دوستی به روش خالهخرسه
بهتازگی خبری منتشر شد مبنی بر اینکه صندوق جهانی سینما در جشنواره فیلم برلین فهرست ۱۴پروژه مورد حمایت خود را اعلام کرد. WCF یا همان صندوق جهانی سینمای برلیناله قراراست درمجموع ۳۶۰هزار یورو بودجه برای این پروژههای بینالمللی هزینه کند.
این صندوق بودجه تولید ۱۱پروژه را میپردازد و کمک هزینه توزیع سه فیلم را هم تامین خواهد کرد. داوران صندوق جهانی فیلم جشنواره برلین این پروژهها را ازمیان۱۹۴پروژه ارسالی ازمجموع۶۲کشور انتخاب کردند. آرژانتین، شیلی، جمهوری دموکراتیک کنگو، اکوادور، مصر، موزامبیک، نیجریه، جمهوری بلاروس، رواندا، سنگال و تایلند از جمله کشورهایی هستند که مورد حمایت جشنواره برلین در این زمینه قرار میگیرند. اما آن چیزی که این حمایت را مسألهدار میکند و زیرسؤال میبرد، تامین هزینه پروژههایی از رژیم صهیونیستی و ایران است. اگر نفس حمایت از فیلمی محصول اسرائیل را هم نادیده بگیریم که نشانهای از به رسمیت شناختن رژیم غاصب صهیونیستی است، تامین کمک هزینه ساخت پروژه «مستقل» مربوط به ایران از حالا مستعد حرف و حدیث و حاشیه خواهد بود و تیزر و پیشپرده فیلمی شیطنتآمیز با رویکردهای سیاه و از قضا ضدایرانی است. پروژهای که نه از روی پیشداوری، بلکه با مرور پیشینه بازیگوشانه سازندگانش و شیطنتهای سفارتخانهها و جشنوارههای اروپایی، آن را تازهترین اقدام در زمینه تولید فیلمهای سفارتی دانست.
پیشینه مسالهدار
فعلا تنها چیزی که از پروژه سینمایی موردنظر میدانیم، عنوان فیلم و نام سازندگان و رقم حمایتی صندوق جهانی سینمای برلیناله است، اینکه فیلم «بومرنگ» به کارگردانی شهاب فتوحی و تهیهکنندگی مجید برزگر از جمله پروژههایی است که کمک هزینه ۳۰هزار یورویی دریافت خواهد کرد. اما چرا بهجای اینکه از حمایت جشنواره اسم و رسمداری مثل فیلم برلین خوشحال باشیم و به آن افتخار کنیم، نسبت به آن ابراز نگرانی میکنیم و پیرو رسالت رسانهای خود را ملزم به هشدار درباره آن میدانیم. آن هم بدون اینکه اطلاعی از فحوا و جزئیات فیلمنامه داشته باشیم. فیلمی که هنوز ساخته نشده، مگرچه هیزم تری به ما فروخته است؟ آن چیزی که باعث عطف به ماسبق میشود و موجبات نگرانی افراد متعهد و دلسوزان واقعی سینمای ایران را فراهم میکند، عقبه فعالیت مجید برزگر تهیهکننده فیلم و شهاب فتوحی کارگردان آن است. مجید برزگر فارغ از کنایههای سیاسی که در قالب فیلمهای اجتماعی چون پرویز بهعنوان کارگردان و مامان بهعنوان تهیهکننده مطرح کرده، در فعالیتهای به اصطلاح مدنی هم همیشه یک پای کار است و بهتدریج ازسمت اعتراض به اغتشاش گرایش پیدا کرد. بهویژه بعد از دستگیری و بازداشت چند روزه همسرش لیلا نقدپری به خاطر ترویج بیحجابی، بیشازپیش آن وجه مخالفخوانیاش رانمایان ساخت. بنابراین بااین سابقه وقتی نام اورا بهعنوان تهیهکننده فیلمی مورد حمایت جشنواره برلین میبینیم، اینخط وربطها پررنگتر میشودومجال نگاه مثبت وامیدوارانه نمیدهد.
