روایت سقوط
مهری سلیمی / روزنامهنگار
«دوست دارم كثافت رو نشون بدم، هنر من همینه» این جمله را باید چكیده و عصاره آثار داستانی چارلز بوكوفسكی دانست. آنهایی كه از بوكوفسكی نخواندهاند احتمالا تصویری از او ندارند، ولی هركس یك اثر از او خوانده باشد تصدیق میكند كه بوكوفسكی در این جمله خلاصه شده است.
«جنوب بدون شمال» مجموعه داستانی از این نویسنده مهاجر آمریكایی كه در آن روایتهایی از زندگی فرودستان جامعه را برای خوانندهاش بازگو کرده و تلاش میكند صدای آنها باشد. نویسندهای كه بیپرده نویسی و بیمحابا نوشتن مهمترین خصیصه آثارش است و خواننده ممكن است حین مواجهه با داستانهای بوكوفسكی حتی دلزده شود و نتواند این حجم از رئالیسم را تحمل كند. این نویسنده كه خصلت هنجارشكنی و نوشتن به سبك رئالیسم كثیف را به او نسبت دادهاند، در این مجموعه داستان نیز مانند سایر آثارش به زندگی طبقه فرودست، افراد حاشیهای جامعه، بیكاری و روابط اجتماعی آدمها در آمریكا میپردازد.
شاید لقبی كه مجله تایم به این نویسنده داده توصیف دقیقی از او باشد. «مرشد فرودستان» توصیفی است كه به او داده و او تاثیرگذارترین اقتداشدهترین نویسنده آمریكایی است كه سبك خاص او بسیاری را دنبال او كشاند و رئالیسم كثیف را گسترش داد.
شاید بسیاری بگویند كه این حجم از «كثافت» در یك داستان آزاردهنده باشد، ولی نباید فراموش كنیم در جهانی كه رسانههای آمریكایی و هالیوود مشغول نمایش جهان رنگی و پرزرق و برق هستند داستانهای او میتواند خواننده را با واقعیتهای گفته نشده در این رسانهها بیشتر آشنا كند.
در داستانهای این كتاب روزمرگی و بیهدفی انسان فرودست در آمریكای سرمایهداری به خوبی نمایش داده شده و خواننده در داستانهای این كتاب در جریان اتفاقاتی قرار میگیرد كه انسان را به زوالی تحمیلی میكشاند. زوالی كه به صورت جبری از سوی جامعه ایجاد شده و انسان معاصر ناچار اگر نتواند در برابر آن ایستادگی كند مجبور است در برابر آن زانو بزند. بوكوفسكی نشان میدهد شرایط چگونه انسان را به سمت نابودی میكشاند و گریزی از این نابودی ندارد.
بوكوفسكی در داستانهایش روایت سقوط را بازگو میكند؛ سقوط فضایل انسانی در جامعهای كه انسانها به عنوان یك واحد انسانی ارزش ندارند، بلكه ارزش آنها در موجودی حساب بانكی یا بوی بدنشان است. او سعی میكند نشان دهد اگر انسانی مجبور میشود به خفت تن دهد بر اثر جبری است كه انسانها و جامعه مدرن بر او تحمیل كرده است.
بوكوفسكی مانند انسانهای داستانهایش است و در بسیاری از داستانها خواننده حس میكند كه راوی همان نویسنده است.
این مجموعه داستان را نشر افق با ترجمه شهرزاد لولاچی منتشر كرده است.
«جنوب بدون شمال» مجموعه داستانی از این نویسنده مهاجر آمریكایی كه در آن روایتهایی از زندگی فرودستان جامعه را برای خوانندهاش بازگو کرده و تلاش میكند صدای آنها باشد. نویسندهای كه بیپرده نویسی و بیمحابا نوشتن مهمترین خصیصه آثارش است و خواننده ممكن است حین مواجهه با داستانهای بوكوفسكی حتی دلزده شود و نتواند این حجم از رئالیسم را تحمل كند. این نویسنده كه خصلت هنجارشكنی و نوشتن به سبك رئالیسم كثیف را به او نسبت دادهاند، در این مجموعه داستان نیز مانند سایر آثارش به زندگی طبقه فرودست، افراد حاشیهای جامعه، بیكاری و روابط اجتماعی آدمها در آمریكا میپردازد.
شاید لقبی كه مجله تایم به این نویسنده داده توصیف دقیقی از او باشد. «مرشد فرودستان» توصیفی است كه به او داده و او تاثیرگذارترین اقتداشدهترین نویسنده آمریكایی است كه سبك خاص او بسیاری را دنبال او كشاند و رئالیسم كثیف را گسترش داد.
شاید بسیاری بگویند كه این حجم از «كثافت» در یك داستان آزاردهنده باشد، ولی نباید فراموش كنیم در جهانی كه رسانههای آمریكایی و هالیوود مشغول نمایش جهان رنگی و پرزرق و برق هستند داستانهای او میتواند خواننده را با واقعیتهای گفته نشده در این رسانهها بیشتر آشنا كند.
در داستانهای این كتاب روزمرگی و بیهدفی انسان فرودست در آمریكای سرمایهداری به خوبی نمایش داده شده و خواننده در داستانهای این كتاب در جریان اتفاقاتی قرار میگیرد كه انسان را به زوالی تحمیلی میكشاند. زوالی كه به صورت جبری از سوی جامعه ایجاد شده و انسان معاصر ناچار اگر نتواند در برابر آن ایستادگی كند مجبور است در برابر آن زانو بزند. بوكوفسكی نشان میدهد شرایط چگونه انسان را به سمت نابودی میكشاند و گریزی از این نابودی ندارد.
بوكوفسكی در داستانهایش روایت سقوط را بازگو میكند؛ سقوط فضایل انسانی در جامعهای كه انسانها به عنوان یك واحد انسانی ارزش ندارند، بلكه ارزش آنها در موجودی حساب بانكی یا بوی بدنشان است. او سعی میكند نشان دهد اگر انسانی مجبور میشود به خفت تن دهد بر اثر جبری است كه انسانها و جامعه مدرن بر او تحمیل كرده است.
بوكوفسكی مانند انسانهای داستانهایش است و در بسیاری از داستانها خواننده حس میكند كه راوی همان نویسنده است.
این مجموعه داستان را نشر افق با ترجمه شهرزاد لولاچی منتشر كرده است.