دو روز بیشتر بهروز رأیگیری برای انتخابات ریاست جمهوری1400 نمانده اما با این وصف جریانهای اصلاحطلب برخلاف ادوار گذشته هنوز به تصمیمی مشترک درباره نوع مواجهه با این اتفاق مهم نرسیدهاند. این مساله البته دلایل متعددی دارد و میتوان آن را به چنددستگی جریانهای اصلاحطلب و همچنین نگرانی بابت ناکامی از نتایج این دوره از انتخابات نسبت داد. بررسی تحولات سیاسی در میان جریانهای اصولگرا در طول چندماهه اخیر نشان میدهد آنها از مدتها قبل تکلیف خود را حداقل در بحث مشارکت مشخص کردهاند و این بار به امید روی کار آمدن دولتی انقلابی و تغییر مسیر حرکت قوه مجریه باانگیزه بیشتری در انتخابات شرکت میکنند. به باور این جریان سیاسی، تغییر ریل حرکتی دولت، زمینه را برای تغییر و تحولات اساسی در عرصههای داخلی و خارجی فراهم میآورد و ازاینرو آنها تکاپوی فعالانهای را از خود نشان دادند.گرچه در این دوره از انتخابات بازهم شاهد تعدد نامزدهای اصولگرا در انتخابات بودیم اما به نظر میرسد با توجه به اعتمادی که بهواسطه انتشار برخی نظرسنجیها و نتایج حاصله از آن در اردوگاه اصولگرا بهوجود آمد، آنها چندان نگران نتیجه انتخابات نیستند و حتی حضور نامزدهای متعدد اصولگرا را خسارتی برای خود نمیدانند. البته در برخی نشستها و گعدههای سیاسی این موضوع حداقل نه بهعنوان دغدغه بلکه بهصورت یک مساله جلوه میکند که آنها انتظار دارند نامزد پیروز با رأی بالا انتخاب شود. در میان جریان اصلاحطلب اما قضیه متفاوت است. باوجود تکاپوهای سیاسی جریانهای اصولگرا، اصلاحطلبان اما طی چند ماه گذشته به اظهارنظرهای پراکنده بسنده کردهاند و گرچه برخی محافل از برگزاری جلسات انتخاباتی گروههای مختلف اصلاحطلب اخبار منتشر میکردند اما اطلاعات خاصی از این جلسات منتشر نمیشد و البته کسی معترض این بیخبری یا کم خبریها نمیشد. در روزهای اخیر خبرهایی درباره تشکیل جلساتی در بین اعضای نهاد اجماعساز اصلاحطلبان مبنی بر ارزیابی حمایت از عبدالناصر همتی منتشر شد اما تا زمان نگارش این گزارش، خبری مبنی بر تصمیم قطعی برای حمایت از این نامزد اصلاحطلب در دست نیست. البته نوع رفتار سیاسی گروههای مختلف اصلاحطلب نشان میداد در نوع موضعگیری آنها چنددستگی وجود دارد و با توجه به شواهد میتوان دریافت این جریان با یک آشفتگی درعرصه اتخاذ یک تصمیم مشخص در عرصه انتخابات مواجه است. همین تشتت آرا را میتوان در قالب چهار رفتار در حوزه انتخابات ریاست جمهوری1400 مورد ارزیابی
قرار دارد.
مشارکت فعالانهدر میان جریانهای سیاسی، برخی اصلاحطلبان بهصورت فردی یا حزبی به مشارکت فعال در عرصه انتخابات مایل هستند. در این عرصه بهصورت مشخص میتوان از حزب کارگزاران سازندگی نام برد که بهصراحت از حضور در انتخابات پشتیبانی و حتی از یکی از نامزدهای اصلاحطلب حمایت میکند. شاید یکی از دلایل این نوع موضعگیری از سوی کارگزاران این باشد که رفتار حزبی با انفعال و سکوت همخوانی ندارد. مدعای کارگزاران و بخشی دیگر از گروههای سیاسی اصلاحطلب این است که چون فعال سیاسی هستند بنابراین نمیتوانند عرصه را ترک کنند.
