
افسانههای ناکجا آباد
«مستوران» جدیدترین ساخته موسسه اوج است که مدتی است روی آنتن شبکه یک رفته است. سریالی برگرفته از افسانههای کهن ایرانی که در قالب تاریخ روایت میشود.
داستان لیث عطار با بازی حمیدرضا آذرنگ و همسر مهربان و صبورش لطیفه با بازی نازنین فراهانی را به تصویر میکشد که صاحب پسر باهوش و زبانزدی به نام لطفعلی هستند. در همسایگی این خانواده، زنی به نام جهاندخت با بازی رویا میرعلمی با شوهری لاابالی زندگی میکند که داغ نداشتن فرزند و زخمزبانهای نازا بودنش، دامن او را به گناهانی نابخشودنی آلوده میکند. همین باعث میشود افکار شوم و خبیث به ذهن او برسد.اولین نکتهای که در ابتدای پخش سریال نظر مخاطب را جلب میکند، صدای دلنشین و خاطرهانگیز ژاله علو است که در هرقسمت یک بیت از یک شاعر ایرانی را میخواند. انتخاب چنین صدا و چنین ابیاتی، کاری ارزشمند بود که تیم سازنده سریال انجام دادهاست. همچنین صدای محمدرضا سرشار مشهور به «رضا رهگذر» به عنوان راوی این قصه افسانهای، شنیدن و دیدن آن را جذاب و تماشاییتر کردهاست. محمدرضا سرشار از سال ۶۰ تا ۸۴ اجرای برنامه رادیویی قصه ظهر جمعه را برعهده داشت و حالا شنیدن صدای او بعد از سالها، آن هم در یک مجموعه تلویزیونی تاریخی، آن را دلنشینتر میکند. به خصوص وقتی که در هر قسمت با یکی بود یکی نبود داستان را آغاز میکند، خاطرات قصه ظهر جمعه برای مخاطب تداعی میشود.
این سریال ایده بسیار خوبی دارد و خاطرات شیرین و به یادماندنی مجموعه «مثل آباد» را هم به نوعی برای بیننده تداعی میکند. گرچه تفاوتهایی بین این دو مجموعه وجود دارد اما فضای تاریخی و داستانی مثل آباد زندهیاد رضا ژیان را برای بیننده زنده میکند. مستوران، حال و هوای جادویی و رازآمیز دارد که در بستر فرهنگ ایرانی اتفاق میافتد. همین باعث میشود مخاطب جذب داستان شود. آن هم داستانهایی که تا به حال با این شیوه در تلویزیون نمایش داده نشدهاست. همچنین فضاسازی و دکورها و لباس و گریم و هر میزانسنی که هر دو کارگردان برای این مجموعه در نظر گرفتهاند هم برای مخاطب، جذاب و تماشایی است.
حتی نوع گویشی که بازیگران در ادای دیالوگها دارند. گرچه مستوران شهری در ناکجا آباد است و مردم آن متعلق به هیچمکان خاصی نیستند اما فضاسازی این سریال برای مخاطبان جذاب است؛ به خصوص بخشی که به قوم «وحشیها» تعلق دارد و عدهای با ظاهری عجیب در یک مکان نامعلومتری زیست میکنند. یا یک غار ترسناک و در عین حال جادویی که راز پدر جهاندخت هم هست. نکته مهم بعدی این است که فضای این سریال هر کسی را به یاد قصههای مادربزرگها در دوران کودکیاش میاندازد؛ همان قصههایی که در عین تلخی و شیرینی که داشت، پیامهای بسیاری را به بچهها منتقل میکرد و شبها بعد از شنیدن آن افسانهها، رویابافی میکردند.
زینب علیپور طهرانی - گروه رسانه
این سریال ایده بسیار خوبی دارد و خاطرات شیرین و به یادماندنی مجموعه «مثل آباد» را هم به نوعی برای بیننده تداعی میکند. گرچه تفاوتهایی بین این دو مجموعه وجود دارد اما فضای تاریخی و داستانی مثل آباد زندهیاد رضا ژیان را برای بیننده زنده میکند. مستوران، حال و هوای جادویی و رازآمیز دارد که در بستر فرهنگ ایرانی اتفاق میافتد. همین باعث میشود مخاطب جذب داستان شود. آن هم داستانهایی که تا به حال با این شیوه در تلویزیون نمایش داده نشدهاست. همچنین فضاسازی و دکورها و لباس و گریم و هر میزانسنی که هر دو کارگردان برای این مجموعه در نظر گرفتهاند هم برای مخاطب، جذاب و تماشایی است.
حتی نوع گویشی که بازیگران در ادای دیالوگها دارند. گرچه مستوران شهری در ناکجا آباد است و مردم آن متعلق به هیچمکان خاصی نیستند اما فضاسازی این سریال برای مخاطبان جذاب است؛ به خصوص بخشی که به قوم «وحشیها» تعلق دارد و عدهای با ظاهری عجیب در یک مکان نامعلومتری زیست میکنند. یا یک غار ترسناک و در عین حال جادویی که راز پدر جهاندخت هم هست. نکته مهم بعدی این است که فضای این سریال هر کسی را به یاد قصههای مادربزرگها در دوران کودکیاش میاندازد؛ همان قصههایی که در عین تلخی و شیرینی که داشت، پیامهای بسیاری را به بچهها منتقل میکرد و شبها بعد از شنیدن آن افسانهها، رویابافی میکردند.
زینب علیپور طهرانی - گروه رسانه