نباید دربرابر موج فیلمهای بیمصرف سکوت کرد
سینما جدیتر از این حرفهاست. یعنی جدی بوده ولی آن را به شوخی گرفتند تا جایی که واقعا شوخی شوخی شدهاست. اینقدر سینما را جدی نگرفتند که نزد همه لایهها و اقشار اجتماعی از حیز انتفاع افتاد. حتی برای همان قشر متوسط که شعارش را میدادند هم سینما ارمغانی در چنته نداشته و ندارد.
این یک فاجعه بسیار جدی است که نزدیک 200 فیلم در صف اکران باشد ولی سینماداران رغبت اکران بیست تای آنها را نداشتهباشند. حالا آنهایی که با یک صفحه طرح، مجوز ساخت میدادند، لطف کنند بیایند و جواب بدهند که با افزایش رقم تولید این فیلمها، چطوری میخواستند سینما را رونق ببخشند؟ با این خزعبلاتی که نه به درد دنیای کسی میخورد و نه به کار آخرت کمتر کسی میآید، آیا جز تلفکردن سرمایه و وقت نیروهای کارآمد چیز دیگری هم در سیاستهای گذشته بودهاست؟
تاملی در متن فیلمهای باقیمانده چیزی جز افسوس باقی نمیگذارد. واقعا مگر اکران سینمای ایران چند فیلم درباره تغییر جنسیت میخواهد ؟ اصلا تغییر جنسیت مساله و دغدغه چه جمعیتی از کشور است؟ به همین سیاق مساله خیانت ضربدری و... در چند سال گذشته حتی سه فیلم ساخته نشدهاست که چنان مورد توجه نسلهای مختلف قرار گیرد که درباره آدمهای آن حرف بزنند. اشتباه نکنید. توقع نداریم فیلمی ساخته شود (اگر چه حقمان است) مانند فلان کشور که سرمشقی برای موفقیت والیبال اکنونشان باشد. توقع نداریم مانند بهمان کشور، از کشیش گمنام جنگهای داخلیشان قهرمان ملی بسازد. توقع ساخت فیلم ایتی نداریم که ترس از موجودات فرازمینی را به آرزوی داشتن یک موجود فرازمینی توسط خانوادهها تبدیل کند و... نخیر، توقع ما خیلی پایینتر از این حرفها بودهاست.
سینمای سالهای گذشته ایران دیگر هیچ قهرمانی از میان لایههای پایین اجتماع بازتولید نکردهاست، نه در حد قیصر که جوانان به تبعیت از ضدقهرمانش سر را مدل خاصی بیارایند و در مواقعی پاشنه کفش وربکشند و نه در سقف حاج کاظمی که برای دوستش آژانس به هم ریخت. بله، سینما را در چند سال گذشته چنان به دریوزگی کشاندند که فقط به فکر گدایی جایزه باشد و بس. لاغر در همه اجزا و نحیف در پیام و سخیف در همه مضامین، این دستاورد سینمای سالهای گذشته بودهاست. توهین به شعور مردم، تحقیر کشور، نادیدن غرور ملی و تاریخ پرافتخار این سرزمین، وجه غالب مضامین سینمای ایران در سالهای گذشته بودهاست.
سینمای ایران در چند سال گذشته نه تنها به تودههای مردم (مشتریان اصلی سینما در دنیا) و مسائلمان پشت کردهاست بلکه برخلاف شعار مدیراناش در زمینه وفاداری به طبقه متوسط و جریان روشنفکری، حتی یک فیلم مانند هامون هم روانه پرده نکرده تا شعار طبقاتی آنها را روانه خیابانها کند: «این زن حق منه، سهم منه و...»
اما دیگر نباید در برابر موج فیلمهای بیمصرف و خوابآور کوتاه آمد. دیگر نباید در برابر اندیشههای وامانده غربپرست عاشق جشنوارهها سکوت کرد. دیگر نباید دست روی دست گذاشت و بیتفاوت بود. حالا نباید آتش شعار باسمهای فیلمهای جشنوارهای اعتبار ایران است را شعلهورتر کرد که برعکس مطالبه جدی ما حالا فیلم خوب، سالن مناسب است. ما حالا این حقخواهی را باید فریاد کنیم. حالا دیگر دوره مطالبهگری است و ما سینمادوستان در سراسر کشور مطالبه جدیمان فیلم خوب و سالن مناسب است.