در همین زمینه محمد عطریانفر،عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در گفتوگویی با اشاره به اینکه این انتخابات هم مثل انتخابات سال92 است و اصلاحطلبان در این دوره نامزد انتخاباتی دارند، تصریح کرد: جبهه اصلاحات میتواند از این دو بزرگوار حمایت کند و در پایان دوره هرکدام موقعیت بهتری دارد دیگری به نفع او کنار بکشد. این رفتار انتخاباتی زمینهای را فراهم میکند تا اصلاحطلبان مجدد بهرغم همه محدودیتهای اعمالشده توسط شورای نگهبان توفیقاتی به دست بیاورند. چرا احزاب اصلاحطلب خود را از این احتمال عقلایی محروم کنند. محروم کردن خودمان از انتخابات هیچ رهاوردی ندارد و چهبسا ما را از توفیقات آینده بازدارد. وی در فراز دیگری از این گفتوگو موضع «تحریم خاموش انتخابات» را افراطی خطاب کرد.
همچنین حزب ندای ایرانیان طی بیانیهای از جبهه اصلاحات ایران دعوت کرد در عرصه انتخابات شرکت کند. حزب مذکور در این بیانیه پشت کردن به صندوق رأی را کنشی منفعلانه و بیثمر دانست و اعلام کرد: حزب ندای ایرانیان در جهت حفظ جمهوریت نظام و درنهایت بهبود و تغییر شرایط به نفع مردم، مشارکت را بر کنارهگیری از عرصه انتخابات و تحریم ترجیح میدهد.
گذشته از برخی موضعگیریهای حزبی، بعضی از چهرههای شاخص اصلاح طلب هم به اظهارنظر پیرامون انتخابات ریاست جمهوری پرداختند. مهدی کروبی مهمترین چهرهای بود که در این زمینه اعلام نظر کرد. به عنوان مثال حسین کروبی گفته که پدرش در انتخابات 1400 شرکت میکند و به عبدالناصر همتی رای میدهد. کروبی پسر به نقل از پدر گفت: «نظر به شناختی که از سالهای گذشته از آقای همتی در بخش اقتصادی و اجرایی دارم و توان ایشان را در اداره کشور میدانم رای من به آقای همتی خواهد بود و انشاءا... بعد از انتخابات دلایل خود را جهت شرکت در انتخابات خواهم گفت.»
بهزاد نبوی دیگر چهرهای بود که با انتشار یک فایل تصویری در فضای مجازی از مردم برای شرکت در انتخابات دعوت کرد و از آنها خواست به لیست جمهور رای دهند. وی در ادامه گفته در هر انتخاباتی که مردم حضور پیدا نکردهاند، قبلا هم شکست خوردهایم و الان هم اگر مردم حضور پیدا نکنند، شکست خواهیم خورد. این اظهارنظرهای حزبی و فردی نشان میدهد که بخشی از جریان اصلاحطلب ضمن اینکه به مشارکت فعالانه در عرصه انتخابات تاکید میکند در عین حال و بهرغم دادههای نظرسنجیهای موجود نیمنگاهی هم به موفقیت همتی، نامزد مورد نظر خود دارد. آنها این امید را دارند که در آخرین روزهای منتهی به انتخابات، بخش خاکستری و خاموش جامعه بار دیگر تاثیرگذار باشد. چون مجموعههای اصلاحطلب بر این باورند
در صورتی که نرخ مشارکت بالا باشد به همان اندازه میزان موفقیت نامزد مورد حمایت اصلاحطلبان نیز افزایش خواهد یافت.
