گفتوگو با مرد سارق که با همدستی همسرش سرقت میکرد
سرقت از خانه در پوشش خیّر
شاید مد شدهباشد، شاید هم به قول خودشان بودن یک زن در مراحل سرقت، یک پوشش است و پلیس کمتر شک میکند. دلیل هر چه که باشد چند وقتی است در بعضی از سرقتها، سارقان برای اجرای نقشهشان با یک زن به سرقت میروند. کاوه، یکی از متهمانی است که همراه همسرش برای سرقت میرفت. اما همسرش در این سرقت تنها نقش پوشش را نداشت بلکه با او همدست بود، سرقتهای سریالی با دو شگرد خاص. این هفته رو در روی کاوه نشستهایم و او در ارتباط با شگرد سرقتهایش و اینکه چه شد همسرش، همدستش شد برای ما گفت.
سرقتها را چطور انجام میدادی؟
سرقت ما دو مرحله داشت؛ مرحله اول این بود که سراغ خانههای بالای شهر میرفتیم. سوژههای ما خانههای ویلایی بود که یک طبقه بیشتر نداشت.
چرا خانههای ویلایی را انتخاب میکردید؟
دردسرش کمتر است. وقتی سراغ شاکی میروی و میخواهی خانهاش را سرقت کنی، ممکن است شروع به سر و صدا کند و همسایههای طبقه بالا و پایین باخبر شوند. یا اینکه سر بزنگاه و زمانی که قصد سرقت داشتیم، یکی از همسایهها سراغ شاکی میآمد و تمام اینها دردسر به همراه داشت. به همین دلیل خانههای ویلایی را برای سرقت انتخاب میکردیم.
بعد از شناسایی سوژه چکار میکردید؟
همسرم زنگ خانهها را میزد و میگفت برای خیریه کار میکند و نیاز به کمک دارد.
اگر تمایلی به کمک نداشتند چکار میکردید؟
معمولا با این بهانه و چربزبانی، صاحب خانهها را به مقابل در میکشاند. اما به هر حال اینطور نیست که هر سوژهای به موفقیت برسد. در هر 10 مورد یکی به موفقیت میرسد که همین کافی است.
بعد از اینکه صاحب خانه به مقابل در میآمد چه میکردید؟
من تا آن زمان مخفی شدهبودم و صاحب خانه تصور میکرد تنها یک زن خیر پشت در است. وقتی در را باز میکرد، غافلگیر میشد. سلاحی را که همراه داشتم به سمتش میگرفتم و با تهدید وارد خانه میشدیم. من حواسم به ساکنان خانه بود و آنها را تهدید میکردم و همسرم هم در چشم برهم زدنی وسایل با ارزش خانه را جمع میکرد و بعد با هم از خانه بیرون میزدیم.
سلاح را چند خریدی؟
۵۰۰ هزار تومان.
۵۰۰ هزار تومان؟
اسباب بازی بود ولی خیلی طبیعی بود، طوری که تصور میکردی سلاحی واقعی است.
این ایده چطور به ذهنت خطور کرد؟
ایده را همسرم مطرح کرد. یک شب در حال دیدن فیلمی هالیوودی بودیم. فیلم نشان میداد زن جوان با همدستی شوهرش سرقت میکند. همسرم فیلم را که دید پیشنهاد داد ما هممثل آنها سرقت کنیم. همسرم همیشه عاشق کتابها و فیلمهای پلیسی-جنایی بود و میگفت با اطلاعاتی که از فیلم و کتابهای پلیسی به دست آورده، میتوانیم به این شیوه سرقت کنیم.
و شما هم قبول کردید؟
چارهای نبود. چند ماهی بود که بیکار شده بودم و برای کار به هر جایی که فکرش را کنید سر زدم اما فایدهای نداشت. اجاره خانهام چند ماه عقب افتادهبود و وقتی دیدم همسرم هم از این کار استقبال میکند قبول کردم. اینکار برای همسرم بیشتر یک تفریح و هیجان بود گرچه به پولش هم نیاز داشتیم.
چطور بازداشت شدید؟
میخواستیم سومین سرقت را انجام دهیم. زنگ خانه ویلایی را زدیم و دختر جوانی در را باز کرد. زمانی که سلاح را به سمتش گرفتم، تصور میکردم بترسد اما به جای ترس با یک حرکت کاراته به دستم کوبید و سلاح از دستم افتاد. از شانس بدم، شاکی کاراته کار بود و با فن بعدی مرا زمین زد. باقیش را هم که خودتان بهتر میدانید.
نه چه اتقاقی افتاد؟
شروع به سر و صدا کرد و همسایهها سر رسیدند و مرا گرفتند. با پلیس تماس گرفت و ماموران به محل آمدند و مرا دستگیر کردند. بعد هم با اعترافات من همسرم که از محل فرار کردهبود در خانه دستگیر شد.
هشدار پلیس
سرهنگ محمد نادربیگی - رئیس پلیس آگاهی البرز
سرقت در پوشش مامور پلیس یا ماموران ادارات خدماترسان یکی از شگردهای مجرمان است. این افراد مقابل در خانهها رفته و به بهانه خواندن کنتور آب و برق یا گاز و حتی خیریه وارد خانهها به خصوص خانههای ویلایی شده و بعد از اینکه متوجه حضور زنان یا کودکان تنها یا افراد سالخورده در خانه میشوند، نقشه سرقت را اجرا میکنند. پلیس بارها هشدار داده است بدون اینکه از هویت افراد مطمئن نشدید، به هیچ عنوان در را باز نکنید. از آنها کارت شناسایی بخواهید و وقتی برای قرائت کنتور وارد خانه شدند، رفتارشان را زیر نظر گرفته و در ورودی ساختمان را قفل کنید. اگر متوجه رفتار مشکوکی شدید سریع با پلیس 110 تماس بگیرید. بعد از ترک خانه نیز مطمئن باشید در را بسته باشند. در پایان توجه داشتهباشید این مجرمان گاهی از همدستان خانم برای جلب اعتماد استفاده میکنند که نباید به راحتی به آنها اعتماد کنید.
