نسخه Pdf

خیال هم عالمی دارد

درباره پرواز ذهن فراری آدم ها به جایی که دوست دارند

خیال هم عالمی دارد

در یک ظهر جمعه، دایناسوری که پشت میز ناهارخوری نشسته است و دارد دیزی به همراه دوغ آبعلی می‌خورد و دمش را به‌سختی جا داده و نمی‌تواند درست قاشق را در دستش بگیرد و دلش می‌خواهد زودتر گوشتکوب برسد تا کوبیده‌اش را بکوبد و بخورد، شاید به نظرتان مضحک و خیالی برسد اما مسأله همین‌جاست که شما توانستید در ذهن‌تان تصورش کنید و بعد به این تصویر مضحک خندیده‌اید. در این پرونده قصد داریم این توانایی عجیب ذهنی را به چالش بکشیم و ببینیم چه کارهایی از دستش بر‌می‌آید و نمی‌آید.

1- ماجرا چیست؟
جی کی رولینگ شاید هیچ‌گاه فکر نمی‌کرد سال‌ها بعد از خلق دنیای هری پاتر، نوجوانانی از دیار پارس تلاش کنند که با معقوله شیفتینگ یا رول بازی کردن وارد این دنیا شوند و خودشان قصه جدید خودشان را بسازند و قهرمان داستان خودشان باشند. شاید در نگاه اول این فکت چیز عجیبی نباشد و صرفا کلمه «شیفتینگ و رول» نور بالا بزند، زیرا در سراسر جهان، نوجوانان داستان‌های کناری زیادی با شخصیت‌های خودشان در مورد دنیای جی کی رولینگ ساخته‌اند و در خیال‌شان تصور کرده‌اند دانش‌آموزان گوارتزاند و سوار جارو شده‌اند بر بالای جنگل ممنوعه پرواز کرده‌اند و حتی سال‌ها با یک خیال شیرین منتظر جغدی بودند که دعوت‌نامه برایشان بیاورد. این داستان‌ها را به‌راحتی می‌توان با سرچ‌های ساده در گوگل پیدا کرد، اما تفاوت ماجرا این‌بار در همان دو کلمه است. کلماتی که قدرتشان را از خیال می‌گیرند.
2- از دوربین فلسفه یا علم 
در این باکس می‌خواهم با شما در مورد خیال صحبت کنم. اصلا این خیال در کجای مغز تودرتوی ما جا گرفته و چطور عمل می‌کند؟ از نگاه نورولوژیست‌ها، خیال براساس «همنوازی عصبی» کار می‌کند که خودمانی‌اش می‌شود مغز برای تصور یک چیز جدید تمام ادراکات قبلی را می‌ریزد داخل یک دیگ و آن‌قدر هم می‌زند تا سوپ با دستور عمل تازه پدید آید و حالا شما یک تصویر از چیزی که اصلا ندیده‌اید، دارید. اما از نگاه فلاسفه اگر بخواهیم بررسی‌اش کنیم، خیال یک «نفس مجرد» است. اصلا گیرپاژ نکنید الان خودمانی‌‌اش را می‌گویم. این قوای خاص از روح نشأت می‌گیرد و توانایی خلق اجسام یا موجوداتی را دارد که جرم یا جسم ندارند اما شما آنها را می‌بینید (تصور می‌کنید) و حتی می‌توانید برایش جزئیات قائل شوید و دقیقا همین مسأله است که به اختراعات منجر می‌شود. این قوا که همیشه دست یاری به حافظه رسانده، کمک‌های شایانی هم در مسیر به تصویرکشیدن خاطرات دور داشته است.   
3- پاتو تو بدنت نگهدار