کارزار رای بیرایدر دورههای گذشته شاهد بودیم بخشی از جریان اپوزیسیون و مخالفان جمهوری اسلامی در داخل و خارج همواره بر تحریم انتخابات تاکید میکردند. از نظر آنها هیچ رویکرد تعاملی از جمله شرکت در انتخابات با نظام حاکم در ایران نمیتواند صورت بگیرد، چون از نظر آنها این رفتار در حقیقت تایید برای نظام جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود. در عین حال همچنان که در دورههای گذشته هم شاهد بودیم بخشی از جریان اپوزیسیون بهواسطه مخالفت با نامزد مطلوب جریان انقلابی، مردم ایران را به رای دادن به نامزد رقیب او تشویق میکرد. در این دوره اما سیاست غالب در میان این بخش از جریان اپوزیسیون در پیش گرفتن سیاست تحریم علیه انتخابات است. در میان بخشی از جریان اصلاحطلب هم مبنا، سیاست قهر با صندوق رای است. دقت در اظهارنظر برخی از چهرههای این جریان هم قابلتامل است. مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، دیگر گروه روحانیون اصلاحطلب، نیز پس از رد صلاحیت گسترده نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری اعلام کرده بود که انتخابات پیش رو انتخاباتی فرمایشی خواهد بود. تعدادی از فعالان سیاسی جریان ملی- مذهبی و اصلاحطلب در خارج ازجمله آلان توفیقی، یاسر میردامادی، منصور فرهنگ، مهدی نوربخش و رضا علیجانی نیز با انتشار بیانیهای انتخابات را تحریم کردهاند.
فائزه هاشمی در مناظرهای که با حسین کنعانیمقدم داشت عنوان کرد، کاندیداهای موجود همگی در سیستم بودند و جزئی از وضعیت موجودند. برای همین من رای نمیدهم.
محسن آرمین، ماه پیش از آغاز ثبتنام کاندیداهای ریاستجمهوری طی اظهاراتی گفته بود: شرایط اجتماعی و سیاسی انتخابات ۱۴۰۰ با شرایط سالهای ۹۲ و ۹۶ متفاوت است و اگر روند برگزاری انتخابات به گونهای طراحی شد که اصلاحطلبان از گزینهای محروم شدند لزومی به شرکت آنان در انتخابات نیست.
مصطفی تاجزاده، فعال سیاسی اصلاحطلب هم گفته بود: در انتخابات امسال نامزدها و برنامههای خود را از قبل معرفی کنیم. اگر صلاحیت نامزدهایمان را رد کردند اعلام کنیم رأی نمیدهیم و مسؤولیت آن را متوجه رهبر و شورای نگهبان میدانیم. سیاست قهر با انتخابات از سوی برخی از گروهها و چهرههای اصلاحطلب دنبال میشود. مدعای تحریمکنندگان اصلاحطلب این است که انتخابات پیشرو، طرحی از پیش تعیینشده با نامزدهای معینی است که حتی نامزدهای اصلاحطلب آن هم نمایندگی از سوی اصلاحطلبان ندارند. کسانی که در کارگزار رای بیرای شرکت کردهاند البته خیلی تمایل دارند که مشارکت مردم در روز رایگیری پایینتر از 50 درصد باشد و از این رو دیگران را نیز تشویق به اتخاذ سیاست تحریم میکنند.
استراتژی انفعالبرخورد منفعلانه با انتخابات رویه دیگری است که برخی از گروههای اصلاح طلب در پیش گرفتهاند. برخی از اصلاحطلبان مدعیاند از آنجا که در انتخابات آتی، هیچکدام از نامزدهای مطرح اصلاحطلبان نتوانستند از صافی احراز صلاحیت شورای نگهبان عبور کنند بنابراین دلیلی برای اعلام مشارکت فعالانه در انتخابات براساس یک تصمیم تشکیلاتی وجود ندارد. موضع نهاد اجماعساز همچنان بر عدم معرفی نامزد اصلاحطلب است. در همین زمینه آذر منصوری، سخنگوی نهاد اجماعساز اصلاحطلبان گفتهاست: ترجیح ما این بود که ما میتوانستیم نامزد داشتهباشیم، پیشبینی کردهبودیم تعدادی از نامزدها تاییدصلاحیت میشوند، نظرسنجیهای ملی را برگزار میکنیم سپس بر مبنای نظرسنجیهای ملی کاندیداهایی را که بیشترین استقبال از جانب مردم با آنها همراه شده، بهعنوان گزینههای خود معرفی میکنیم اما طبیعی است در یک روند کاملا تعریفشده موضع ما این است که امکان معرفی نامزد ازجانب جبهه اصلاحات ایران سلب شده است.
