هالک پلاستیکی
یکی نیست بگوید اگر ما نخواهیم این دوست بزرگوار بهعنوان نمایندهای از ایران باشد باید چه کسی را ببینیم! پس از نمایش مضحک سجادغریبی با مبارز انگلیسی در دبی که حسابی مایه تمسخر او شدهبود و کار به جایی رسید که حتی مبارز انگلیسی از بازی مقابل او انصراف داد حالا دوباره سجاد غریبی، معروف به هالک ایرانی! حریف تازهای پیدا کرده و دوباره آش همان بوده و کاسه همان. در رودررویی پیش از این مسابقه هم سجاد غریبی چشم در چشم مبارز قزاقستانی قرار گرفته و دوباره بیهوا در پیش چشم دوربینها سیلی میخورد! البته که بر کسی پوشیده نیست این رفتارها و انتشار گسترده آن در فضای مجازی کاملا کارگردانی شده و تعمدی در کار است که نام او را دوباره بر سر زبانها بیندازد. کسب دنبالکننده در فضای مجازی به معنای افزایش درآمد احتمالی این افراد است و بسیاری از این افراد از هر راهی شده قصد افزایش دنبالکنندههای خود را دارند. هرچند او پس از این اتفاق دوباره با انتشار ویدئویی قول پیروزی مقابل مبارز قزاقستانی را دادهاست اما کاربران ایرانی به یاد دارند که سجاد غریبی همچنان با اتهام فتوشاپ تصاویرش در فضای مجازی روبهروست.
سیگار کشیدن با کاسترو
فراغتهای معمول برای بسیاری از شهروندان این دهکده جهانی دیگر تکراری شده است و همین تغییر ذائقه تفریحی مردم باعث شده بازارهای فراغتی عجیبی شکل بگیرد، به عنوان مثال رستورانهایی شکل گرفته که به جای ارائه غذای خوب ( یعنی یک اتفاق معمول) اقدام به ارائه غذاهای نامرغوب میکند و به همین دلیل اتفاقا مورد استقبال قرار میگیرد. این رویه درباره هتلها هم صدق میکند، به این معنا که دیگر هتلها تنها به معنای فضایی برای فراغت و استراحت معمولی شناخته نمیشوند بلکه به دلایل دیگری سعی در معرفی خودشان دارند. در ارتفاعات کوههای آلپ سوئیس، یک اقامتگاه تفریحی مجلل با جاذبهای خاص، بازدیدکنندگان بسیاری را به خود جلب کردهاست. هتل چدی در شهر کوهستانی آندرمات یک کلکسیون سیگار بهنام «لایبرری سیگار» دارد که مجموعهای تخصصی و گسترده از انواع سیگار محسوب میشود. بسیاری ازاین سیگارها کمیاب و بسیار گران هستند. برخی از بازدیدکنندگان به طور خاص تنها برای استفاده از طعمهای متفاوت سیگار از این هتل لوکس بازدید میکنند. این هتل دارای ۹۵۰ مدل مختلف سیگار از حدود ۴۰۰ مارک مختلف است که در ۱۵ کشور دنیا تولید شدهاند.
برخی از این سیگارها بهصورت محدود به بازار عرضه شده یا بسیار کمیاب شدهاند. تعدادی از این سیگارها قابل خریداری نیستند و فقط میتوان آنها را تماشا کرد. بهعنوان نمونه میتوان به سیگار برگ « پرزینسیا» که در سال ۲۰۰۶ به افتخار فیدل کاسترو و محفل نخبگان پیرامون او ساخته شد یا دو نخ سیگار برگی که کاسترو در سال ۱۹۷۵ به مناسبت تولدش هدیه گرفتهبود، اشاره کرد. قیمت این سیگاربرگها متفاوت است. برای امتحان کردن ارزانترین سیگار برگ باید حداقل 10فرانک(۱۰یورو) پرداخت کرد. این درحالی است که گرانقیمتترین سیگار این کلکسیون نفیس بیش از ۸۶۰۰یورو قیمت دارد. این سیگار که cohiba نام دارد سال ۲۰۰۶ و به تعداد 4000 نخ تولید شد که تمام آن را زنی به همین نام با دست خود پیچیدهاست.
