وقتی برخی پلتفرمهای داخلی مرثیهخوان سربازان رژیمصهیونیستی میشوند
ستون پنجم جنگ فرهنگی
پلتفرمها، باید مانند پدافند فرهنگی عمل کرده و حملات دشمنان را خنثی کنند، اما درحالحاضر برخی سکوها برخلاف سیاست فرهنگی کشور با لجبازی، سعی دارند به عملکرد ناامیدکننده خود ادامه دهند.
در روزهایی که شاهد بزرگترین جنایت قرن حاضر در غزه هستیم و امروز صدای آزادیخواهی از همه جهان طنینانداز است، برخلاف سیاستهای فرهنگی کشور شاهدیم در برخی پلتفرمها آثار مروج تفکرات رژیمصهیونیستی و ضدایرانی مانند: فیلم «پسر شائول»، سریال «داستانهای غیرمنتظره»، «زندگی زیباست»،«مقاومت»،«فهرست شیندلر»، «منطقه بیطرف» و «بلکلیست» (لیستسیاه) که ترور فرمانده سپاه قدس را دارد، حضور دارند و در دسترس قرار گرفته است که در گزارش گذشته جامجم در تاریخ چهارم تیرماه امسال به آنها اشاره شد.
نقش سینما در بازتاب دروغ
درحالیکه این روزها شاهد کشتار بیرحمانه مردم بهویژه کودکان غزه هستیم و رژیمصهیونیستی بدون هیچ پروتکل جنگی بر سر افراد غیرنظامی بمب آوار میکند، اما میبینیم که با در دست گرفتن فضای رسانهای جلوه غیرواقعی از این جنایت نشان میدهد. در کنار این جنایات، سینمای رژیمصهیونیستی از درد سربازان اسرائیلی برای مخاطب جهانی میگوید. باید توجه داشت جنگ فرهنگی از مهمترین جنگهاست و دشمن با استفاده از محصول فرهنگی مخاطب خود را خلعسلاح میکند. در این اثنا هر شرکت فرهنگی وظیفهای در مقابل دفاع از آرمان فلسطین دارد و پلتفرمهای رسمی که به نظر می رسد لازم است محصولاتی با محوریت جنگ غزه و آرمان آزادی فلسطین بسازند؛ ولی با رویکردی عجیب محصولات صهیونیستی وارد این پلتفرمها شدهاند و بهجای حمایت از مردم فلسطین برای سربازان صهیونیستی مرثیهخوانی میکنند. این درحالیاست که مخاطب با توجه به سیاستهای فرهنگی کشور با خیال راحت در این سکوها فیلمها و سریالهای خارجی را تماشا میکند و بدون هیچ حفاظی در مقابل تهاجم فرهنگی رها شده.
مظلومنمایی به شیوه یهودی
رژیمصهیونیستی بهواسطه سیطره بر هالیوود طی 75سال گذشته همواره سعی داشته با آثار مختلف طرز تفکر مردم را به خود تغییر دهد و سربازی که غاصب است ودست به جنایت میزند رامظلوم جلوه دهد. مرثیههای سینمایی برای خانوادههای صهیونیست و تروریستجلوهدادن گروههای مقاومت فلسطینی که از حق قانونی و ملی خود دفاع میکنند طی سالیان گذشته بسیار ساخته و بهطور گسترده در جامعه جهانی نشر داده شده است. هرچقدر که سیاستهای جنایتکارانه این رژیم جعلی در قبال فلسطینیان میگذرد آنها مظلومنمایی را بیشتر میکنند و در آثار تصویری رنج و عذابهای ساختگی خانواده یهودی را با آبوتاب بیشتری به تصویر میکشند.