محمود صادقی دیگر فعال اصلاحطلب هم گفته جبههاصلاحات بارها اعلام کرده کاندیدایی ندارد و کاندیداهایی که مورد نظر این جبهه بودهاند رد صلاحیت شدهاند اما اگر خود این دو فرد با عقل و درایت، هوشمندی و شجاعت بتوانند تمایز خود را به مردم نشان بدهند و مردم را ترغیب کنند به حمایت و حضور در عرصه انتخابات ـ با اینکه قانع کردن بدنه اصلاحطلبی برای حمایت رسمی کار سختی است ـ شاید با آن تصویر تیره و تاری که در آینده برای کشور قابل حدس است نه به صفت تشکیلاتی بلکه به صفت فردی فعالان اصلاحطلب را متقاعد کنند وارد عرصه شوند.
مجمع روحانیون مبارز هم در بیانیهای اعلام کرد: مجمع بر تصمیم نهاد اجماعساز مبنی بر عدم معرفی نامزد انتخاباتی از طرف این جبهه، صحه مى گذارد و آن را اقدامى سنجیده و در جهت پرهیز از افتادن در دامى که مهندسان انتخاباتى تدارک دیدهاند، مىداند.
در روزهای اخیر دو بیانیه با متحوای انتخاباتی از سوی سیدمحمد خاتمی و میرحسین موسوی منتشر شد. درباره متحوای این بیانیه که به صورت جداگانه صادر شدهبود ارزیابیهای متفاوتی وجود دارد. برخی این گونه تلقی میکنند این دو، مردم را به مشارکت در انتخابات ترغیب کردند بدون اینکه از نامزد خاصی حمایت کنند اما در کنار این ارزیابی خوشبینانه، نگاه بدبینانهای هم وجود دارد. برخی بر این باروند در بیانیه میرحسین موسوی با توجه به اینکه به مضامینی مثل ممنوعیت دروغ، تصمیمات پشتپرده و دزدکی و بهانه اشاره شده متحوای نامه بر موضوع تحریم انتخابات تاکید دارد. بیانیهای از سیدمحمد خاتمی در روزهای اخیر منتشر شدهبود که بعدها با اطلاعرسانی برخی عنوان شد این بیانیه مربوط به چندهفته قبل و خطاب به حزب جوانان ایراناسلامی است. در این بیانیه به این نکته اشاره شد که «در این فضای سرد و فسرده در حالی که جامعه ما به نشاط و امید و اشتیاق به شرکت در عرصه سرنوشت نیاز دارد امیدوارم این حزب و همه تشکلها و احزاب و جریانهای سیاسی و مدنی بتوانند در این برهه حساس، مسؤولیت خود را نسبت به میهن و مردم بهدرستی بشناسند و در انجام آن مسؤولیت موفق باشند.» متحوای این پیام گرچه تاکید بر نیاز به نشاط و امید و اشتیاق به شرکت در عرصه سرنوشت دارد اما نهایت این پیام با همه تشکیکهایی که درباره تاریخ انتشار و مخاطب آن وجود دارد، در خوشبیانهترین حالت دعوت نیمبند به شرکت در انتخابات است. شاید بتوان اعلام نظر برخی جریانها و چهرههای اصلاحطلب را درباره حمایت نکردن از نامزدهای متعلق به این جریان در انتخابات ریاستجمهوری 1400 را به عنوان یک اظهار نظر انتخاباتی پذیرفت ،هرچند به نظر میرسد دلیل عمده اتخاذ چنین رویکردی از سوی برخی اصلاحطلبان این است که آنها با توجه به تحولات سیاسی طی یک سال اخیر و همچنین اوضاع و احوال سیاسی ایام منتهی به روز رایگیری احتمالا به این نتیجه رسیدند که مردم مثل دورههای گذشته چندان اقبالی به نامزدهای منتسب به این جریان نشان نمیدهد و امیدی به موفقیت آنها در انتخابات آتی نیست. از این رو از همان ابتدا این تابلو را بلند کردند هیچ نامزدی در انتخابات ندارند تا در فردای اعلام نتیجهانتخابات و مشخصشدن نامزد پیروز بگویند اصلاحطلبان هیچ نامزدی در انتخابات نداشتند بنابراین نمیتوان این جریان را ناکام و ناموفق در انتخابات دانست.