هلیا نصرتی - تپش
سرقت ما دو مرحله داشت؛ مرحله اول این بود که سراغ خانههای بالای شهر میرفتیم. سوژههای ما خانههای ویلایی بود که یک طبقه بیشتر نداشت.
چرا خانههای ویلایی را انتخاب میکردید؟
دردسرش کمتر است. وقتی سراغ شاکی میروی و میخواهی خانهاش را سرقت کنی، ممکن است شروع به سر و صدا کند و همسایههای طبقه بالا و پایین باخبر شوند. یا اینکه سر بزنگاه و زمانی که قصد سرقت داشتیم، یکی از همسایهها سراغ شاکی میآمد و تمام اینها دردسر به همراه داشت. به همین دلیل خانههای ویلایی را برای سرقت انتخاب میکردیم.
بعد از شناسایی سوژه چکار میکردید؟
همسرم زنگ خانهها را میزد و میگفت برای خیریه کار میکند و نیاز به کمک دارد.
اگر تمایلی به کمک نداشتند چکار میکردید؟
معمولا با این بهانه و چربزبانی، صاحب خانهها را به مقابل در میکشاند. اما به هر حال اینطور نیست که هر سوژهای به موفقیت برسد. در هر 10 مورد یکی به موفقیت میرسد که همین کافی است.
بعد از اینکه صاحب خانه به مقابل در میآمد چه میکردید؟
من تا آن زمان مخفی شدهبودم و صاحب خانه تصور میکرد تنها یک زن خیر پشت در است. وقتی در را باز میکرد، غافلگیر میشد. سلاحی را که همراه داشتم به سمتش میگرفتم و با تهدید وارد خانه میشدیم. من حواسم به ساکنان خانه بود و آنها را تهدید میکردم و همسرم هم در چشم برهم زدنی وسایل با ارزش خانه را جمع میکرد و بعد با هم از خانه بیرون میزدیم.
سلاح را چند خریدی؟
۵۰۰ هزار تومان.
۵۰۰ هزار تومان؟
اسباب بازی بود ولی خیلی طبیعی بود، طوری که تصور میکردی سلاحی واقعی است.
این ایده چطور به ذهنت خطور کرد؟
ایده را همسرم مطرح کرد. یک شب در حال دیدن فیلمی هالیوودی بودیم. فیلم نشان میداد زن جوان با همدستی شوهرش سرقت میکند. همسرم فیلم را که دید پیشنهاد داد ما هممثل آنها سرقت کنیم. همسرم همیشه عاشق کتابها و فیلمهای پلیسی-جنایی بود و میگفت با اطلاعاتی که از فیلم و کتابهای پلیسی به دست آورده، میتوانیم به این شیوه سرقت کنیم.
و شما هم قبول کردید؟
چارهای نبود. چند ماهی بود که بیکار شده بودم و برای کار به هر جایی که فکرش را کنید سر زدم اما فایدهای نداشت. اجاره خانهام چند ماه عقب افتادهبود و وقتی دیدم همسرم هم از این کار استقبال میکند قبول کردم. اینکار برای همسرم بیشتر یک تفریح و هیجان بود گرچه به پولش هم نیاز داشتیم.
چطور بازداشت شدید؟
میخواستیم سومین سرقت را انجام دهیم. زنگ خانه ویلایی را زدیم و دختر جوانی در را باز کرد. زمانی که سلاح را به سمتش گرفتم، تصور میکردم بترسد اما به جای ترس با یک حرکت کاراته به دستم کوبید و سلاح از دستم افتاد. از شانس بدم، شاکی کاراته کار بود و با فن بعدی مرا زمین زد. باقیش را هم که خودتان بهتر میدانید.
نه چه اتقاقی افتاد؟
شروع به سر و صدا کرد و همسایهها سر رسیدند و مرا گرفتند. با پلیس تماس گرفت و ماموران به محل آمدند و مرا دستگیر کردند. بعد هم با اعترافات من همسرم که از محل فرار کردهبود در خانه دستگیر شد.
هشدار پلیس
سرهنگ محمد نادربیگی - رئیس پلیس آگاهی البرز
سرقت در پوشش مامور پلیس یا ماموران ادارات خدماترسان یکی از شگردهای مجرمان است. این افراد مقابل در خانهها رفته و به بهانه خواندن کنتور آب و برق یا گاز و حتی خیریه وارد خانهها به خصوص خانههای ویلایی شده و بعد از اینکه متوجه حضور زنان یا کودکان تنها یا افراد سالخورده در خانه میشوند، نقشه سرقت را اجرا میکنند. پلیس بارها هشدار داده است بدون اینکه از هویت افراد مطمئن نشدید، به هیچ عنوان در را باز نکنید. از آنها کارت شناسایی بخواهید و وقتی برای قرائت کنتور وارد خانه شدند، رفتارشان را زیر نظر گرفته و در ورودی ساختمان را قفل کنید. اگر متوجه رفتار مشکوکی شدید سریع با پلیس 110 تماس بگیرید. بعد از ترک خانه نیز مطمئن باشید در را بسته باشند. در پایان توجه داشتهباشید این مجرمان گاهی از همدستان خانم برای جلب اعتماد استفاده میکنند که نباید به راحتی به آنها اعتماد کنید.
هلیا نصرتی - تپش