انتخاب بدل آقای نویسنده
مبارزه برای شباهت بیشتر به یک چهره مشهور ازجمله مسابقات جالبتوجه و ثابت در کشورهای مختلف است. رویه این مسابقات هم مشخص است، با انتشار یک فراخوان از افرادی که گمان میکنند بیشترین شباهت را با چهره مورد نظر دارند دعوت به حضور میشود و پس از داوری به شبیهترین فرد جایزهای تعلق میگیرد. البته این رویه تناقضات عجیبی هم داشتهاست. بهعنوانمثال در یکی از این مسابقات که در بریتانیا برگزار شد خود شخص چارلی چاپلین در مسابقهای که برای شبیهترین فرد به او برگزار شدهبود شرکت کرد اما در کمال تعجب به رتبهای بهتر از چهاردهم نرسید. تازهترین این مسابقات در فلوریدا برگزار شده تا شبیهترین فرد به ارنست همینگوی را شناسایی کنند. نویسنده مشهور و البته پرحاشیه آمریکایی که آثار، زندگی و البته مرگش بسیار جنجالی بودهاست. حالا بیش از ۱۰۰ مرد در فلوریدا برای کسب عنوان مردی که بیشتر به نویسنده بزرگ، ارنست همینگوی شباهت دارد، رقابت کردند و درنهایت تنها یک مرد پیروز شد. یک وکیل به نام جان آویل در رقابت با ۱۲۴ مرد دیگر از سوی هیاتداوران بهعنوان برنده مسابقه «شبیهترین فرد به ارنست همینگوی» نویسنده برنده نوبل آمریکایی انتخاب شد. برخی از رقبا، ژاکت پشمی شبیه لباس همینگوی پوشیدهبودند درحالیکه سایر شرکتکنندگان با لباسهای ورزشی در این رقابت شرکت کردهبودند. جان آویل، برنده نهایی این مسابقه که شباهت فراوانی به همینگوی دارد و در شهر دادسیتی فلوریدا زندگی میکند، پس از برندهشدن گفت: «هر مردی دوست دارد مانند همینگوی بنویسد و من نیز داستانهای تخیلی نوشتهام و دوست دارم بیشتر هم بنویسم و مثل همینگوی به ماهیگیری علاقهمندم.»
آرامش آماری بازار اجارهبها!
در برابر بسیاری از مشکلات اجتماعی یک استناد عجیبی از سوی مسئولان همواره در حال تکرار است، آنها در برابر توجیه تصمیمات خود، همواره به مردم استناد میکنند. البته این موضوع از اساس رفتار درستی است؛ چرا که هر تصمیم در بدنه اجرایی باید به انگیزه رفاه مردم باشد و بس. ماجرا اما وقتی عجیب میشود که بدانیم بر اساس چه سنجه و مولفهای تصمیم موردنظرشان را در راستای رفاه مردم تعبیر میکنند. نمونهاش حرفهای عجیب رستم قاسمی، وزیر راه کابینه درباره بازگشت آرامش به بازار اجاره است! اینکه ادعای او بر چه اساسی صورت گرفتهاست بماند اما اینکه وزیر راه در استدلال چرایی این بازگشت آرامش گفتهاست «به واسطه مصوبه سقف ۲۵درصد، بسیاری از مالکان واحدهای اجاره خود را تخلیه نکرده و تمدید کردهاند.» به این معناست که باید این نتیجه با ارائه آماری رسمی صورت بگیرد. او گفته «امسال بعد از مصوبه اجارهبها و تصمیمات مسکن، فقط ۱۰تا ۱۵درصد جابهجایی صورت گرفتهاست و آمارها نشان میدهد بسیاری از موجران قوانین این بخش را رعایت کردهاند و این مصوبات تاثیر بسیاری زیادی در بازار داشتهاست.» حالا سؤال این است که آن آمارهای مورد اشاره آقای وزیر در رابطه با اینکه «بسیاری از موجران قوانین این بخش را اجرا کردهاند» کجاست؟ چگونه تهیه شده و چه نهادی آن را تهیه کرده است؟
ارجاع مخاطب خبر را به صورت کلی به آمار دادن اثبات صحت خبر نیست. این بدیهی ترین موضوع در حوزه رسانه است، اینکه مخاطب خبر را حواله به یک گفته در یک کتاب یا مجله یا آماری بدهیم نشان دهنده درستی آن مطلب نیست. وضعیت بازار اجاره بها طبق گفته اتحادیه املاک نسبت به ابتدای تابستان تغییری نداشته است. موضوع دیگر در گفتههای رستم قاسمی این نکته است که میگوید به گواه آمارها فقط 10تا 15درصد جا به جایی صورت گرفته است و همین آمار را نشانی از موفقیت مصوبه 25درصدی میگیرد در صورتی که حتی با وجود درستی احتمالی این درصد باید بدانیم جابهجا نشدن مستاجرها هم نشانه آرامش در بازار نیست و خیلی از مستاجران با رقمهای افسارگسیخته صاحبخانهها کنار آمدهاند و ترجیح دادهاند افزایش تا 70درصدی اجارهبها را بپردازند اما جابهجا نشوند. اینکه همین وضعیت را به نام موفقیت یک مصوبه سند بزنیم هم از آن دست اتفاقات عجیب در گفتههای وزیر است.