یک ویدئو آرتیست کارگردان شد
شهاب فتوحی، کارگردان پروژه بومرنگ را بیشتر بهعنوان ویدئوآرتیست و فعال هنرهای تجسمی میشناسیم. او که متولد 1359 در یزد است، در چند سال گذشته نمایشگاههایی چون سرشماری، به سوی رستگاری، امورداخلی، فردیت انبوه، استخدام و... را در کارنامه دارد. فارغ از ارزشهای هنری، در برخی از همین آثار چشمههایی از اعتراض و لحن سیاسی و کنایه به نگاه رسمی و حاکمیت به چشم میخورد و میتوان با مرور همین آثار و بهخصوص در همکاری با سینماگری چون مجید برزگر، پیشبینیهایی درباره رویکرد پروژه بومرنگ داشت. بهجز چند اثر بدون عنوان یا کاری با عنوان «گودبای پارتی» فتوحی که دختران بدون حجاب در آن حضور دارند، در اثری با نام «پسران باکره، شکوفههای خونی» هم با بهرهگیری از تیتر روزنامه اطلاعات به نقل از حضرت امام(ره) که: «ملت یکپارچه جمهوری اسلامی میخواهد» طعنههای آشکار سیاسی دارد. در این میان کمپینی که او با عنوان «والعادیات ضبحا: قسم به اسبهایی که نفسهایشان به شماره افتاده» در خرداد سال88 و درحمایت از میرحسین موسوی در انتخابات ریاستجمهوری در گالری طراحان آزاد برپا کرد، با ویدئوآرتی که با تدوین و ادیت یکسویه برخی هنرمندان انقلابی همراه بود، حاشیهساز شد.شهاب فتوحی قرار است با چنین پشتوانه بازیگوشانه و کنایههای سیاسی، پشت دوربین پروژهای به نام بومرنگ قرار بگیرد.
برلین بودار
بهجز کارنامه قابل بحث مجید برزگر و شهاب فتوحی به عنوان سازندگان فیلم بومرنگ، خود نام جشنواره فیلم برلین به اندازه کافی بودار و هشداردهنده است. اصلا چرا باید یک جشنواره سینمایی در اروپا برای محصولات سینمایی کشورهای دیگر تصمیم بگیرد و از ساخت آن حمایت کند؟ اصلا مگر جشنوارهها نباید صرفا ویترین و محل نمایش آثار سینمایی ساخته شده با نگاه و سلیقههای آزاد و مختلف باشند؟ در این چند سال اخیر، نگاه سیاسی و به عبارت بهتر سیاسی بازی جشنوارههای مشهور اروپایی نظیر برلین، کن و ونیز بیش از پیش هویدا شده و از نوع انتخاب آثار، داوری و اهدای جوایزشان مشخص بود که این رویدادهای سینمایی بهطور کامل از روی دست اربابان حکام اروپایی دیکته مینویسند و مجری بیچونوچرای منویات سیاسی و بهویژه ضدایرانی آنها هستند اما جشنواره برلین از سال گذشته شمشیر را از رو بست و به شکل کاملا علنی، اسرار و دستهای پشتپرده خود را برملا کرد. بعد از اینکه آنها با هوچیگری و پروپاگاندای رسانهای کانون موسوم به فیلمسازان مستقل ایران با اعضا و سینماگرانی از رده خارج با اهداف براندازانه، شاخکهای جشنواره برلین را برای تحریم سینمای رسمی ایران تیز کردند و مسئولان این رویداد هم از خداخواسته با این زیادهخواهی مخالفان جمهوری اسلامی همراه شدند، این جشنواره اندک اعتبار گذشته خود را هم از دست داد. اینکه همین جشنواره برلین حالا دایه مهربانتر از مادر شده و میخواهد از پروژهای مستقل از سینمای ایران حمایت مالی کند، قطعا حرکتی در ادامه سیاسی بازیهای این فستیوال و دیگر جشنوارههای اروپایی است و خواب خوشی برای ما و فرهنگ و جامعه ایرانی ـــ اسلامی ندیدهاند.
هشدار به سازمان سینمایی
باوجود استمرار فیلمهای سفارتی و ساخت فیلمهای غیرقانونی و زیرزمینی، وزارت ارشاد و سازمان سینمایی معمولا واکنش مناسب و شایستهای در برابر آن ندارند و در بیشتر مواقع که اساسا مدیران این سازمان و مجموعه اظهار بیاطلاعی میکنند. به جز یک مورد برخورد مناسب با فیلم زیرزمینی «کاباره» که منجر به توقف ساخت این فیلم شد ــ که البته منشأ این رصد و برخورد را هم نهادی غیر از ارشاد و سازمان سینمایی میدانند ــ سازمان سینمایی معمولا در این موارد یا سکوت را ترجیح میدهد یا انفعال را. اما حالا با انتشار خبر حمایت صندوق جشنواره فیلم برلین از پروژهای به نام بومرنگ با نام مشخص تهیه کننده و کارگردانش، هشدار لازم به ارشاد و سازمان سینمایی داده شده و آنها باید این آلارم رسانهای را جدی بگیرند و از چند و چون این پروژه اطلاع کسب کنند و اجازه بازی در زمین دشمن، آن هم در کشور خودمان را ندهند و نوار تحرکات بازیگوشانه و ضدایرانی جشنوارهها، دولتها و سفارتخانههای غربی را قطع کنند.
