printlogo


گفت‌‌و‌گو با احسان عبدی‌پور، نوازنده سرنا:
ارکستر ملی با سازهای غربی می‌نوازد!
احسان‌ عبدی‌پور از دو بابت با بیشتر خنیاگران موسیقی نواحی، متفاوت است؛ اول این‌که در رشته موسیقی تحصیلات آکادمیک دارد، دوم این‌که نوازندگی را از پدر یا مادرش به ارث نبرده و در سال‌های نوجوانی به موسیقی مقامی علاقه‌مند شده است. عبدی‌پور از پدری لک‌زبان و مادری لر به دنیا آمد که هیچ‌کدام در کار موسیقی نبودند اما علاقه به موسیقی اقوام لرزبان او را به نقطه‌ای رساند که بسیاری از مقام‌های موسیقی قوم لر را نت‌نویسی کرد. عبدی‌پور پس از کسب تحصیلات دانشگاهی در زمینه موسیقی به جوانان علاقه‌مند درس سرنا‌نوازی می‌دهد و اطرافیانش را به این موسیقی علاقه‌مند کرده، ازجمله سام عبدلی که سابقه چندین سال هم‌نوازی با عبدی‌پور در کارنامه‌اش دیده می‌شود. این دو نوازنده، اردیبهشت امسال در جشنواره ملی موسیقی و آیین‌های اقوام ایرانی هم‌نوازی داشتند و گفت‌وگو با عبدی‌پور در حاشیه همین جشنواره انجام شد.