و اما شیفتینگ. از بین نوجوان‌هایی که ازشان در مورد این معقوله سؤال پرسیدم دو پاسخ جالب و متفاوت گرفتم. بیتا که به وجه علمی ماجرا تاکید داشت برایمان گفت: «این کلمه صرفا یک بحث ترند شده نیست و تعریف جداگانه‌ای در دنیای علمی جهان دارد. شیفتینگ تصور، خواب و تخیل کردن نیست و به معنای دقیق یعنی انتقال ضمیر ناخودآگاه که ما با تمرین می‌توانیم ناخودآگاهمون رو شیفت بدیم به فضای دیگر» اما مبینا گفت: «حالیته که روح رو می‌توان از بدن خارج کرد و فرستاد جای دیگر، هرچند خیلی خطرناکه و باید کاربلد بود چون ممکن است اشتباهات زیادی پیش بیاید. برای همین می‌گویند باید حتما یک پاتو تو بدنت نگهداری و نذاری ارتباط کامل قطع بشود.» و البته من هم با گشتن در مقالات علمی به این رسیدم که دانشمندان در پروژه شیفتینگ روی کنترل ضمیرناخودآگاه از مسیر خیال در حالی که جسم به خواب فرورفته و دسترسی به دنیای مادی ندارد، کار می‌کنند و توصیفاتی که الان در مورد این معقوله بیان می‌شود به دو اتفاق برمی‌گردد. اول تجربیات موفق و ناموفق انسان در مورد کنترل ذهن در طول تاریخ و دوم پروژه‌های متفاوت دانشمندان در حوزه خواب و عملکرد مغز. 
4- از خودت فرار نکن
نمایشنامه‌خوانی در مدرسه از‌جمله علایق من و دوستان خیالپردازم بود که به خاطرش کلاس‌ها را به معنای واقعی کلمه می‌پیچاندیم. ما خوشحال بودیم که از شر درس‌های خشک و واقعی خلاص می‌شویم و می‌رویم سراغ دنیایی که هرکدام تصور می‌کردیم یکی از آن شخصیت‌ها هستیم و همراه‌شان تجربه‌های جدید به‌دست می‌آوردیم و دیالوگ‌های خفن نویسنده را برای خودمان مالک می‌شدیم. اما اتفاقی که چندسالی است که به آن برخورده‌ام رول بازی کردن در فضای مجازی است. در این نوع نقش بازی کردن قرار نیست نمایشنامه نوشته شده را بخوانی زیرا باید نمایشنامه خودت را بسازی. قضیه از این قرار است که پشت گوشی در خیالت یک هویت دیگر برای خودت انتخاب می‌کنی و با آن در دنیایی خیالی که با رفیق‌های مجازی‌ات ساخته‌ای داستانی را در لحظه خلق می‌کنید. ما در نمایشنامه‌خوانی با کمک خیال لحظاتی را در ادبیات سیر می‌کردیم و یاد می‌گرفتیم و تجربه‌های دیگران را می‌خواندیم اما نقش بازی کردن به نظر می‌رسد بیشتر راهی برای فرار از هویت فعلی با استفاده از خیال باشد.
5- یک قدرت تمام نشدنی 
دانشمندان اعتقاد دارند اگر خیال نبود، هیچ پیشرفتی هم صورت نمی‌گرفت. یعنی اگر ما موجوداتی بدون خیال بودیم، یحتمل در همان عصر غارنشینی می‌ماندیم و الان داشتیم فکر می‌کردیم برای گرم شدن چه گلی بر سرمان بریزیم، در حالی که نه می‌توانستیم با همدیگر صحبت کنیم و نه می‌دانستیم آتش چیست. خیال قدرت لایتناهی ذهن است که برادران رایت به کمکش توانستند پرواز کنند و ژول ورن به یاری‌اش آثاری خلق کرد که جهان در راه رسیدن به تصورات این ذهن خلاق به پیشرفت رسید. خیال حتی در تصمیمات ما در زندگی نقش دارد، هرچقدر تصمیمی که می‌خواهیم در زندگی بگیریم سخت‌تر و مهم‌تر باشد بیشتر آن را با کمک قوه خیال در ذهن‌مان تصور می‌کنیم و نتیجه‌اش را می‌سنجیم. مثلا موقع انتخاب رشته خودمان را در شغل‌های مختلف متصور می‌شویم و بعد از ذوق بسیار از تصور پوشیدن روپوش سفید یا عکس فارغ‌التحصیلی جلوی سردر دانشگاه دولتی نگاهی هم به رتبه کنکورمان می‌اندازیم. آن‌وقت است که می‌فهمیم، خیال کاربرد‌های زیادی دارد ولی آن رتبه را که تغییر نمی‌دهد متاسفانه. واقعیت جریان دارد. 

زهرا عزیزی