بر باد رفتن هیمنه بصری
رژیمصهیونیستی با شروع عملیات طوفانالاقصی تمام کارهای فرهنگی که در این سالها انجام داده بود را ازدسترفته دید و تصویر کودکان شهید که هر روز به تعداد آن افزوده میشد، باعث شدند تمام کارهای فرهنگیشان خنثی شود و هنرمندان آزاده زیادی در جهان نیز به این امر اعتراض کردند؛ اما چطور در این دوران نقابافتادن از چهره جنایتکار رژیمصهیونیستی در کشور ایران که همواره پرچمدار مقاومت بوده برخی سکوها در زمین دشمن بازی میکنند و آثار سینمایی و تلویزیونی این رژیم را در دسترس مخاطبان قرار میدهند؟! در حقیقت با پخش این آثار چه صدماتی به مخاطبان خود وارد میکنند؟ و چگونه باید جلوی این صدمات ویرانکننده را گرفت؟ نباید فراموش کرد قدرت تخریب آثار فرهنگی بیشتر از همه بمبهاست و صدمات جبرانناپذیر آن سالها در میان چند نسل باقی میماند. چرا هنوز در این دوران برخی سکوها سیاست فرهنگی کشور را دنبال نمیکنند و حتی با لجبازی بعد از تصویب قانون شورای عالی انقلاب فرهنگی، که ساترا نهاد نظارتی عالی بر پلتفرمها و سکوهای داخلی شد تلاش میکنند به دشمن ملت، روی خوش نشان دهند؟
اشک و اندوه برای سربازان قاتل
فیلم فاکس ترات(Fox trot) محصول ۲۰۱۷ رژیمصهیونیستی، به کارگردانی ساموئل موئز که با این اثر سینمایی به شهرت رسید و درهمین سال نامزد جایزه اسکار خارجیزبان نیز شد با چنین شناسنامه روشنی این روزها در برخی پلتفرمها در دسترس مخاطبان است. داستان این فیلم با خبر کشته شدن نتان، یک سرباز رژیمصهیونیستی و اشک و حالت عصبی خانواده او آغاز میشود. داستان در سه اپیزود پیگیری میشود. شاهد اشک و افسردگی خانواده نتان و مخصوصا پدر و مادرش و مادربزرگ روانی او در داستان هستیم. کارگردان هر لحظه یک مرثیه برای سربازان صهیونیستی میخواند و در ادامه به پدر نتان اطلاع میدهند که یک سرباز هماسم نتان در جنگ کشته شده است و کل خانواده بههممیریزد. این خانواده یک حالت روانیگونه دارد و کارگردان در هر سه اپیزود به نمایش چنین دردی میپردازد. نکتهای که در فیلم وجود دارد این که رژیمصهیونیستی در این جنگ خود را بیگناه و مظلوم و شایسته نشان میدهد و برای کشتهشدن سربازان خود عزاداری و مرثیهسرایی میکند، بدون اینکه از جنایات این سربازان حرفی بزند. در سکانسی از این فیلم از مبارزه و جنگ با ناشناختهها سخن میرود و مردم فلسطین را مانند موجودات فضایی و عوامل ناشناخته در نظر میگیرد که باید از بین بروند و تا وقتی این عامل ناشناخته وجود دارد سربازانی باید وجود داشته باشند. این درحالیاست که در حقیقت این عامل ناشناخته وحشی و بیگانه صهیونیستهایی هستند که بر سر فلسطینیان آوار شدند و سرزمین مادریشان را غصب کردند.
خلعسلاح پدافند فرهنگی
در حقیقت در سیاست فرهنگی یک کشور وظیفه پلتفرمها، حضور در جنگ رسانهای است، در زمانی که نیاز به جنگی همهجانبه است و نیروهای رسانهای فرهنگی در آن حضور پیدا کنند؛ اما نشاندادن چنین آثار جعلی از واقعیت، به جبهه دشمن کمک کرده و پدافند فرهنگی ایران را خلعسلاح میکند. باید توجه داشت هر روز فیلم و اثر فرهنگی در هالیوود که بازوی فرهنگی رژیمصهیونیستی و حامی آن است ساخته میشود و سکوهای فرهنگی کشور هنوز وظیفهای برای خود در قبال چنین تهاجم فرهنگیای تعریف نکردهاند جز پخش آثار نامزد و برگزیده جوایزی مثل اسکار. سؤال اینجاست آیا باید آکادمی اسکار و فیلمهای خارجیزبان برای مخاطب ایرانی الگو باشند؟ این درحالیاست که پلتفرمها باید به مخاطب خود خوراک فرهنگی درستی ارائه دهند و مخاطب خود را به مسیر درستی هدایت کنند.