محمدتقی فهیم - منتقد سینما
تاملی در متن فیلمهای باقیمانده چیزی جز افسوس باقی نمیگذارد. واقعا مگر اکران سینمای ایران چند فیلم درباره تغییر جنسیت میخواهد ؟ اصلا تغییر جنسیت مساله و دغدغه چه جمعیتی از کشور است؟ به همین سیاق مساله خیانت ضربدری و... در چند سال گذشته حتی سه فیلم ساخته نشدهاست که چنان مورد توجه نسلهای مختلف قرار گیرد که درباره آدمهای آن حرف بزنند. اشتباه نکنید. توقع نداریم فیلمی ساخته شود (اگر چه حقمان است) مانند فلان کشور که سرمشقی برای موفقیت والیبال اکنونشان باشد. توقع نداریم مانند بهمان کشور، از کشیش گمنام جنگهای داخلیشان قهرمان ملی بسازد. توقع ساخت فیلم ایتی نداریم که ترس از موجودات فرازمینی را به آرزوی داشتن یک موجود فرازمینی توسط خانوادهها تبدیل کند و... نخیر، توقع ما خیلی پایینتر از این حرفها بودهاست.
سینمای سالهای گذشته ایران دیگر هیچ قهرمانی از میان لایههای پایین اجتماع بازتولید نکردهاست، نه در حد قیصر که جوانان به تبعیت از ضدقهرمانش سر را مدل خاصی بیارایند و در مواقعی پاشنه کفش وربکشند و نه در سقف حاج کاظمی که برای دوستش آژانس به هم ریخت. بله، سینما را در چند سال گذشته چنان به دریوزگی کشاندند که فقط به فکر گدایی جایزه باشد و بس. لاغر در همه اجزا و نحیف در پیام و سخیف در همه مضامین، این دستاورد سینمای سالهای گذشته بودهاست. توهین به شعور مردم، تحقیر کشور، نادیدن غرور ملی و تاریخ پرافتخار این سرزمین، وجه غالب مضامین سینمای ایران در سالهای گذشته بودهاست.
سینمای ایران در چند سال گذشته نه تنها به تودههای مردم (مشتریان اصلی سینما در دنیا) و مسائلمان پشت کردهاست بلکه برخلاف شعار مدیراناش در زمینه وفاداری به طبقه متوسط و جریان روشنفکری، حتی یک فیلم مانند هامون هم روانه پرده نکرده تا شعار طبقاتی آنها را روانه خیابانها کند: «این زن حق منه، سهم منه و...»
اما دیگر نباید در برابر موج فیلمهای بیمصرف و خوابآور کوتاه آمد. دیگر نباید در برابر اندیشههای وامانده غربپرست عاشق جشنوارهها سکوت کرد. دیگر نباید دست روی دست گذاشت و بیتفاوت بود. حالا نباید آتش شعار باسمهای فیلمهای جشنوارهای اعتبار ایران است را شعلهورتر کرد که برعکس مطالبه جدی ما حالا فیلم خوب، سالن مناسب است. ما حالا این حقخواهی را باید فریاد کنیم. حالا دیگر دوره مطالبهگری است و ما سینمادوستان در سراسر کشور مطالبه جدیمان فیلم خوب و سالن مناسب است.
محمدتقی فهیم - منتقد سینما
تیتر خبرها
-
سفید کردن افراد در حوزه جریان شناسی
-
آتش بی پایان در خانه عنکبوت
-
عادیسازی روابط برای صهیونیستها امنیتساز نیست
-
نباید دربرابر موج فیلمهای بیمصرف سکوت کرد
-
توسعه ریلی روی مدار صفردرجه
-
تابستان گرم در صبا
-
افسانه پالتهای دلار!
-
تله اسکیمری برای کارتهای بانکی
-
سهم اندک از دیپلماسی فوتبال
-
نیاز اروپا به ایران در فصل جدید مذاکره