جدیدترین نمونه فیلمهای سفارتی
بومرنگ را به دلیل حمایت صندوق جشنواره فیلم برلین میتوان ذیل مجموعه فیلمهای سفارتی تعریف کرد. بعید هم نیست این کمک هزینه ساخت در یک ضیافت در سفارتخانه آلمان تقدیم دوستان ایرانی شود. سریال فعالیتهای فرهنگی وهنری هدفگذاری شده سفارتهای خارجی چیز تازهای نیست و چند سالی است که شدت هم گرفته. همین یکی دو ماه پیش بود که سفارت فرانسه فراخوان عجیبی برای جذب هنرمندان داد و متنی را برای اعطای بورسیه اقامت سه تا ششماهه به هنرمندان ایرانی در شهرک بینالمللی هنر پاریس سیته و ارائه آثار پژوهشی و خلق آثار هنری با اولویت موضوعات حامی محیطزیست منتشر کرد. این پروژه حمایتی که منجر به تربیت سربازان در خدمت میشود، برنامهای دقیق، کلی و حساب شده است که تعداد قابلتوجهی از سفارتخانهها حساب ویژهای روی آن باز کردهاند و باعث یک تهاجم فرهنگی آشکار در خاک ایران شدهاند. پیرو همین حمایت هدفمند و برنامهریزی شده است که بودجه اکران اروپایی و جهانی فیلمی مثل «برادران لیلا» را یک کمپانی فرانسوی آلمانی تامین میکند و سفارت ایتالیا در ایران هم فیلم را مورد تحسین و تشویق قرار میدهد. جوزپه پرونی، سفیر ایتالیا در تهران با انتشار پستی در توییتر از پخش فیلم برادران لیلا در حیاط سفارت رم در تهران با تشکر از دستاندرکاران، این فیلم را اثری درباره «تباهی و زندگی» توصیف کرد! او دراین پست و در توضیح عکسی که به اشتراک گذاشته، مینویسد: «بسیار خشنودم که در باغ اقامتگاه ایتالیا در تهران، میزبان نمایش فیلم برادرانلیلا بودم. فیلمی شگفتانگیز درباره زندگی و تباهی که نمایانگر شجاعت و فداکاری بینظیر زنان است. تشکر ویژه از کارگردان فیلم، سعید روستایی و از گروه بازیگران فوقالعادهاش.»این همه تمجید از فیلمی سیاه و ضدایرانی که کوچکترین حرمتی برای مقام پدر و مادر و ارزش خانواده قائل نیست و تصویری چرک و کثیف از جامعه ایرانی در جهان به نمایش میگذارد، آن هم بدون کسب مجوز قانونی برای نمایش و با آن جوگیری و صحبتهای سیاسی سازندگان و عوامل آن در جشنواره فیلم کن و... .
پیشینه مسالهدار
فعلا تنها چیزی که از پروژه سینمایی موردنظر میدانیم، عنوان فیلم و نام سازندگان و رقم حمایتی صندوق جهانی سینمای برلیناله است، اینکه فیلم «بومرنگ» به کارگردانی شهاب فتوحی و تهیهکنندگی مجید برزگر از جمله پروژههایی است که کمک هزینه ۳۰هزار یورویی دریافت خواهد کرد. اما چرا بهجای اینکه از حمایت جشنواره اسم و رسمداری مثل فیلم برلین خوشحال باشیم و به آن افتخار کنیم، نسبت به آن ابراز نگرانی میکنیم و پیرو رسالت رسانهای خود را ملزم به هشدار درباره آن میدانیم. آن هم بدون اینکه اطلاعی از فحوا و جزئیات فیلمنامه داشته باشیم. فیلمی که هنوز ساخته نشده، مگرچه هیزم تری به ما فروخته است؟ آن چیزی که باعث عطف به ماسبق میشود و موجبات نگرانی افراد متعهد و دلسوزان واقعی سینمای ایران را فراهم میکند، عقبه فعالیت مجید برزگر تهیهکننده فیلم و شهاب فتوحی کارگردان آن است. مجید برزگر فارغ از کنایههای سیاسی که در قالب فیلمهای اجتماعی چون پرویز بهعنوان کارگردان و مامان بهعنوان تهیهکننده مطرح کرده، در فعالیتهای به اصطلاح مدنی هم همیشه یک پای کار است و بهتدریج ازسمت اعتراض به اغتشاش گرایش پیدا کرد. بهویژه بعد از دستگیری و بازداشت چند روزه همسرش لیلا نقدپری به خاطر ترویج بیحجابی، بیشازپیش آن وجه مخالفخوانیاش رانمایان ساخت. بنابراین بااین سابقه وقتی نام اورا بهعنوان تهیهکننده فیلمی مورد حمایت جشنواره برلین میبینیم، اینخط وربطها پررنگتر میشودومجال نگاه مثبت وامیدوارانه نمیدهد.