سپرموشکی فرهنگی کجاست؟
درحالحاضر ساترا وظیفه قانونگذاری بر پلتفرمهای مختلف را دارد که برخی از پلتفرمها و سکوها با لجبازی سعی دارند قانون را دور بزنند و به مخاطب خود محصولات نادرست و خطرناکی ارائه کنند. باید توجه داشت محصولات فرهنگی صهیونیستی خطرناکتر از موشکهایی است که بر سر مردم غزه فرود میآیند و در اینجاست که پلتفرمها وظیفه دارند سپر موشکی در برابر این حوادث بهوجودآورند تا عملیات روانی رژیمصهیونیستی را خنثی کنند، ولی متاسفانه شاهدیم که آنها نه خنثیسازی، که در زمین دشمن بازی و محصولات آنها را پخش میکنند. در این میان بدیهی است خود پلتفرمها باید محصولات پاکتر و کمخطرتری را به مخاطب خود ارائه دهند. پلتفرمها بهجای بهانهجویی و فرار از مشکلات باید محصولات خود را بازبینی و میدان مین فرهنگی را خنثیسازی کنند. پلتفرمها دارای اولویتهای مختلف هستند که توجه به امنیت ملی و درآمدزایی از نکات اصلی آن است اما باید توجه داشت امنیت ملی نباید ذبح درآمد شود و بهخاطر اینکه هر محصولی نامزد اسکار شده را در معرض نمایش قرار دهد. چرا اسکار مرجع نمایش پلتفرمهای ایرانی قرار گیرد و تبدیل به مرجع رسانهای دشمن شود؟ هدف پلتفرمها باید در دسترس قراردادن یک محصول فرهنگی کمخطر باشد، که هم به سرگرمی و آگاهیبخشی مخاطب کمک کند و هم برای صاحب سکو سودی به ارمغان آورد. اگر محصولی خطرآفرین در بستر این پلتفرمها وجود داشته باشد در حقیقت به آینده کشور ضربه وارد خواهد شد. از همین رو باید نظارت دقیقی بر محصولات پلتفرمها بهوجود آید و قوانین کامل اجرا شود تا محصولات صهیونیستی و خطرناک برای مخاطبان پخش نشود و تبدیل به بازوی رسانهای دشمنان ملت نشوند. در حقیقت خاکریزهای رسانهای نباید توسط دشمن به دست سکوهای نمایش فیلم رسمی فتح شود و باید در این جنگ ترکیبی آمادگی نوینی را ایجاد کرد.
یک بام و دو هوا
در روزگاری که سیاست کلان کشور همواره در کنار ملت مظلوم فلسطین قرار دارد و بسیاری از ورزشکاران مدالآور ایران در مسابقات جهانی برای دفاع از مظلومان با رژیم جعلی اسرائیل مقابله نمیکنند و حتی آینده ورزشی خود را فدای آرمانهای مقاومت میکنند، چطور یک سکوی نمایش فیلم و سریال در دل نظام اسلامی به نمایش آثار سینمایی مدافع رژیمصهیونیستی و حامیان آن اقدام میکند؟ این سؤالی است که پاسخ به آن نشان میدهد چگونه برخی افراد داخلی در زمین دشمن بازی میکنند.
احسان رشیدی - گروه فرهنگ و هنر
نقش سینما در بازتاب دروغ
درحالیکه این روزها شاهد کشتار بیرحمانه مردم بهویژه کودکان غزه هستیم و رژیمصهیونیستی بدون هیچ پروتکل جنگی بر سر افراد غیرنظامی بمب آوار میکند، اما میبینیم که با در دست گرفتن فضای رسانهای جلوه غیرواقعی از این جنایت نشان میدهد. در کنار این جنایات، سینمای رژیمصهیونیستی از درد سربازان اسرائیلی برای مخاطب جهانی میگوید. باید توجه داشت جنگ فرهنگی از مهمترین جنگهاست و دشمن با استفاده از محصول فرهنگی مخاطب خود را خلعسلاح میکند. در این اثنا هر شرکت فرهنگی وظیفهای در مقابل دفاع از آرمان فلسطین دارد و پلتفرمهای رسمی که به نظر می رسد لازم است محصولاتی با محوریت جنگ غزه و آرمان آزادی فلسطین بسازند؛ ولی با رویکردی عجیب محصولات صهیونیستی وارد این پلتفرمها شدهاند و بهجای حمایت از مردم فلسطین برای سربازان صهیونیستی مرثیهخوانی میکنند. این درحالیاست که مخاطب با توجه به سیاستهای فرهنگی کشور با خیال راحت در این سکوها فیلمها و سریالهای خارجی را تماشا میکند و بدون هیچ حفاظی در مقابل تهاجم فرهنگی رها شده.
