
آنچه حسینی ژرفا در «شهر موشها» کرد
یک روحانی، ماندگارترین ترانه کودکیمان را سرود
«مدرسه موشها» بخشی از یک جُنگ بود؛ یک جُنگ ۱۱ ــ ۱۰قسمتی که سال ۱۳۶۰ از شبکه یک سیما پخش شد و قرار بود بچهها را تشویق به مدرسه رفتن کند. سریالی عروسکی به کارگردانی مرضیه برومند و نویسندگی احمد بهبهانی که ازجمله عروسکگردانان و صداپیشگانش که بعدها، هرکدام به قلههایی بلند و وزنههایی سنگین در حرفهشان تبدیل شدند، میتوان به ایرج طهماسب، حمید جبلی و فاطمه معتمدآریا اشاره کرد.
اثری که به علت استقبال بسیار زیاد مخاطب، سری دومش نیز در ۱۰۴قسمت ساخته و به نمایش گذاشته شد و پس از آنکه آخرین قسمتش در سال 1363 روی آنتن رفت، فیلم سینماییاش به نام «شهر موشها» نیز در سال 1364 پرده سینماها را تسخیر کرد.
موسیقی ناب «مدرسه موشها» ساخته محمدرضا علیقلی و ترانههای جذاب و آسان آن؛ چه «میرم مدرسه، جیبام پره فندق و پسته» سروده صوفیا محمودی، همسر برادر مرضیه برومند و چه «ک مثل کپل» سروده سیدابوالقاسم حسینیژرفا، شاعر روحانی چنان از ویژگیهای ماندگاری در ذهن شنونده برخوردارند که شاید کمتر موسیقی و ملودی تیتراژ سریالی بتواند به گرد پایشان برسد.
حجتالاسلام سیدابوالقاسم حسینیژرفا همان روحانیای است که یکی از ماندگارترین ترانههای دوران کودکی دهه شصتیها را خلق کرد، شهریور ۱۳۹۳ درباره چگونگی سرایش شعر «ک مثل کپل...» گفته بود: «من بیشتر از ۳۰سال است در کسوت روحانیت هستم. آن زمان در رادیو و تلویزیون در جمع دوستان ادارهکننده گروه کودک و نوجوان کار میکردم. البته کارمند رسمی نبودم و هیچوقت هم نشدم. ناصر عنصری، رئیس آن گروه بود و علیرضا رضاداد هم در همان گروه بود. ما در گروه کودک به همراه عنصری، رضاداد و دوستان دیگر نشسته بودیم که خانم اسدی، تهیهکننده «مدرسه موشها» با نگرانی آمد و گفت شعری که برای تیتراژ گفته شده بود، رد شده است. زمان بسیار محدودی، حدود نیم ساعت به وقت آفیش استودیو مانده بود. او با ناراحتی گفت برای ضبط وقت گرفته است و اگر شعر نرسد، برنامه به هم میخورد. دوــ سه روز هم بیشتر تا عید نمانده بود. من از قبل اهل شعر بودم. آن زمانها هم حداکثر حدود ۲۰سال داشتم. عرض کردم اگر اجازه بدهید، خودم شعر را میگویم. خانم اسدی خیلی خوشحال شدند. چون من از نیروهای اصلی گروه بودم و خیالشان راحت بود که دیگر خیلی مسأله تصویب ندارد.»
او ادامه داده بود: «من به اتاق مجاور رفتم. ۱۰ تا ۱۵دقیقه طول کشید. بسما... گفتم، تمرکز کردم و این شعر را در هفت ــ هشت بیت سرودم که همین شعر «ک مثل کپل/ صحرا شده پر زگل...» بود. البته بعد که خواستند آهنگش را بگذارند، یکیــ دو کلمه را تغییر دادند. از اتاق که بیرون آمدم، خانم اسدی خیلی تعجب کردند و خوشحال شدند. شعر را برای اجرا به گروه دادند و قصه تمام شد. بعد هم من به جهت روحیات خودم که انزواطلبم، به قم آمدم و مشغول تحصیل و بعد تدریس شدم.» و اینطور شد که تیتراژ «مدرسه موشها» یکی از ماندگارترین قطعات اذهان کودکان متولد دهه 60 ایران شد.
نرگس کیانی - گروه رسانه
موسیقی ناب «مدرسه موشها» ساخته محمدرضا علیقلی و ترانههای جذاب و آسان آن؛ چه «میرم مدرسه، جیبام پره فندق و پسته» سروده صوفیا محمودی، همسر برادر مرضیه برومند و چه «ک مثل کپل» سروده سیدابوالقاسم حسینیژرفا، شاعر روحانی چنان از ویژگیهای ماندگاری در ذهن شنونده برخوردارند که شاید کمتر موسیقی و ملودی تیتراژ سریالی بتواند به گرد پایشان برسد.
حجتالاسلام سیدابوالقاسم حسینیژرفا همان روحانیای است که یکی از ماندگارترین ترانههای دوران کودکی دهه شصتیها را خلق کرد، شهریور ۱۳۹۳ درباره چگونگی سرایش شعر «ک مثل کپل...» گفته بود: «من بیشتر از ۳۰سال است در کسوت روحانیت هستم. آن زمان در رادیو و تلویزیون در جمع دوستان ادارهکننده گروه کودک و نوجوان کار میکردم. البته کارمند رسمی نبودم و هیچوقت هم نشدم. ناصر عنصری، رئیس آن گروه بود و علیرضا رضاداد هم در همان گروه بود. ما در گروه کودک به همراه عنصری، رضاداد و دوستان دیگر نشسته بودیم که خانم اسدی، تهیهکننده «مدرسه موشها» با نگرانی آمد و گفت شعری که برای تیتراژ گفته شده بود، رد شده است. زمان بسیار محدودی، حدود نیم ساعت به وقت آفیش استودیو مانده بود. او با ناراحتی گفت برای ضبط وقت گرفته است و اگر شعر نرسد، برنامه به هم میخورد. دوــ سه روز هم بیشتر تا عید نمانده بود. من از قبل اهل شعر بودم. آن زمانها هم حداکثر حدود ۲۰سال داشتم. عرض کردم اگر اجازه بدهید، خودم شعر را میگویم. خانم اسدی خیلی خوشحال شدند. چون من از نیروهای اصلی گروه بودم و خیالشان راحت بود که دیگر خیلی مسأله تصویب ندارد.»
او ادامه داده بود: «من به اتاق مجاور رفتم. ۱۰ تا ۱۵دقیقه طول کشید. بسما... گفتم، تمرکز کردم و این شعر را در هفت ــ هشت بیت سرودم که همین شعر «ک مثل کپل/ صحرا شده پر زگل...» بود. البته بعد که خواستند آهنگش را بگذارند، یکیــ دو کلمه را تغییر دادند. از اتاق که بیرون آمدم، خانم اسدی خیلی تعجب کردند و خوشحال شدند. شعر را برای اجرا به گروه دادند و قصه تمام شد. بعد هم من به جهت روحیات خودم که انزواطلبم، به قم آمدم و مشغول تحصیل و بعد تدریس شدم.» و اینطور شد که تیتراژ «مدرسه موشها» یکی از ماندگارترین قطعات اذهان کودکان متولد دهه 60 ایران شد.
نرگس کیانی - گروه رسانه