یک ویدئو آرتیست کارگردان شد
شهاب فتوحی، کارگردان پروژه بومرنگ را بیشتر بهعنوان ویدئوآرتیست و فعال هنرهای تجسمی میشناسیم. او که متولد 1359 در یزد است، در چند سال گذشته نمایشگاههایی چون سرشماری، به سوی رستگاری، امورداخلی، فردیت انبوه، استخدام و... را در کارنامه دارد. فارغ از ارزشهای هنری، در برخی از همین آثار چشمههایی از اعتراض و لحن سیاسی و کنایه به نگاه رسمی و حاکمیت به چشم میخورد و میتوان با مرور همین آثار و بهخصوص در همکاری با سینماگری چون مجید برزگر، پیشبینیهایی درباره رویکرد پروژه بومرنگ داشت. بهجز چند اثر بدون عنوان یا کاری با عنوان «گودبای پارتی» فتوحی که دختران بدون حجاب در آن حضور دارند، در اثری با نام «پسران باکره، شکوفههای خونی» هم با بهرهگیری از تیتر روزنامه اطلاعات به نقل از حضرت امام(ره) که: «ملت یکپارچه جمهوری اسلامی میخواهد» طعنههای آشکار سیاسی دارد. در این میان کمپینی که او با عنوان «والعادیات ضبحا: قسم به اسبهایی که نفسهایشان به شماره افتاده» در خرداد سال88 و درحمایت از میرحسین موسوی در انتخابات ریاستجمهوری در گالری طراحان آزاد برپا کرد، با ویدئوآرتی که با تدوین و ادیت یکسویه برخی هنرمندان انقلابی همراه بود، حاشیهساز شد.شهاب فتوحی قرار است با چنین پشتوانه بازیگوشانه و کنایههای سیاسی، پشت دوربین پروژهای به نام بومرنگ قرار بگیرد.
برلین بودار
بهجز کارنامه قابل بحث مجید برزگر و شهاب فتوحی به عنوان سازندگان فیلم بومرنگ، خود نام جشنواره فیلم برلین به اندازه کافی بودار و هشداردهنده است. اصلا چرا باید یک جشنواره سینمایی در اروپا برای محصولات سینمایی کشورهای دیگر تصمیم بگیرد و از ساخت آن حمایت کند؟ اصلا مگر جشنوارهها نباید صرفا ویترین و محل نمایش آثار سینمایی ساخته شده با نگاه و سلیقههای آزاد و مختلف باشند؟ در این چند سال اخیر، نگاه سیاسی و به عبارت بهتر سیاسی بازی جشنوارههای مشهور اروپایی نظیر برلین، کن و ونیز بیش از پیش هویدا شده و از نوع انتخاب آثار، داوری و اهدای جوایزشان مشخص بود که این رویدادهای سینمایی بهطور کامل از روی دست اربابان حکام اروپایی دیکته مینویسند و مجری بیچونوچرای منویات سیاسی و بهویژه ضدایرانی آنها هستند اما جشنواره برلین از سال گذشته شمشیر را از رو بست و به شکل کاملا علنی، اسرار و دستهای پشتپرده خود را برملا کرد. بعد از اینکه آنها با هوچیگری و پروپاگاندای رسانهای کانون موسوم به فیلمسازان مستقل ایران با اعضا و سینماگرانی از رده خارج با اهداف براندازانه، شاخکهای جشنواره برلین را برای تحریم سینمای رسمی ایران تیز کردند و مسئولان این رویداد هم از خداخواسته با این زیادهخواهی مخالفان جمهوری اسلامی همراه شدند، این جشنواره اندک اعتبار گذشته خود را هم از دست داد. اینکه همین جشنواره برلین حالا دایه مهربانتر از مادر شده و میخواهد از پروژهای مستقل از سینمای ایران حمایت مالی کند، قطعا حرکتی در ادامه سیاسی بازیهای این فستیوال و دیگر جشنوارههای اروپایی است و خواب خوشی برای ما و فرهنگ و جامعه ایرانی ـــ اسلامی ندیدهاند.