مظلومنمایی به شیوه یهودی
رژیمصهیونیستی بهواسطه سیطره بر هالیوود طی 75سال گذشته همواره سعی داشته با آثار مختلف طرز تفکر مردم را به خود تغییر دهد و سربازی که غاصب است ودست به جنایت میزند رامظلوم جلوه دهد. مرثیههای سینمایی برای خانوادههای صهیونیست و تروریستجلوهدادن گروههای مقاومت فلسطینی که از حق قانونی و ملی خود دفاع میکنند طی سالیان گذشته بسیار ساخته و بهطور گسترده در جامعه جهانی نشر داده شده است. هرچقدر که سیاستهای جنایتکارانه این رژیم جعلی در قبال فلسطینیان میگذرد آنها مظلومنمایی را بیشتر میکنند و در آثار تصویری رنج و عذابهای ساختگی خانواده یهودی را با آبوتاب بیشتری به تصویر میکشند.
بر باد رفتن هیمنه بصری
رژیمصهیونیستی با شروع عملیات طوفانالاقصی تمام کارهای فرهنگی که در این سالها انجام داده بود را ازدسترفته دید و تصویر کودکان شهید که هر روز به تعداد آن افزوده میشد، باعث شدند تمام کارهای فرهنگیشان خنثی شود و هنرمندان آزاده زیادی در جهان نیز به این امر اعتراض کردند؛ اما چطور در این دوران نقابافتادن از چهره جنایتکار رژیمصهیونیستی در کشور ایران که همواره پرچمدار مقاومت بوده برخی سکوها در زمین دشمن بازی میکنند و آثار سینمایی و تلویزیونی این رژیم را در دسترس مخاطبان قرار میدهند؟! در حقیقت با پخش این آثار چه صدماتی به مخاطبان خود وارد میکنند؟ و چگونه باید جلوی این صدمات ویرانکننده را گرفت؟ نباید فراموش کرد قدرت تخریب آثار فرهنگی بیشتر از همه بمبهاست و صدمات جبرانناپذیر آن سالها در میان چند نسل باقی میماند. چرا هنوز در این دوران برخی سکوها سیاست فرهنگی کشور را دنبال نمیکنند و حتی با لجبازی بعد از تصویب قانون شورای عالی انقلاب فرهنگی، که ساترا نهاد نظارتی عالی بر پلتفرمها و سکوهای داخلی شد تلاش میکنند به دشمن ملت، روی خوش نشان دهند؟
اشک و اندوه برای سربازان قاتل
فیلم فاکس ترات(Fox trot) محصول ۲۰۱۷ رژیمصهیونیستی، به کارگردانی ساموئل موئز که با این اثر سینمایی به شهرت رسید و درهمین سال نامزد جایزه اسکار خارجیزبان نیز شد با چنین شناسنامه روشنی این روزها در برخی پلتفرمها در دسترس مخاطبان است. داستان این فیلم با خبر کشته شدن نتان، یک سرباز رژیمصهیونیستی و اشک و حالت عصبی خانواده او آغاز میشود. داستان در سه اپیزود پیگیری میشود. شاهد اشک و افسردگی خانواده نتان و مخصوصا پدر و مادرش و مادربزرگ روانی او در داستان هستیم. کارگردان هر لحظه یک مرثیه برای سربازان صهیونیستی میخواند و در ادامه به پدر نتان اطلاع میدهند که یک سرباز هماسم نتان در جنگ کشته شده است و کل خانواده بههممیریزد. این خانواده یک حالت روانیگونه دارد و کارگردان در هر سه اپیزود به نمایش چنین دردی میپردازد. نکتهای که در فیلم وجود دارد این که رژیمصهیونیستی در این جنگ خود را بیگناه و مظلوم و شایسته نشان میدهد و برای کشتهشدن سربازان خود عزاداری و مرثیهسرایی میکند، بدون اینکه از جنایات این سربازان حرفی بزند. در سکانسی از این فیلم از مبارزه و جنگ با ناشناختهها سخن میرود و مردم فلسطین را مانند موجودات فضایی و عوامل ناشناخته در نظر میگیرد که باید از بین بروند و تا وقتی این عامل ناشناخته وجود دارد سربازانی باید وجود داشته باشند. این درحالیاست که در حقیقت این عامل ناشناخته وحشی و بیگانه صهیونیستهایی هستند که بر سر فلسطینیان آوار شدند و سرزمین مادریشان را غصب کردند.