رای اعتراضیسابقه رفتارسیاسی اصلاحطلبان در برخی مقاطع انتخاباتی نشان میدهد آنها برای تضعیف پایگاه رای برخی از نامزدهای رقیب از رای اعتراضی استفاده میکنند. به طور مشخص این رفتار سیاسی را در انتخابات پنجمیندوره خبرگانرهبری میتوان دید. در آن دوره، اصلاحطلبان برای اینکه برخی چهرههای شاخص اصولگرایان به مجلسخبرگان ورود نکنند از فهرستی حمایت کردند که کمترین قرابت را با افکار اصلاحطلبانه داشت اما این کنش سیاسی به هر صورت، حداقل در ایجاد مانع برای ورود برخی چهرههای شاخص نتیجه داد. به نظر میرسد در این دوره از انتخابات بخشی از جریان اصلاحطلب با پیشفرضهایی قصد دارند این رویه را در پیش بگیرند. گمانهزنیها حاکی است در این راهبرد که متعلق به طیف رادیکال اصلاحطلبان است، در فرض عدم اجماع روی یک کاندیدای مشخص این جریان،با فراخوان رای اعتراضی گزینه «رای به هر کسی غیر از یک کاندیدای خاص» در دستور کار قرار میگیرد. به این معنی که با توجه به عدم امکان اجماع روی یک کاندیدای اصلاحطلب، هدف تضعیف رای گزینه اصلی جریان رقیب در دستور قرار میگیرد و شعار «نه به فلان کاندیدا» محور حرکت قرار میگیرد. با هدف کاهش رای نامزد اصلی رقیب و کشاندن انتخابات به دور دوم البته با توجه به شرایط موجود، این راهبرد با چالشهای زیادی همراه است و امکان تحقق آن دور از ذهن است.
بعید میدانم جبهه اصلاحات تجدیدنظر کند
احمد مازنی / فعال سیاسی اصلاحطلب
جبهه اصلاحات همانند جریان اصولگرا از شخصیتها و احزاب مختلفی تشکیل میشود که طبیعتا این تکثر باعث بیان صداها و دیدگاههای مختلفی میشود. به عقیده بنده با توجه به تجربه کوتاهمدت دموکراسی و البته تجربه طولانیمدت استبداد تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی طبیعی است که یکسری اشکالاتی در روند تحقق کامل مردمسالاری در کارمان وجود داشته باشد. به عنوان مثال نبود احزاب جدی در کشور، نداشتن احزاب منسجم در ساختار انتخاباتی و لزوم اصلاح برخی از قوانین انتخاباتی مسائلی است که باید هرچهزودتر مورد بررسی قرار گیرد و راهکارهایی برای آن در نظر گرفته شود. اتفاقی که در این دوره تحت عنوان نهاد اجماعساز رخ داد ادامه تجربه موفق شورای سیاستگذاری اصلاحات است که نتایجی مانند پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری 92 و 96 یا مجلس دهم را رقم زد. این نهاد تعدادی کاندیدا برای حضور در عرصه رقابتها معرفی کرد که همگی از سوی شورای نگهبان عدم احراز صلاحیت شدند. در این بین برخی افراد نیز نظیر آقایان مهرعلیزده، رهامی، همتی، حقشناس و ... هم ثبتنام کردند که در نهایت دو نفر از این افراد تایید شدند؛ بنابراین تا این لحظه موضع رسمی جبهه اصلاحات این است که ما کاندیدا نداریم. با این توصیف بنده معتقد هستم و به مردم و جریان اصلاحات توصیه میکنم با وجود بیمهریهای صورتگرفته اساسا جریانات سیاسی و احزاب سیاسی هیچوقت نباید با انتخابات قهر کنند چراکه هیچ مسیری بهتر از صندوق رای برای اصلاح امور وجود ندارد. بنده معتقدم حتی اگر آقایان همتی و مهرعلیزده از جبهه اصلاحات نیز در رقابتهای پیش رو حضور نداشتند باید ما با بررسی عملکرد کاندیداهای موجود و البته حفظ سبد رای خود از نامزدی حمایت کنیم که شرایط لازمه را برای بهدستگرفتن سکان ریاستجمهوری دارد، کما اینکه با هدف ایجاد آرامش و اعتدال در کشور سال 92 و 96 هم این کار را کردیم. حضور و مشارکت مردم در پای صندوقهای رای در خروجی نهایی 28خرداد بسیار مهم است چراکه به عنوان مثال در سال 76 همگی انتظار داشتند اسم آقای ناطق از صندوق خارج شود اما نتیجه چیز دیگری شد یا حتی نتیجه آرای سالهای 84 و 92. باید آقای مهرعلیزاده و همتی در فرصت باقیمانده به یک جمعبندی برسند و با اجماع نقش پررنگ در انتخابات پیشرو داشته باشند، چراکه با توجه به شرایط موجود بعید میدانم جبهه اصلاحات در تصمیم خودش تجدیدنظری بخواهد داشته باشد.
