تولیدات سینمایی مشترک، شتاب می‌گیرد

رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در گفت‌و‌گو با «جام‌جم»:

تولیدات سینمایی مشترک، شتاب می‌گیرد

رایزنان فرهنگی ایران در سراسر جهان این روزها در تهران گردهم آمده‌اند تا درخصوص مأموریت‌های جدید خود بحث و تبادل نظر کنند. نگاه و تصور عمده از فعالیت رایزنی‌های فرهنگی ایران در خارج از کشور این است که رایزنی‌های ایران در طول سال کار چندانی انجام نمی‌دهند یا این‌که فعایت‌های آنهابه صورت شفاف اطلاع‌رسانی نمی‌شود. رئیس‌سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در گفت‌وگوی پیش‌رو از فعالیت‌های این سازمان در دوره تحولی پیش‌رو سخن می‌گوید.

 وقتی فعالیت رایزن‌های فرهنگی ایران در کشورهای دیگر را رصد می‌کنیم؛ دو احتمال می‌دهیم. این‌که یا رایزن‌های فرهنگی ما در کشورهای مقصدشان به‌خصوص کشورهایی که در فرهنگ با آنها اشتراکات بسیاری داریم، کم فعالیت هستند یا این‌که فعالیت قابل‌قبولی دارند ولی به شکل صحیحی رسانه‌ای نمی‌شود. داستان چیست؟ چه عواملی اجازه نمی‌دهد تا ما دیپلماسی فرهنگی را پیش ببریم؟
مساله تک‌بعدی نیست و ابعاد مختلفی دارد. یکی این‌که سخن گفتن درباره فرهنگ‌ مشترک در حوزه آسیای میانه با بعضی از کشورهای همسایه‌مان، پاشنه آشیل آنهاست چرا که این کشورها به دنبال یک هویت‌یابی برای خودشانند و فکر می‌کنند اگر ما از مشاهیر مشترک صحبت به میان بیاوریم، قصد داریم مشاهیر را به نام خودمان کنیم و بگوییم آنها صاحب این مشاهیر نیستند. برای همین فعالیت فرهنگی به‌خصوص در کشورهای آسیای میانه یک کار مینیاتوری و حساب شده‌ را می‌طلبد تا هم این‌که آنها نسبت به موضوع و سوژه‌های فرهنگی‌مان حساس نشوند و هم این‌که روایت ایرانی از میراث مشترک‌مان بیان کنیم. یعنی ما تشویق کنیم تا روایت‌های ایرانی از مشاهیر مشترک‌مان با برخی از همسایه‌ها گسترش پیدا کنند اما حتما در این سال‌ها در کشورهای همسایه کار انجام شده است. چرا که اولویت دولت سیزدهم نیز هست؛ در این روزها درخصوص روابط فرهنگی با کشورهای همسایه دقت بیشتری می‌شود اما به هرحال جبهه مقابل ما نیز فعالیت‌های خودش را دارد. مثلا درخصوص نظامی گنجوی، کشور آذربایجان چند برابر بیشتر از کل بودجه سازمان فرهنگ و ارتباطات و فقط برای یک‌سال فعالیت درنظر گرفت تا نظامی گنجوی را به عنوان یک شاعر آذری معرفی کند. این درحالی است که این شاعر حتی یک شعر آذری هم نسروده است. حتی حاضر شده‌اند از اشعار نظامی قونوی استفاده کنند تا بعضی از اشعار ترکی این شاعر را به نظامی گنجوی منتسب کنند. کشورهای مختلف با هزینه‌های فراوان و کارهای پرتعداد  از  این دست فعالیت و روایت‌ها دارند. ما با توجه به این‌که کم هزینه می‌کنیم، فکر می‌کنم آورده خوبی نیز داریم. اما طبیعتا اگر بنا باشد یک کار پرحجم انجام شود، لوازم خودش را دارد. مثلا در بعضی کشورهای آسیای میانه مانند تاجیکستان به دلیل کاستی هایی که وجود دارد، مدتی نمایندگی فرهنگی‌مان تعطیل است. آن زمان که نمایندگی فرهنگی‌ما در این کشور فعال بود، کارهای بسیار خوبی انجام می‌‍‌شد. تاجیک‌ها به بهانه این‌که شما ترویج شیعه‌گری و فعالیت‌های مذهبی انجام می‌دهید، رایزنی فرهنگی ما را تعطیل کردند. البته اکنون گفت‌وگوهایی صورت گرفته تا این مساله حل شود و نشان دهیم ما در دیپلماسی فرهنگی به دنبال ترویج مذهبی نیستیم و صریح و علنی می‌گوییم در هیچ جای دنیا به دنبال ترویج شیعه‌گری نبوده و نیستیم. ما با تاجیک‌ها آن‌قدر حرف مشترک زیادی داریم که اصلا نیازی نداریم به استفاده از ادبیات تندی که تاجیک‌ها مدعی آن هستند. 
