هزارویک شب قصههای ایرانی
ایران، فرشی رنگارنگبافته از اقوام، آداب و رسوم است که فراتر از وجوه افتخار و آذین به تار و پود هویت ما تنیده است. از این روست که وقتی قصههایی از هر گوشه ایران رنگ تصویر به خود میگیرند، خیالشان به جهت نخستین برگ برنده برای جذب مخاطب آسوده است.
حال اگر این قصه گیرا و در پردازش شخصیتها و موقعیتها حرفهای باشد، میتوان امید بیشتری به موفقیت آن در حال نظر منتقدان و مخاطبان داشت. نمونههای کموبیش موفقش در سینما و تلویزیون کم نیست؛ مثل سریال «پایتخت» یا «نونخ» که موفقیت خود را در چند فصل دوره کردند.همین است که برای دوری جستن از تکرار، بهره بردن از موقعیتهای بکر جغرافیایی، شخصیتها و لهجههای تازه و چهرههای کمترشناخته از میان هنرمندان شهرهای مختلف راهی است که سربلند از آن بیرون آمدن تا حد زیادی تضمین شده است. ضمن اینکه عمل صحیح به آن، مصداق عدالتگستری و هویتمحوری است و گسترش این دو مهم را ترویج میکند. این شبها که سریال پشت پرده راهی آنتن شده میتوان امیدوار بود مسیر ساخت اثر در شهرهایی جز پایتخت تداوم دارد و البته باید گوشزد کرد که نیازمند توجه بیشتر از وجه سرمایه است. هرچند که عملکرد موفق، خود تبلیغی برای جذب سرمایهگذاری بیشتر است.سریال پشت پرده که در یزد ــ این شهر باستانی که نمادی از مدارای مردمی از ادیان مختلف است ــ میگذرد، بار دیگر خاطره سریالهایی شیرین و نوستالژی از این دیار را زنده میکند. سریالهایی که بیشتر با طنین لهجه یزدی و همچنین هنرمندی بومی این استان در خاطرمان برجا مانده است. باید دید سیتکام «پشت پرده» که کمدی موقعیت را در فضایی ایرانی روایت میکند تا چه اندازه میتواند در قیاس با مجموعههایی در این قالب پرمخاطب و بهیادماندنی باشد.
نگین صادقی - گروه رسانه