ترس از شکست، دلیل عدم حضور اصلاحطلبان در انتخابات
عبدا... گنجی / فعال سیاسی اصولگرا
جریان اصلاحات، طیفهای مختلفی دارد. از براندازهای سکولار تا افراد مومن و معتقد به انقلاب اسلامی در این طیف میگنجد اما نکته مهم این است که کلیت جریان چه تصمیمی میگیرد. راهبرد اصلاحطلبان این است که مقابل نظام عبوس باشد و مسیری را طی کند که از مردم شکست نخورد، بنابراین رای کاندیداهای آنها در حدی نیست که بخواهند در حال حاضر بر سر سفره آماده بنشیند. به همین دلیل کمی احتیاط میکنند. البته آنها جلسهای داشتند و باید دید به چه جمعبندیای خواهند رسید. تحلیل من این است اگر رأی یکی از دو کاندیدای اصلاحطلب، بالای ۲۰درصد بیاید، آنها با فرض اینکه به دور دوم بروند یا پیروز شوند، پای کار میآیند اما اگر رای کاندیدای آنها زیر ۱۰درصد باشد و رشد نکند حتما نمیآیند. اصللاحطلبان میخواهند به نوعی، این کار خود را به نظام بفروشند و از این رو ظهور و بروز کاندیداهای آنها در صحنه انتخابات چیزی کم از کاندیداهای رد صلاحیتشده این جریان نداشته است.
کما اینکه آقای تاجزاده نیز انتخابات ۲۸خرداد را کودتا میدانست و این نکته را آقای همتی هم گفت یا کاندیدای دیگر خطاب به مردم گفت رای بدهید تا چیزی که خودشان طراحی کردند، اتفاق نیفتد؛ بنابراین آنها هم، به نظام توهین میکنند و هم در رقابت حضور دارند و همچنان حرفهای تند خود را نیز مطرح میکنند. اما چون تاکنون کسی روی نامزد آنها اجماع نداشته است، مرددند. به هرحال اصلاحطلبان بر اساس نظرسنجیهایی که به دستشان میرسد نتیجه گیری خواهند کرد. اگر برای آنها امکانپذیر بود کاندیدای خود را از صحنه رقابت خارج میکردند. بر اساس پایگاه رای آقای همتی چون مقداری جلوتر از آقای مهرعلیزاده است، اصلاحطلبان تصمیم خواهند گرفت یا وارد میدان بشوند یا خیر، البته اگر آنها احتمال بدهند آقای همتی پیروز است، میآیند در غیر این صورت نخواهند آمد چرا که آنها صرفا روی اسب پیروز شرط میبندند. راهبرد این جریان این است که اگر بدانند احتمال باخت برای کاندیدای آنها وجود دارد از لحاظ تشکیلاتی وارد نخواهند شد. اصلاحطلبان از لحاظ تشکیلاتی سه بخش هستند. عدهای میگویند باید کنار بکشیم، بخشی پشت سر همتی آمدهاند و برخی رسانههای آنها نیز با آقایرئیسی جلسه داشتند. اما نکته اصلی این است اکثر اصلاحطلبان پشت سر کاندیدای شکست خورده نمیآیند. در حالی که این جریان، مدعی دموکراسی است اما در باورشان نمیگنجد از مردم شکست بخورند. همانطور که وقتی سال ۸۸ از مردم شکست خوردند، نتیجه را نپذیرفتند. بنابراین در حال حاضر معتقدند بهتر است به جای شکست از مردم، از نظام شکست بخورند و به همین دلیل ترس از شکست دلیل حضور نیافتن آنهاست.