینسون را خنثی می‌کنند. همچنین ایمپلنت‌های حلزونی، عصب‌های شنیداری را تحریک کرده و باعث می‌شود ناشنوایان بتوانند بشنوند.
همین چند روز پیش بود که شنیدیم یک مرد ۶۲ ساله استرالیایی که به علت ابتلا به بیماری اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ALS) فلج شده ، اولین کسی است که با استفاده از «رابط مغز و رایانه» توانسته با یک تراشه مغزی و بدون نیاز به زدن هیچ کلید یا ایجاد صدایی پیامی را در رسانه‌های اجتماعی ارسال کند. در این باره فردا مفصل در همین صفحه ماجرا را برایتان شرح خواهیم داد.
در هر حال آنچه روشن است این‌که ایمپلنت‌های پزشکی، قدرت فوق‌العاده‌ای ندارند اما می‌توانند مسیر را برای پیشرفت‌های بیشتر هموار کنند.


رابط‌های کوچک
 
به‌گفته دکتر تیموتی کنستاندینو، رئیس آزمایشگاه نسل بعد رابط‌های عصبی، روزی می‌رسد که می‌توان از رابط‌های عصبی برای هر چیزی از درمان و عبور از بیماری‌هایی مثل آسم گرفته تا اختلال‌های خواب استفاده کرد.
اما از آنجا که دولت‌ها ایمنی را اولین ملاک قرار می‌دهند، نگرانی‌هایی در مورد جراحی‌های مهم مغز وجود دارد. یکی از راه‌های کاهش خطر، کوچک‌ترکردن ایمپلنت‌هاست. در حال حاضر دکتر کنستاندینو روی رابط‌های مغزی به اندازه سر یک میخ کار می‌کند. او می‌گوید: «این نوع رابط‌ها ۱۰۰۰برابر کوچک‌تر از رابط‌های معمولی‌اند. بنابراین می‌توان این ابزارها را به صورت بی‌سیم و با استفاده از جراحی با کمترین تهاجم در سر افراد 
کاشت.»
ایمپلنت‌ها را می‌توان مانند دانه، با استفاده از جراحی سوراخ کلید (لاپاروسکوپی) درون مغز کاشت یا در نهایت آنها را درون بدن تزریق کرد. این کار هنوز خطرناک است و مسلما هر کسی جرأت به جان خریدن ریسک‌های آن را ندارد. حتی هاربیسون که در این موارد بسیار خطر می‌کند برای جراحی مغز مرزهایی در نظر گرفته است.
از طرفی هاربیسون می‌گوید: «باید در مسیری پیش برویم که برای تغییر بدن خود هیچ محدودیتی نداشته باشیم.» بابیتز هم معتقد است ایمپلنت‌ها تا حدی گسترش خواهند یافت که استفاده از آنها به‌راحتی استامینوفن خواهد بود. او می‌گوید، با استفاده از فناوری‌های پوشیدنی، چه در مغز کاشته شوند و چه در بیرون از بدن قرار بگیرند، می‌توان توانایی‌های ذهن را افزایش داد. از طرفی برخی می‌پرسند روزی که به‌کارگیری ایمپلنت‌های مغزی مانند مصرف قرص‌ها آسان شود، چگونه باید از آنها استفاده کنیم؟
وارویک به این موضوع هم فکر کرده است. او در رویای آینده‌ای است که بتوانیم مغزهایمان را به سیستم‌های هوش مصنوعی متصل کنیم تا نوعی همجوشی به‌وجود بیاید. او می‌گوید، چنین چیزی موجب پیشرفت‌های عظیمی در موضوعاتی مانند سفر به فضا می‌شود.