خلعسلاح پدافند فرهنگی
در حقیقت در سیاست فرهنگی یک کشور وظیفه پلتفرمها، حضور در جنگ رسانهای است، در زمانی که نیاز به جنگی همهجانبه است و نیروهای رسانهای فرهنگی در آن حضور پیدا کنند؛ اما نشاندادن چنین آثار جعلی از واقعیت، به جبهه دشمن کمک کرده و پدافند فرهنگی ایران را خلعسلاح میکند. باید توجه داشت هر روز فیلم و اثر فرهنگی در هالیوود که بازوی فرهنگی رژیمصهیونیستی و حامی آن است ساخته میشود و سکوهای فرهنگی کشور هنوز وظیفهای برای خود در قبال چنین تهاجم فرهنگیای تعریف نکردهاند جز پخش آثار نامزد و برگزیده جوایزی مثل اسکار. سؤال اینجاست آیا باید آکادمی اسکار و فیلمهای خارجیزبان برای مخاطب ایرانی الگو باشند؟ این درحالیاست که پلتفرمها باید به مخاطب خود خوراک فرهنگی درستی ارائه دهند و مخاطب خود را به مسیر درستی هدایت کنند.
سپرموشکی فرهنگی کجاست؟
درحالحاضر ساترا وظیفه قانونگذاری بر پلتفرمهای مختلف را دارد که برخی از پلتفرمها و سکوها با لجبازی سعی دارند قانون را دور بزنند و به مخاطب خود محصولات نادرست و خطرناکی ارائه کنند. باید توجه داشت محصولات فرهنگی صهیونیستی خطرناکتر از موشکهایی است که بر سر مردم غزه فرود میآیند و در اینجاست که پلتفرمها وظیفه دارند سپر موشکی در برابر این حوادث بهوجودآورند تا عملیات روانی رژیمصهیونیستی را خنثی کنند، ولی متاسفانه شاهدیم که آنها نه خنثیسازی، که در زمین دشمن بازی و محصولات آنها را پخش میکنند. در این میان بدیهی است خود پلتفرمها باید محصولات پاکتر و کمخطرتری را به مخاطب خود ارائه دهند. پلتفرمها بهجای بهانهجویی و فرار از مشکلات باید محصولات خود را بازبینی و میدان مین فرهنگی را خنثیسازی کنند. پلتفرمها دارای اولویتهای مختلف هستند که توجه به امنیت ملی و درآمدزایی از نکات اصلی آن است اما باید توجه داشت امنیت ملی نباید ذبح درآمد شود و بهخاطر اینکه هر محصولی نامزد اسکار شده را در معرض نمایش قرار دهد. چرا اسکار مرجع نمایش پلتفرمهای ایرانی قرار گیرد و تبدیل به مرجع رسانهای دشمن شود؟ هدف پلتفرمها باید در دسترس قراردادن یک محصول فرهنگی کمخطر باشد، که هم به سرگرمی و آگاهیبخشی مخاطب کمک کند و هم برای صاحب سکو سودی به ارمغان آورد. اگر محصولی خطرآفرین در بستر این پلتفرمها وجود داشته باشد در حقیقت به آینده کشور ضربه وارد خواهد شد. از همین رو باید نظارت دقیقی بر محصولات پلتفرمها بهوجود آید و قوانین کامل اجرا شود تا محصولات صهیونیستی و خطرناک برای مخاطبان پخش نشود و تبدیل به بازوی رسانهای دشمنان ملت نشوند. در حقیقت خاکریزهای رسانهای نباید توسط دشمن به دست سکوهای نمایش فیلم رسمی فتح شود و باید در این جنگ ترکیبی آمادگی نوینی را ایجاد کرد.
یک بام و دو هوا
در روزگاری که سیاست کلان کشور همواره در کنار ملت مظلوم فلسطین قرار دارد و بسیاری از ورزشکاران مدالآور ایران در مسابقات جهانی برای دفاع از مظلومان با رژیم جعلی اسرائیل مقابله نمیکنند و حتی آینده ورزشی خود را فدای آرمانهای مقاومت میکنند، چطور یک سکوی نمایش فیلم و سریال در دل نظام اسلامی به نمایش آثار سینمایی مدافع رژیمصهیونیستی و حامیان آن اقدام میکند؟ این سؤالی است که پاسخ به آن نشان میدهد چگونه برخی افراد داخلی در زمین دشمن بازی میکنند.
احسان رشیدی - گروه فرهنگ و هنر