میراث ایران با برند گوچی!
تحول در یک رویه مدیریتی همیشه نیازمند تغییرات شگفت ساختاری نیست. به این معنا که مدیریت یک مجموعه حتما نباید با تغییرات گسترده مدیریتی همراه باشد.
این امر بیشتر از آن که نیازمند تسویه نیروی انسانی باشد نیازمند باورپذیر کردن نیروی انسانی به انجام وظایفش است. به اینکه در آن کاری که میکند در نقطه اول از عهده انجام وظایف بدیهی خود به بهترین شکل ممکن برآید. این موضوع وقتی مهمتر است که مراجعان به آن مجموعه محدود به جامعه ایرانی نباشد و گردشگرانی از کشورهای مختلف هم به نوعی ازجمله مخاطبان آن مجموعه باشند. چرا که تاثیر سوء احتمالی روی گردشگران خارجی پیامدهای ناگوار بلندمدتی دارد. در هفتهها و ماههای گذشته شاهد بدسلیقگیهای بسیاری در حوزه میراث و گردشگری بودهایم. هر کدام آنها اما درحالی صورت میگرفته که در زمره بدیهیات وظایف مسئولان بوده است. به عنوان مثال دو هفته پیش تصویری از یک خمره سفالین که قدمت آن به دوره مادها(چند سده پیش ازهخامنشیان) برمیگردد، منتشرشد که روی آن را کیسه زباله کشیده بودند و درونش تهسیگار و آشغال ریخته شده بود. درمیانه این دو هفته هم بارها تصاویری از نحوه مرمت آثار تاریخی از آسفالت شدن پل تاریخی اصفهان گرفته تا سیمانکاری سازههای شوشتر منتشر شد که با عدم آگاهی از جزئیات آن نمیشد قضاوتی در این میان داشت. تازهترین اتفاق اما از جمله عجیبترین آن است. توییتی از سوی یک گردشگر ژاپنی مسافر ایران منتشر شده که نشان از اوج بدسلیقگی در این حوزه دارد. این گردشگر ژاپنی بعد از بازدید از موزه ملی ایران در شبکه اجتماعی ایکس(توییترسابق) نوشت: «کیسهای که هنگام خرید کتاب از فروشگاه موزه ملی ایران، جایی که گنجینههای امپراتوری ایران در آن ردیف شدهاند، دریافت کردم. کیسه خرید با آرم برند گوچی است! چرا گوچی؟ علاوه بر این، آهنگهای BTS (یک گروه موسیقی کرهای)درداخل فروشگاه درحال پخش بود.»
تناقض مضحک تلخی است. اینکه «موزه ملی ایران»(با اصرار برملی بودنش) جایی است که حتی کیسه خرید معمولی هم ندارد، چیزی که حتی برای سوپرمارکتهای سطح شهر هم جا افتاده است! و بدتر اینکه موسیقی پخش شده در محیط موزه ملی ایران(باز هم با تاکید برملی بودنش) از یک گروه پاپ کرهای است! این نوع شناساندن ایران به گردشگران خارجی به نظر اگر نباشد بهتر است!