در مسیر عدالت

در مسیر عدالت

توزیع عادلانه درآمد همواره از مهم‌ترین مباحث در اقتصاد کشورهای مختلف جهان است. شاخص‌های نابرابری معیاری برای ارزیابی عملکرد اقتصادی کشورها در خصوص توزیع درآمد محسوب می‌شود. بعد از عنوان شدن طرح کاهش فقر در جهان، چگونگی توزیع درآمد بیشتر از قبل مورد توجه قرار گرفت؛ چرا که در دنیای امروز بزرگ‌ترین عامل ایجاد فقر نه کمبود درآمد که توزیع عادلانه آن است.

در تعریف عامیانه توزیع عادلانه و ناعادلانه درآمد می‌توان گفت: «در صورتی که یک فرد در جامعه تمامی درآمد را در اختیار داشته باشد، توزیع درآمد ناعادلانه‌ترین وضع ممکن است و زمانی که تمامی افراد به یک نسبت از کل درآمد جامعه بهره‌مند شوند، عادلانه‌ترین حالت ممکن وجود دارد.» امروزه سخن مطرح شده در جهان، یکسان بودن سهم تمامی گروه‌ها از درآمد کشور نیست؛ بلکه مسأله مهم توزیع عادلانه بر مبنای توانایی‌های افراد مختلف است که می‌تواند به ایجاد توازن و تعادل بیشتر در جامعه بینجامد. طبق موازین علمی، تقسیم درآمد در یک کشور باید به نحوی باشد که سهم بیشتری از مردم در طبقه متوسط قرار بگیرند. در یک جامعه متعادل شمار ثروتمندان و فقرا در کشور بسیار کم است؛ چرا که وجود گروه‌های بسیار پردرآمد یا بسیار کم درآمد نشان‌دهنده توزیع نامتناسب درآمد در آن منطقه است. برای محاسبه میزان عدالت در توزیع درآمد از سهم درآمدی که هر‌یک از گروه‌های جامعه به دست می‌آورند، استفاده می‌شود. اگر فاصله بین درآمدی که 10درصد پایین‌ترین گروه جامعه به دست می‌آورند با‌درآمد 10درصد از بالاترین افراد، تفاوت زیادی داشته باشد، نشان‌دهنده توزیع ناعادلانه درآمد در یک سرزمین است. چون بیشتر یا کمتر شدن ضریب جینی به تنهایی نمی‌تواند وضعیت توزیع درآمد را در جامعه نشان دهد، بنابراین برای محاسبه میزان عدالت در توزیع درآمد، سهم درآمدی که هریک از گروه‌های جامعه به دست می‌آورند نیز محاسبه می‌شود. اگر فاصله بین درآمدی که 10، 20 و 40درصد پایین‌ترین گروه جامعه به دست می‌آورند با درآمد 10، 20 و 40 درصد از پردرآمدترین افراد تفاوت زیادی داشته باشد، نشان‌دهنده توزیع ناعادلانه درآمد در یک سرزمین است. داده‌نمای امروز براساس محاسبات صورت گرفته روی داده‌های این طرح در سال1401 مرکز ملی آمار ایران است.