پیشنهاد روز

پیشنهاد روز

فارگو  نوآ هاولی
عصر، عصر سریال است. در همه دهه‌های گذشته، سریال‌ها نتوانسته‌اند مانند امروز در دل مخاطبان‌شان جا باز کنند. در این میان اگر دنبال یک سریال جنایی جاندار می‌گردید، پیشنهاد ما سریال «فارگو» است. سریالی که تاکنون چهار فصل آن منتشر شده اما هر فصل قصه مجزا و متفاوتی دارد. البته باز هم پیشنهاد ما اولین فصل این سریال است. این سریال به‌تازگی در فهرست برترین سریال‌های ژانر جنایی دهه گذشته که مجله نیویورک‌تایمز منتشر کرد هم جای گرفته است. ایالت‌های کمتر شناخته‌شده آمریکا بعضا به دلیل کم‌جنب‌و‌جوش بودن، وسعت زیاد و گاه پلیس محلی ناکارآمد، مکانی مناسب برای وقوع قتل‌های سریالی جنجالی بوده و بالطبع هالیوود نیز از این موضوعات بهره زیادی برده است. معروف‌ترین و در عین حال وحشتناک‌ترین این قتل‌ها در دهه ۷۰ میلادی در ایالت تگزاس رخ داد که به کشتار با اره‌برقی معروف شد اما یکی دیگر از این قتل‌ها در دهه اخیر، مربوط به یک‌سری قتل‌های زنجیره‌ای بوده که در سال ۲۰۰۶ در ایالت مینه‌سوتا و ایالت‌های اطراف آن رخ داده و دستمایه ساخت سریال « فارگو » شده است. 

طعم نهنگ وینسنت کلنر
شکار نهنگ در جزایر فارو، سنتی است که قرن‌ها قدمت دارد. هر سال در مراسمی که در این منطقه برگزار می‌شود حدود ۷۰۰ نهنگ خلبان شکار و سلاخی می‌شوند. مدت‌هاست که این سنت توسط فعالان حقوق حیوانات محکوم می‌شود. حالا وینسنت کلنر سعی کرده در مستند «طعم نهنگ» نگاهی منصفانه و بی‌طرفانه به این ماجرا داشته باشد. این مستند خوش‌ساخت فرانسوی صحنه‌های زیادی از این قتل‌عام سالانه را به تصویر می‌کشد؛ تصاویری که در آنها دریا و خشکی غرق در خون نهنگ دیده می‌شوند. اما همه کاری که این مستند می‌خواهد بکند، این نیست. این فیلم به مردم محلی میدان می‌دهد تا حرف‌شان را بزنند و احساسات خودشان را درباره این سنت که از نظر آنها بخشی از هویت فرهنگی‌شان است، بیان کنند.  
در طرف مقابل، اعضای گروه زیست‌محیطی «چوپان دریا» هم که این سنت را یک جور جنایت اهریمنی قلمداد می‌کنند، در این فیلم جایی برای بیان نظرشان یافته‌اند. تلاش‌های «چوپان دریا» و سایر گروه‌های فعال طرفدار محیط‌زیست باعث شده که این کشتار دسته‌جمعی از جهاتی تعدیل شود اما هنوز هم حمام خون به راه می‌افتد و دریا را به رنگ سرخ درمی‌آورد. 

آدمیروتخر برخمان
آیا انسان به‌واقع موجودی خودخواه است و به جز خود و منفعت خود به هیچ چیز دیگری نمی‌اندیشد؟ تصور عمومی این است که اگر فی‌المثل مضیقه‌ای پیش بیاید، انسان‌ها به جان هم می‌افتند و جز برای نفع شخصی نمی‌کوشند. از ماکیاول تا هابز و فروید به ما آموخته‌اند که آدمی موجودی بدسرشت است اما روتخر برخمان در کتاب آدمی موضعی یکسره متفاوت مطرح می‌کند: انسان موجودی نیک‌سرشت است و در ذات او غریزه همکاری بر غریزه رقابت و حس اعتماد بر حس بی‌اعتمادی می‌چربد و این چربش یکی از پایه‌های تکاملی انسان است. اما در عوض چه داریم؟ اگر همه صفات آدمی را در صندوقچه‌ای مجموع کنیم، ما عمدتا میل داریم که از آن صندوق، صفات بد را بیرون بکشیم و برجسته کنیم. چگونه می‌توان در برابر این حجم سنگین تبلیغات علیه سرشت نیک بشر اثبات کرد که داستان کاملا عکس این است و آدمی دست‌کم این اندازه که ما می‌اندیشیم بدسرشت و خودخواه نیست؟ برخمان برای اثبات این فرضیه‌اش داستان‌های واقعی را می‌کاود و نشان می‌دهد که اگر در عالم داستان‌های ادبی، انسان‌های در مضیقه افتاده به جان هم می‌افتند و گرگ هم می‌شوند، در عالم واقع این‌گونه نیست.  این‌که کتاب آدمی با عنوان دوم «‌یک تاریخ نویدبخش» اثری است که در سال ۲۰۲۰ نامزد دریافت عنوان بهترین کتاب تاریخی گودریدز اعلام شده است. 

رنج و سکوت رادن کیف
ناداستان‌ها در حال حاضر مورد اقبال مخاطبان کتاب هستند، اقبال به این موضوع دلیلش می‌تواند جذابیت کشف حقیقت و واقعیت نسبت به تخیل و داستان‌پردازی باشد. کاری که در کتاب «رنج و سکوت» به چشم می‌خورد. پاتریک رادن کیف در کتاب رنج و سکوت، به تشریح ماجرایی واقعی در دهه ۷۰ می‌پردازد و سعی می‌کند تا راز مرگ زنی را در گیرودار جنگ داخلی ایرلند فاش کند.  در سال ۱۹۷۲ زنی به نام جین مک‌کانویل که ۳۸ ساله بود و ۱۰ فرزند داشت، جلوی چشم فرزندانش و از خانه‌اش ربوده شد. افرادی ناشناس به خانه آنها هجوم بردند و او را سوار یک ون کردند و تا سال ۲۰۰۳ هیچ خبری از او به دست نیامد. سال ۲۰۰۳ جنازه‌اش پیدا شد. در سال ۲۰۱۳ زمانی که نویسنده این کتاب سعی داشت مدارکی پیدا کند که گره از معمای قتل این زن بگشاید، شواهدی پیدا کرد. این شواهد از رابطه مک‌کانویل با ارتش جمهوری خواه ایرلند خبر می‌دادند. این کتاب علاوه‌بر روایت داستانی جذاب، نگاهی به جنبه‌ها، ابعاد سیاسی و اجتماعی ایرلند در سال‌های دهه ۷۰ می‌اندازد. پاتریک رادن کیف، یکی از اعضای هیات نویسندگان مجله‌ نیویورکر است. او که قبلا دانشجوی رشته افسری بوده، در دانشگاه‌های کمبریج و دانشکده اقتصاد لندن درس خوانده و در حال حاضر در نیویورک زندگی می‌کند.