همچنین بعضی کشورها شرایط بسیار بسته‌ای دارند و محدودیت‌هایی وجود دارد. اکنون کشور آذربایجان به دلیل برخی دلخوری‌ و سوء‌تفاهم‌ها در جریان جنگ قره‌باغ که اتفاقا حل‌شدنی نیز هست؛ احساس می‌کنند حضور ایران در کشورشان باید محدودتر و حساب شده‌تر باشد. این موارد کمتر دیده می‌شود و برای همین می‌گویم مساله حضور ما در غرب آسیا یا در کشورهای همسایه مشکلاتی دارد و باید چند بعدی نگاه کرد. مثلا همچنین  رایزنی فرهنگی ما در امارات مدت‌هاست که تعطیل است.
 یکی از نکاتی که قصد مطرح کردن آن را داشتم، دقیقا درخصوص کشورهای حوزه خلیج‌فارس و شکل روابط فرهنگی ما با آنهاست. با توجه به این‌که تعداد قابل توجهی از هموطنان ما در جنوب و جنوب غرب کشور عرب هستند و اشتراکات فرهنگی بسیاری نیز با همسایگان عرب ما دارند؛ ارتباطات فرهنگی ما با کشورهای عرب همسایه می‌تواند فرصت بسیار مغتنمی باشد. برای مثال می‌توانیم جشنواره‌های شعر کشورهای عربی را معرفی کنیم تا نشان دهیم در برخی اشتراکات فرهنگی مثلا در همین شعر ما غنی‌تر هستیم.
ایران هراسی پروژه‌ای است که مدت‌هاست کلید خورده است. اساسا حتی مربوط به دوران پس از انقلاب اسلامی هم نیست. کشورهای همسایه ما یا به دلیل این‌که زمانی بخشی از ایران یا ایران فرهنگی بودند؛ هراس نانوشته‌ای دارند از این مساله که ما به عنوان فرهنگ غالب فرهنگ‌های آنها را تحت‌الشعاع قرار دهیم. برای همین خیلی با احتیاط با ما رفتار می‌کنند. این موضوع نیز مسلم است که ما دست برتر را در گفت‌وگوهای فرهنگی داریم و جای هیچ تردیدی نیست اما این‌که چقدر به ما زمینه می‌دهند جای بحث است.اخیرا در برنامه تحول سازمان، یکی از اصول تحول را به‌کارگیری ظرفیت‌کنشگران غیرحاکمیتی معرفی کرده‌ایم یعنی جاهایی که احساس کنیم فضا برای حضور جریان‌ها، سازمان‌ها و موسسات حاکمیتی وجود ندارد؛ به دنبال ایجاد ظرفیت و امکان حضور بخش غیرحاکمیتی و غیر دولتی می‌رویم تا خودشان وارد عمل شوند. اکنون درحال تلاشیم تا این کنشگران داخلی و متناظران آنها در خارج کشور را به یکدیگر متصل کنیم. این مساله نیازی را که شما به آن اشاره کردید، رفع خواهد کرد و بدون این‌که حضور داشته باشیم، می‌توانیم جریاناتی را که ظرفیت‌ خوبی دارند را به جشنواره‌ها متصل کنیم تا به آنجا بروند و ظرفیت فرهنگی کشور را نیز به نمایش بگذارند.