 چرا به سراغ موسیقی مقامی و سرنا‌نوازی رفتید؟
موسیقی در خانواده ما موروثی نیست. پدر و مادر من معلم بازنشسته هستند. در اقوام‌مان نوازنده موسیقی محلی نداشتیم؛ من اولین نفر و صف‌شکن بودم و تا جایی که توانستم، دور و بری‌هایم را به آشنایی با موسیقی نواحی دعوت کردم. خدا را شکر بین آنها کسانی هم نوازنده‌ شده‌اند، ازجمله سام عبدلی که چندین سال است با هم هم‌نوازی می‌کنیم و هدف‌مان علاقه‌مند کردن مردم است؛ با اجرای مقام‌های ریتمیک و قابل درک، توجه مردم را به موسیقی مقامی جلب می‌کنیم تا بتوانیم در ادامه مقام‌های دشوارتر را هم عرضه کنیم. چون مخاطب ما همه مردم هستند، نه صرفا علاقه‌مندان پیگیر و آشنا با موسیقی.
 منظورتان از موسیقی قابل درک چیست؟
آن موسیقی که همه مردم بفهمند و با آن ارتباط بگیرند. اگر به سراغ مقام‌هایی بروم که کمتر شنیده شده‌اند، شاید درک نوع فواصل، گردش ملودی و ساختار آن به ترتیبی باشد که هر کسی آن را درک نکند. مثلا موسیقی مناطق لک‌نشین در مناطق لرستانکرمانشاه و ایلام قابل درک برای یک گوش عامی نیست. نیاز به گوشی دارد که یا در منطقه بزرگ شده باشد یا تربیت شده باشد.
 پس تکلیف مقام‌های دشوارتر چیست؟
این مقام‌ها را باید آرام و لابه‌لای آثار قابل درک ارائه کنیم. این وظیفه امثال من و دیگر دوستانی است که در این زمینه فعالیت می‌کنند. باید بین کارهای قابل درک و شنیدن، این مقام‌های دشوار را هم عرضه کنیم تا کم‌کم گوش مخاطب عادت کند. من تاحدی این کار می‌کنم. 
هنرمندان کمی مانند شما بدون پشتوانه خانوادگی سراغ موسیقی بومی رفته‌اند. از آنجا که در خانه و از والدین درس موسیقی نگرفته‌اید، آیا برای این‌که تمام تکنیک‌ها و مقام‌های نوازندگی موسیقی نواحی را بیاموزید، فرصت کافی داشته‌اید؟
شاید خانواده من اهل موسیقی نبودند اما جایی زندگی کرده‌ام که موسیقی همراه مردم است. اکثر نقاط ایران دارای موسیقی نواحی و موسیقی مقامی مخصوص خود هستند، مردم با موسیقی زندگی می‌کنند و برای همه آیین‌ها و شئون زندگی، مقام‌های خاص خودشان را دارند؛‌ در مراسم سوگ، در عاشقانه‌ها، در کار و ... . من 35 ساله هستم و زمانی را به خاطر دارم که هنوز موسیقی بومی در مراسم مختلف وجود داشت و از همان سال‌ها به موسیقی علاقه‌مند شدم؛ البته مادرم علاقه‌مند به موسیقی بود و این مرا بیشتر با موسیقی پیوند می‌داد. من همه تلاشم را کرده‌ام که بیشتر و بیشتر بدانم و بیاموزم. بدون تردید همه تکنیک‌ها و مقام‌ها را نیاموخته‌ام اما هر کسی مدعی شود در موسیقی کامل شده، لاف گزاف زده است.
 جشنواره‌های موسیقی مثل جشنواره ملی موسیقی، جشنواره نواحی و جشنواره فجر که بخش نواحی دارد، می‌توانند مفید باشند؟
جشنواره‌ها مفید هستند ولی بهتر است به صورت تخصصی برگزار شوند. باید برای جشنواره‌ها موضوع انتخاب کنیم. موضوعاتی مثل موسیقی کار، موسیقی سوگ و عاشقانه‌هابعد گروه‌های موسیقی از نواحی مختلف بیایند به جشنواره که مقام‌های خاص خودشان را در ارتباط با موضوع جشنواره ارائه کنند. همچنین به نظرم لازم است که همه این اجراها ثبت و ضبط شوند. اگر قرار باشد گروه‌های موسیقی هر بار در جشنواره چیزی بنوازند و بروند، نتیجه چندانی حاصل نمی‌شود و چه بسا مقام‌هایی که کمتر به آنها پرداخته می‌شود،  کلکسیونی‌تر و موزه‌ای‌تر شوند و به مرور از بین بروند. به نظرم جشنواره‌ها باید بلافاصله بعد یا حتی قبل از اجراها درباره نوازنده‌ها، مقام‌ها و کارکرد آنها توضیح بدهند که مردم با موسیقی نواحی و اهمیت آنها و ویژگی‌ها و تاریخچه مقام‌هایی که می‌شنوند، آشنا شوند و بعد از سالن  بیرون بروند.
 اصلا چرا مردم باید موسیقی نواحی مختلف ایران را بشناسند؟
به همان دلیلی که ما در مدرسه از همان سال‌های اول جغرافیا می‌خوانیم.
 جغرافیا کمک می‌کند که گم نشویم!
موسیقی نواحی هم همین‌طور. بی‌اطلاعی درباره موسیقی اقوام که هویت و گذشته ماست، باعث می‌شود در تاریخ گم شویم. اگر موسیقی اقوام‌مان را بشناسیم، خودمان را بهتر می‌شناسیم و می‌توانیم سرمان را در دنیا بالا بگیریم. هر چند حال موسیقی امروز ما خیلی خوب نیست اما هنوز چیزهایی هست که می‌توان حفظ‌شان کرد.
 چرا حال موسیقی امروز ما خوب نیست؟
همین که ارکستر ملی ایران با ساز‌های غربی اجرا می‌کند، کافی نیست؟ اسمش ارکستر ملی ایران است اما نوازنده‌‌هایش ویولن و ترومپت می‌نوازند، در کنارشان تار و کمانچه هم هست. ارکستر ملی باید سازهای موسیقی نواحی ایران را بنوازد؛ تار، سه‌تار، سنتور، نی و... .
در این صورت باید براساس همین سازها، قطعات تازه نوشته شود!
مگر آهنگساز کم داریم؟ حسین علیزاده، کیهان کلهر و خیلی‌های دیگر را داریم که در سطح جهانی مطرح هستند. آقای فخرالدینی نمی‌تواند برای این سازها بنویسد؟ موضوع این استکه اصلا نمی‌خواهیم به این سمت برویم وگرنه هر مانعی هم بر سر راه باشد، آن را برمی‌داریم. ما فقط می‌خواهیم از کنارش بگذریم و بگوییم ارکستر ملی داریم.

ثبت مقام‌های محلی با نت‌نویسی
تکنیک‌ها در موسیقی مقامی خیلی زیادند؛ شرح تکنیک‌ها و انواع مقام‌ها مبحث مفصلی است که اینجا نمی‌توان به آنها پرداخت اما مهم این است که هرکدام ما در مقام شنونده، چقدر موسیقی منطقه خودمان را می‌شناسیم و درک درستی از آن داریم یا نه. من در سورنانوازی تا جایی که مقدور بوده، مقام‌ها را به نت نوشته‌ام و ثبت و ضبط کرده‌ام که زمینه برای این شناخت فراهم شود اما همچنان اول راه هستم و باید حالا حالاها زحمت بکشم.

آذر مهاجر - گروه فرهنگ و هنر