عشق این کتاب را در هیچ کتاب دیگری پیدا نمیکنید
کتاب «کارخانه اسلحهسازی داوود داله» کتابی از آقایمحمدرضا شرفیخبوشان است که در دستهبندی رمانهای نوجوان قرار دارد. این کتاب درباره پسری به نام داوود است که با داله، تیرکمان سنگی درست میکند. داستان درباره دغدغههای داوود است؛ از پیداکردن دستکش لاستیکی گرفته تا ماجرای دالههایی همچون داله کِشکِرِک، داله لیلا و... .
پشتجلد این کتاب درباره داله بیشتر توضیح داده است: «من داله جمع میکنم. داله دوتا شاخه به هم چسبیده است عینهو حرف دال که ازش تیرکمان سنگی درست میکنند. این داله مرگ است. موقعی که این داله را با چاقوی میوهخوری میکندم، روی بالاترین شاخه درختی بودم که ریشههایش آب مردهها را خورده بود. باد شاخه را تکان میداد و چند بار نزدیک بود از آن بالا بیفتم روی تخت مردهشورخانه.»
داوود در پایان این کتاب، فداکاری میکند. حالا خودتان بخوانید و ببینید داوود داله، سلطان تمام تیرکمانسنگیدارها، چگونه فداکاری میکند. این کتاب دارای فراز و فرودهای زیادی است که هرکدام به خودی خود جذابیت خودشان را دارند. ورود داوود، در اوج بودن داوود و خداحافظی داوود با چیزی که دوستش دارد، همه، عناصر مهم این کتاب 118صفحهای هستند.
در این کتاب شاهد رفتن پدر داوود به جبهه هستیم، که برای داوود، هم نگرانی برای پدر را میآورد هم خوشحالی از اینکه دستکشهایی دارد که میتواند با آنها داله کامل داشته باشد. شما با این کتاب زندگی میکنید. با داوود خوشحال میشوید، عصبانی میشوید، ناراحت میشوید و عاشق میشوید.جایی خواندم که «این کتاب حالوهوای دهه60 را دارد؛ بوی بمباندازهای عراقی، بوی آژیر قرمز و بوی تیرکمانسنگی میدهد.»
خب من که توی دهه60 زندگی نکردهام و نمیدانم بوی آژیر قرمز چیست، یا بوی تیرکمان سنگی را نمیشناسم، البته بمباندازهای عراقی یا تیرکمان را توی فیلمها و عکسها دیدهام اما با کتاب آقای خبوشان، توانستم بفهمم بچههای آن دوران، یعنی دهه 60، چطور زندگی میکرده یا با چه وسایلی بازی میکردهاند.
این کتابها باعث میشود ما به دورانی برویم و زمانی را بشناسیم که توی آن زمانها زندگی نکردهایم اما میتوانیم با فضای زندگی در آن دوران آشنا شویم.در این کتاب شاهد مرگ لیلا و مادرش، و امید هستیم که در هواپیما با موشک جنگندههای عراقی کشته میشوند. مرگ لیلا، مرگ داوود بود. بعد از مرگ لیلا، داوود دیگر آن داوود سابق نشد. عشقی که در این کتاب است را در هیچ کتاب دیگری پیدا نمیکنید؛ عشق داوود به داله و عشق داوود به لیلا. این کتاب بوی زندگی میدهد. من به شما دوستان عزیز پیشنهاد میکنم حتما این کتاب را خریداری کنید و بخوانید.
ارمیا مرادیان - 10ساله
داوود در پایان این کتاب، فداکاری میکند. حالا خودتان بخوانید و ببینید داوود داله، سلطان تمام تیرکمانسنگیدارها، چگونه فداکاری میکند. این کتاب دارای فراز و فرودهای زیادی است که هرکدام به خودی خود جذابیت خودشان را دارند. ورود داوود، در اوج بودن داوود و خداحافظی داوود با چیزی که دوستش دارد، همه، عناصر مهم این کتاب 118صفحهای هستند.
در این کتاب شاهد رفتن پدر داوود به جبهه هستیم، که برای داوود، هم نگرانی برای پدر را میآورد هم خوشحالی از اینکه دستکشهایی دارد که میتواند با آنها داله کامل داشته باشد. شما با این کتاب زندگی میکنید. با داوود خوشحال میشوید، عصبانی میشوید، ناراحت میشوید و عاشق میشوید.جایی خواندم که «این کتاب حالوهوای دهه60 را دارد؛ بوی بمباندازهای عراقی، بوی آژیر قرمز و بوی تیرکمانسنگی میدهد.»
خب من که توی دهه60 زندگی نکردهام و نمیدانم بوی آژیر قرمز چیست، یا بوی تیرکمان سنگی را نمیشناسم، البته بمباندازهای عراقی یا تیرکمان را توی فیلمها و عکسها دیدهام اما با کتاب آقای خبوشان، توانستم بفهمم بچههای آن دوران، یعنی دهه 60، چطور زندگی میکرده یا با چه وسایلی بازی میکردهاند.
این کتابها باعث میشود ما به دورانی برویم و زمانی را بشناسیم که توی آن زمانها زندگی نکردهایم اما میتوانیم با فضای زندگی در آن دوران آشنا شویم.در این کتاب شاهد مرگ لیلا و مادرش، و امید هستیم که در هواپیما با موشک جنگندههای عراقی کشته میشوند. مرگ لیلا، مرگ داوود بود. بعد از مرگ لیلا، داوود دیگر آن داوود سابق نشد. عشقی که در این کتاب است را در هیچ کتاب دیگری پیدا نمیکنید؛ عشق داوود به داله و عشق داوود به لیلا. این کتاب بوی زندگی میدهد. من به شما دوستان عزیز پیشنهاد میکنم حتما این کتاب را خریداری کنید و بخوانید.
ارمیا مرادیان - 10ساله
تیتر خبرها