باید این واقعیت را قبول کرد که متاسفانه در این سال‌ها با تلاشی که لابی عبری_عربی_ غربی برای ایران‌هراسی ایجاد کرده‌اند؛ کار فرهنگی به‌خصوص در منطقه دچار مشکل شده ‌است. وقتی در همین حوزه خلیج‌فارس وارد کشورهای مختلف می‌شویم، می‌بینیم دل‌های مردم با ما همراه است و خودشان را وابسته به فرهنگ جامعه و کلی منطقه می‌دانند و هویت دینی، فرهنگی و مردمی خودشان را نزدیک به ما می‌دانند. با این حال جریان اندک محدود اما متاسفانه منسجمی وجود دارد که در فضای سایبر، فضاسازی کرده و دولت‌ها نیز در برخی مواقع این موارد را به عنوان بهانه‌ای برای محدود ساختن فعالیت‌های فرهنگی ما معرفی می‌‎کنند. اما فکر می‌کنم با توجه به طرح تحولی که داریم، ان‌شاءا... به زودی شاهد اتصالات بهتری در منطقه خواهیم بود.
 تحلیل شما این است که در دراز مدت می‌توانیم شاهد نتایج این‌طرح تحول خواهیم بود؟
بله. ما از راه‌های مختلف درحال حرکت هستیم. مثلا کشورهایی مثل قطر که آغوش‌شان را باز می‌کنند و روابط بسیار خوب و حسنه‌ای با آنها برقرار کرده‌ایم. اینجاها بسیار راحت‌تر و آمد و شدها بسیار سریع‌تر صورت می‌گیرد اما در بعضی از کشورها که کدورت‌ها زیاد است نیاز به زمان بیشتری برای حل آنها داریم و حقیقتا به عزم سیاسی جدی نیاز  است. بسیاری از این کشورها، کشورهای تکثرگرایی نیستند و کشورهایی هستند که متمرکز و دولت محور‌عمل می‌کنند. تصمیمات را دولت‌های مرکزی اتخاذ می‌کنند و تا دولت‌های مرکزی به تصمیمی برای تسهیل  روابط نرسند؛ متاسفانه هرقدر هم تلاش کنیم، اتفاقی نمی‌افتد لذا نزدیکی‌های سیاسی و توسعه روابط سیاسی؛ فضای کار فرهنگی را نیز  فراهم می‌کند. به نظر من فعال کردن کنشگران غیر حاکمیتی و ظرفیت‌های مردمی در داخل کشور و اتصال به جریان‌های همسوی ما در خارج کشور؛ سبب می‌شود فضای مناسبی برای فعالیت فرهنگی صورت بگیرد و این روابط با شتاب بیشتری عمل می‌کند. 
 ما با برخی کشورهای همسایه اشتراکات موسیقایی یا اشتراکات ادبی‌ که سوژه‌ای برای فیلمسازی نیز محسوب می‌شوند، داریم اما باز هم یک رکود را در ضریب دادن به این دو مورد شاهدیم.
