شبکه نمایش خانگی، متنوع اما پادرهوا
شبکه نمایشخانگی بهعنوان یک ارتباط فرهنگی و اجتماعی میتواند تاثیرگذار باشد اما باتوجه به ظرفیت ارتباط اجتماعی آن در جریان رسانههای کشور بهویژه جریان مسلط فرهنگی ایران بهعنوان یک اتفاق فرهنگی و اجتماعی تعیینکننده ظاهر نشده است. به دلیل این که در درجه نخست چنین جریان مهم و تاثیرگذاری که میتواند درخصوص فرهنگسازی و ارتقای آثار نمایشی و تصویری بهویژه تلویزیونی و سینمایی به شکلی اساسی نقشآفرین باشد از زاویه مدیریت فرهنگی و اداره دچار اشکال است. یعنی این بخش هم مانند سایر بخشهای فرهنگی کشور باید از مدیریت تخصصی برخوردار باشد. به موازات همین برخورداری از مدیریت تخصصی باید برنامهریزی اساسی برای این شبکه صورت گیرد چون در هر حال عنوان این شبکه، خانوادگی و اجتماعی است، یعنی دستکم در شعار مخاطبان مشخص دارد؛ بنابراین هدف اصلی تولیدات این شبکه باید ورود به درون عاطفه و قلوب خانوادهها و جامعه باشد. وقتی این هدف مدنظر است باید تولیدات آن باتوجه به نظر، سلیقه، باور و نیازهای مخاطبان و خانوادهها و بهویژه نسلجوان شکل بگیرد. از یکطرف به دلیل ضعف مدیریت این مورد به شکل کامل اجرایی نشده است. از طرف دیگر میبینیم بعد از یک دوره که این شبکه زیرنظر وزارت ارشاد اداره میشد و بعد از آن بهعنوان زیرمجموعه به تلویزیون پیوست اما هنوز دارای سبک و شیوه و اهداف و سیاستهای مشخص و هدفمند نیست یعنی در این زمینه هم پادرهواست و هنوز مشخص نیست متولیان این شبکه میخواهند چه بگویند و چه چیزی را بهعنوان دستاورد به مردم ارائه کنند؟
در میان تولیدات این شبکه که توانایی و ظرفیت مهم و تاثیرگذاری اجتماعی را دارد و همچنین میتواند پلهای برای تعالی فرهنگ تصویری و نمایشی کشور باشد همه گونه اثری به چشم میخورد و کارگردانهای مختلفی در آن مشغول به کار هستند ازجمله کسانی که به هر دلیلی نمیتوانند در تلویزیون، فیلم و سریال بسازند سر از این شبکه درمیآورند. طیفی از این گروه، چیزهایی را در آثار خود ارائه میکنند که همخوانی درستی با فرهنگ جامعه ندارد. در امتداد همین روند همچنان به شکل پررنگی، کپیبرداری از آثار دسته چندم ماهوارهای بهویژه ترکیهای را شاهد هستیم. یعنی این شبکه که باید با هدف ارتباط درست و خوب فرهنگی و اجتماعی، فرهنگ ایران را به مخاطب ارائه و فرهنگسازی کند، مسیر فرهنگسوزی را پیمیگیرد.
ما هنرمندان مستعد و قابل، کم نداریم که میتوانند بهخوبی از ظرفیتهای شبکه نمایشخانگی استفاده کنند اما چون مدیریت درستی وجود ندارد، یکباره همان طنزگونههای به اصطلاح اجتماعی و خانوادگی سینما که رویکرد سخیف دارند در این شبکه هم دیده میشود. اینها هم به جامعه ضربه وارد میکند و هم بیتالمال را هدر میدهد. وقتی هدف مشخصی وجود داشته باشد و فرهنگ جامعه مدنظر باشد و فرهنگ ایرانی و اسلامیالگو قرار گیرد این ظرفیت میتواند همچنان بالنده باشد به شرط این که مانند دیگر بخشهای فرهنگی جامعه عمدتا رفیقنوازی و باندگرایی در آن شکل نگیرد. تاکید میکنم هنرمندان خوبی داریم که سابقه خوب سریالسازی در تلویزیون را دارند اما راهی به شبکه نمایشخانگی پیدا نمیکنند. وقتی علت را جویا میشویم، میگویند امکان کار را برای ما فراهم نمیکنند یا همکاری مساعدی با ما ندارند اما در عوض کسانی که مرتب در تلویزیون و سینما کار میکنند در شبکه نمایشخانگی هم فعال هستند. یعنی این ظرفیت خوب فرهنگی تبدیل به ظرفیت خوب سوداگری برای یک عده خاص شده که مدام کار میکنند و فقط پول درمیآورند که با اهداف اولیه شبکه نمایش خانگی همسو نیست.
ما در سال1400 شاهد انواع تولیدات در شبکه نمایشخانگی بودیم از آثار عاشقانه، اجتماعی تا جنایی و کمدی. این نشان میدهد میتوان همه نوع کاری در این شبکه ساخت و تنوع تولیدات منطبق با خواست و سلیقههای مختلف مخاطبان است. به شرط مدیریت درست و سلامتاندیشی و استفاده از قابلیت همه طیفهای هنرمندان، اتفاقات مثبتی در این شبکه میافتد. شبکه نمایشخانگی ظرفیتهای خوبی دارد به شرط این که از یک ارتباط فرهنگی و اجتماعی به یک اتفاق بزرگ فرهنگی تبدیل شود. این اتفاق هم زمانی رخ میدهد که تولیدات توسط هنرمندان حرفهای با مدیریت درست با مضامین و محتوای مردمیشکل بگیرد. درآنصورت است که شبکه نمایشخانگی میتواند در یک مسیر رقابتی و نه رفاقتی حتی با تولیدات تلویزیون و سینما، مرز بالندگی را طی کند اما الان اینگونه نیست گرچه از منظر استقبال برخی آثار شبکه نمایشخانگی توانسته از بعضی سریالهای تلویزیونی جلوتر باشد اما این به معنای خوببودن، قویبودن و استانداردبودن آثار نیست بلکه به دلیل ضعف تولیدات تلویزیون است. درحالیکه این شبکه میتواند با حفظ همین تنوع موجود و با تکیه بر برنامههای هدفمند، سیاستهای مشخص فرهنگی و مدیریت خوب و استفاده از قابلیت همه هنرمندان، سریالها و برنامههای موفقتری بسازد و به یک اتفاق خوب و بزرگ فرهنگی تبدیل شود.