یار گران!
کتاب، گران است. این خلاصه همه آنچیزی است که میتوان گفت خروجی همین یادداشت کوتاه است. اما این نتیجهگیری به صورت تفکیک شده شاید منصفانه نباشد، به این معنا که همین حالا با قطعی بودن افزایش 57درصدی قیمت کتاب نسبت به سال گذشته هم، همچنان کتاب در ایران نسبت به دیگر کشورها قیمت مناسبی دارد.
شاید همین موضوع باشد که همچنان کتاب را در سبد فرهنگی اهالی کتاب نگه میدارد. گرچه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در یک ماه گذشته آمارهای عجیبی از میزان سرانه مطالعه ایرانیان اعلام کردهاست.(مهمترین تناقض آماری این است که استناد دادههای خود را معرفی نکرده) او گفته میزان سرانه مطالعه ایرانیان بدون احتساب کتب الکترونیک، دعا و ادعیه 35دقیقه در روز است. این گونه آماردهی بیش از آنکه مقابله با خودتحقیری تاریخی جامعه ایرانی در رابطه با کم بودن سرانه مطالعه باشد به نوعی شوخی با این مسأله است اما همواره یکی از مؤلفههای تاثیرگذار در میزان سرانه مطالعه بدون شک قیمت کتاب است. با رشد عجیب قیمت کتابها، حالا باید منتظر باشیم این سرانه (هر چقدر هم که بوده باشد) کاهش پیدا کند. هرچند پیام دیگر افزایش قیمت کتابهای چاپی شاید کوچ اهالی کتاب به اپهای کتابخوان باشد، گرچه بخش قابلتوجهی از این افراد همچنان نسبت به خواندن کتاب روی کتابخوانها دافعه عجیبی دارند اما این مسأله قطعا بهعنوان مزیت افزایش قیمت کتاب نخواهد بود، چرا که اساسا زنده بودن نشرهای ایران وابسته به قدرت خرید اهالی کتاب است و بس. پیام دیگر دادههای تازه منتشر شده این است که به شکل معناداری هر چقدر قیمت کتابها افزایش پیدا کرده تعداد عناوین منتشر شده هم کاهش داشته است. دلیل آن نیاز به تحلیل ندارد، چرا که نسبت مستقیمی میان این دو مؤلفه برقرار است. براساس آمارهای موجود تا پایان مهر 1402بالغ بر 108هزار و 692عنوان کتاب منتشرشد که 73درصد کل کتابهای منتشر شده تألیفی ومعادل 26.64درصد ترجمه بوده، اما واقعیت ایناستکه درمجموع ومقایسه آمارکل با دوره مشابه سالقبل کاهش 4.39درصدی انتشار کتاب را نشان میدهد. بیشترین آمار 12ماهه مربوط به تألیف کتاب تا پایان مهر۱۴۰2مربوط به کتابهای کمک درسی، کودک و نوجوان و ادبیات و کمترین آمار مربوط به کتابهای زبان علوم طبیعی، ریاضیات و کلیات است.