اخیرا حرکت‌های خوبی برای تولیدات مشترک سینمایی صورت گرفته است. از جمله در عراق صحبت از تولید یک فیلم مشترک است یا در ترکیه درخصوص پروژه شمس تبریزی همکاری خوبی داشتیم. بعضا در برخی کشورهای دیگر این درحال توسعه است. دوستان کارگردان و تهیه‌کننده گاهی به صورت خودجودش و گاهی با هدایت بخش‌هایی مثل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، درحال یافتن لینک‌هایشان در خارج از کشور هستند و این اتصالات سبب می‌شود شاهد تولیدات مشترک سینمایی باشیم یا اگر ساخت مشترک نداشته باشیم، دست کم فیلم‌هایی با مضامین مشترک تولید کنیم. به هرحال اگر دقت کرده باشید، اخیرا شتاب بهتری در روابط فرهنگی میان کشورهای دیگر گرفته‌ایم و ما نیز اعلام آمادگی کرده‌ایم تا زمینه لازم را برای حضور سینماگران‌مان تسهیل کنیم و افرادی را که در کشورهای دیگر می‌شناسیم یا وجود دارند، به اتحادیه‌های سینماگران ایرانی متصل کنیم. این جزو وظایف جدید رایزن‌های فرهنگی ایرانی است. در حوزه موسیقی نیز همین است. همان‌گونه که شما گفتید، اکنون موسیقی محلی ما در نواحی مختلف با موسیقی همسایه‌های ما مشترک است و نیاز به کارهای بسیاری دارد. اما ارتباط در این زمینه گاهی اوقات به صورت خصوصی شکل گرفته است. مثلا کار اخیری که با آذربایجان در حوزه کلاسیک خوانده شد بسیار اثر محبوبی است. ما نیز در چارچوب توسعه فرهنگی اگر بخواهیم به مساله نگاه کنیم؛ این موارد ظرفیت بسیار خوبی حتی برای صاحبان این صنایع است. باید به ما فرصت دهید چرا که طرح تحول بیشتر از شش ماه نیست که نگارش شده است. امیدواریم در آینده نزدیک شاهد تحولات خوبی در حوزه دیپلماسی فرهنگی باشیم.
 پس در دولت جدید باید شاهد تحولات فرهنگی مطلوبی باشیم؟
شخص آقای رئیسی نسبت به توسعه روابط فرهنگی به‌خصوص در کشورهای همسایه علاقه نشان می‌دهد و در جلسه‌ای که چند روز گذشته با آقای رئیس جمهور داشتیم؛ موضوع پیوست فرهنگی برای طرح‌های کلان اقتصادی و تجاری با همسایگان مورد تاکید قرار گرفت و قول دادند این مورد را شخصا دنبال می‌کنند تا طرح‌های اقتصادی با همسایگان با پیوست فرهنگی صورت بگیرد.
وزیر فرهنگ آذربایجان از چه چیزی تعجب کرد؟
اساسا گسترش زبان فارسی یکی از ماموریت‌های رایزنان فرهنگی است که چندسالی می‌شود موضوع آموزش زبان فارسی به بنیاد سعدی سپرده شده است اما سایر حوزه‌های ادبی و مسائل وابسته به زبان فارسی، مانند تشویق شاعران یا تربیت نسل جدید فارسی سرایان؛ بخشی از برنامه‌های ماست. رایزن‌های فرهنگی در کنار تولیدات ادبی، به‌خصوص ترویج ادبیات معاصر و تربیت نسل جدید فارسی‌سرا را در برنامه داریم. اما آن مواردی که در منطقه می‌بینید؛ همان‌گونه که خودتان نیز اشاره کردید، برخی جریانات رسانه‌ای وجود دارد و شما هر کاری انجام دهید بالاخره جریانی وجود دارد که شما را به چالش بکشاند اما من گمان می‌کنم که ترویج زبان فارسی از ظرفیت‌های نزدیکی کشورهای منطقه با یکدیگر باشد و این را نباید فراموش کرد گرچه آنها به تغییر خط فارسی به خط سیرلیک و سایر خطوط دیگر؛ تلاش کردند حتی به میراث گذشته خودشان پشت پا بزنند. میراث ‌گرانقدری که به فارسی نگارش شده و اکنون بسیاری از مردم منطقه نمی‌توانند از آن استفاده کنند. جالب اینجا بود هنگامی که وزیر فرهنگ آذربایجان به ایران آمد؛ به او گفتیم چرا کتیبه‌هایی که محتوایشان اشعار فارسی و به دور مقبره نظامی گنجوی نصب بود، برداشته شده‌اند؟ گفت من هم در جریان نبودم. برداشته‌اند؟ و عنوان کرد که ما این جریانات را برنامه‌ریزی نمی‌کنیم و جریانات فرادست ما این موارد را برنامه‌ریزی می‌کنند. وگرنه ما نیز معتقدیم چیزی که میراث است نباید آسیبی ببیند و باید آن را حفظ کنیم. به هرحال این نکات مشکلاتی است که ما و آنها درگیرش هستیم.

زینب مرزوقی - گروه فرهنگ و هنر