هشدار به سازمان سینمایی
باوجود استمرار فیلمهای سفارتی و ساخت فیلمهای غیرقانونی و زیرزمینی، وزارت ارشاد و سازمان سینمایی معمولا واکنش مناسب و شایستهای در برابر آن ندارند و در بیشتر مواقع که اساسا مدیران این سازمان و مجموعه اظهار بیاطلاعی میکنند. به جز یک مورد برخورد مناسب با فیلم زیرزمینی «کاباره» که منجر به توقف ساخت این فیلم شد ــ که البته منشأ این رصد و برخورد را هم نهادی غیر از ارشاد و سازمان سینمایی میدانند ــ سازمان سینمایی معمولا در این موارد یا سکوت را ترجیح میدهد یا انفعال را. اما حالا با انتشار خبر حمایت صندوق جشنواره فیلم برلین از پروژهای به نام بومرنگ با نام مشخص تهیه کننده و کارگردانش، هشدار لازم به ارشاد و سازمان سینمایی داده شده و آنها باید این آلارم رسانهای را جدی بگیرند و از چند و چون این پروژه اطلاع کسب کنند و اجازه بازی در زمین دشمن، آن هم در کشور خودمان را ندهند و نوار تحرکات بازیگوشانه و ضدایرانی جشنوارهها، دولتها و سفارتخانههای غربی را قطع کنند.
جدیدترین نمونه فیلمهای سفارتی
بومرنگ را به دلیل حمایت صندوق جشنواره فیلم برلین میتوان ذیل مجموعه فیلمهای سفارتی تعریف کرد. بعید هم نیست این کمک هزینه ساخت در یک ضیافت در سفارتخانه آلمان تقدیم دوستان ایرانی شود. سریال فعالیتهای فرهنگی وهنری هدفگذاری شده سفارتهای خارجی چیز تازهای نیست و چند سالی است که شدت هم گرفته. همین یکی دو ماه پیش بود که سفارت فرانسه فراخوان عجیبی برای جذب هنرمندان داد و متنی را برای اعطای بورسیه اقامت سه تا ششماهه به هنرمندان ایرانی در شهرک بینالمللی هنر پاریس سیته و ارائه آثار پژوهشی و خلق آثار هنری با اولویت موضوعات حامی محیطزیست منتشر کرد. این پروژه حمایتی که منجر به تربیت سربازان در خدمت میشود، برنامهای دقیق، کلی و حساب شده است که تعداد قابلتوجهی از سفارتخانهها حساب ویژهای روی آن باز کردهاند و باعث یک تهاجم فرهنگی آشکار در خاک ایران شدهاند. پیرو همین حمایت هدفمند و برنامهریزی شده است که بودجه اکران اروپایی و جهانی فیلمی مثل «برادران لیلا» را یک کمپانی فرانسوی آلمانی تامین میکند و سفارت ایتالیا در ایران هم فیلم را مورد تحسین و تشویق قرار میدهد. جوزپه پرونی، سفیر ایتالیا در تهران با انتشار پستی در توییتر از پخش فیلم برادران لیلا در حیاط سفارت رم در تهران با تشکر از دستاندرکاران، این فیلم را اثری درباره «تباهی و زندگی» توصیف کرد! او دراین پست و در توضیح عکسی که به اشتراک گذاشته، مینویسد: «بسیار خشنودم که در باغ اقامتگاه ایتالیا در تهران، میزبان نمایش فیلم برادرانلیلا بودم. فیلمی شگفتانگیز درباره زندگی و تباهی که نمایانگر شجاعت و فداکاری بینظیر زنان است. تشکر ویژه از کارگردان فیلم، سعید روستایی و از گروه بازیگران فوقالعادهاش.»این همه تمجید از فیلمی سیاه و ضدایرانی که کوچکترین حرمتی برای مقام پدر و مادر و ارزش خانواده قائل نیست و تصویری چرک و کثیف از جامعه ایرانی در جهان به نمایش میگذارد، آن هم بدون کسب مجوز قانونی برای نمایش و با آن جوگیری و صحبتهای سیاسی سازندگان و عوامل آن در جشنواره فیلم کن و... .