نسخه Pdf

غول بزرگ

غول بزرگ

با دانستن محصولات کشاورزی پاکستان‌، نمی‌توانید فیل انتخاب رشته را هوا کنید! معنای این جمله را نهم دبیرستان فهمیدم. وقتی که مادرم روپوش پزشکی را به تنم کرده بود و پدرم امیدوار بود فیثاغورث را رو‌‌سفید کنم.بالاخره وقت انتخاب رشته که رسید، خانمی به کلاس ما آمد. ما او را نمی‌شناختیم ولی شایعه شده بود که مشاور مدرسه است.

خانم مشاور از بچه‌ها یک سوال ساده پرسید‌: در آینده قرار است چه شغلی داشته باشید؟
از گوشه و کنار کلاس‌، فریاد دکتر و مهندس به هوا رفت، دختری که یک بار هنگام تشریح قورباغه غش کرده بود‌، روی میز ایستاد و از رشته‌ تجربی تعریف کرد‌.
سوال بعدی‌، همه‌ بچه‌ها را کیش و مات کرد‌. به چه چیزهایی علاقه دارید؟ 
به لطف کتاب‌های کمک آموزشی‌ دو یا سه نفر می‌دانستند که اسکندر کبیر به چه چیزهایی علاقه داشت‌ اما هیچ‌کس علایق خودش را نمی‌دانست‌. حتی من محبوب‌ترین محصولات کشاورزی پاکستان را می‌شناختم. ولی هیچ‌کس چیزی در مورد باستان‌شناسی نمی‌دانست‌. دخترکی در رویای والدینش‌، داروسازی ‌‌گیر افتاده بود‌؛ همان‌ دخترکی که پایین برگه‌ امتحان‌، چهره‌‌ معلم را مانند یک عکس طراحی می‌کرد‌. 
پس برای من انتخاب رشته‌ چالش نبود یک غول بود! غولی که می‌دانستم هیچ سلاحی برای شکست دادنش ندارم چون‌ به جای‌ پیدا کردن نقاط ضعف و قوت خودم در مدرسه‌، علت شکست یا پیروزی باستانیان در جنگ‌ها را آموخته بودم!

محیا گلنبی - تهران