نسخه Pdf

 تغییر کاربری

وقتی یک خبرنگار کتاب با بنگاهی‌ها کل‌کل می‌کند

تغییر کاربری

 قرار بود گزارشی میدانی از کتابفروشی‌های خیابان انقلاب و وضعیت‌شان داشته‌باشم. روزهای اول کارم بود، به خیابان انقلاب رسیدم و اولین کتابفروشی در میدان را انتخاب کردم و وارد شدم. دو نفر مشغول فروش کتاب بودند. چند نفری هم در حال صحبت. نگاهی به کتاب‌ها انداختم تا کمی خلوت شود و بتوانم سؤالاتم را بپرسم. در این بین صدای چند نفری را می‌شنیدم که درباره فروش مغازه با هم صحبت می‌کردند و در لابه‌لای حرف‌های‌شان از قیمت می‌گفتند و این‌که به جای کتابفروشی یک ساندویچی باز کنند سودش بیشتر است.
فردی که مشخص بود از املاک آمده بسیار اصرار داشت باید این مغازه تغییر کاربری بدهد و دیگر کسی کتاب نمی‌خرد. همین‌جور که صحبت می‌کرد نتوانستم تحمل کنم و روبه‌رویش ایستادم و گفتم:«اگر شما کتاب نمی‌خوانی دلیل نمی‌شود که بقیه هم نخوانند.»  با نگاه‌های خیره‌ای که داشتند فهمیدم تعجب کرده‌اند چرا وسط حرفشان پریده‌ام اما نگاه رضایت دو نفری را که کتاب می‌فروختند دیدم. صاحب کتابفروشی در جواب آن فرد گفت:«من هم با این خانم موافقم، با توجه به جایی که ما قرار داریم همیشه مشتری هست و فروش خوبی هم داریم.»  آقای املاکی که تیرش به سنگ خورده‌بود نگاهی خصمانه‌ به من انداخت و در جواب صاحب کتابفروشی گفت:«ای آقا! می‌دانی الان اگر کافه یا یک ساندویچی باز کنی، چقدر مشتری بیشتری داری. این تغییر کاربری و مشارکت با این آقا می‌تواند خیلی به نفعتان باشد و پول بیشتری به دست بیاورید.» متوجه شدم آن مردی که کنارش نشسته و تمام مدت سکوت کرده، همان کسی است که می‌خواهد شریک خرید کتابفروشی بشود، نگاهی به دور و برش انداخت و گفت:«من فقط سود برایم مهم است، برایم فرقی ندارد بعد از کتابفروشی اینجا چه چیزی قرار است بزنیم. فقط کتابفروشی نباشد!» آنقدر حرفش برایم سنگین بود که سریع در جوابش گفتم:«خب وقتی برای شما فرقی ندارد، یک مغازه خالی بخر و هر چه می‌خواهی بزن چرا اصرار داری یک کتابفروشی بخری؟!» لبخند سه کتابفروش برایم جالب بود و در نهایت آن دو نفر با جواب منفی بیرون رفتند و همچنان نگاه خصمانه‌ام همراه‌شان بود که صدای پیرمرد کتابفروش را شنیدم:«اگر ذره‌ای هم تردید داشتم تغییر کاربری بدهم، با این حرف‌هایی که شما زدید پشیمان شدم. امروز بر سر دوراهی بودم اما انگار خدا شما را برایم فرستاد تا بتوانم اینجا را حفظ کنم.»  خودم را معرفی کردم و بعد هم سوژه‌ای را که داشتم گفتم و با هم صحبت کردیم. وقتی کارم تمام شد، کتابی را از قفسه کتاب‌های ادبیات برداشت و چیزی را در کتاب نوشت و در نهایت خواست هر وقت گذرم به انقلاب افتاد حتما سری به آنجا بزنم.  از کتابفروشی بیرون آمدم و کتاب را باز کردم و با خواندن متنش لبخندی روی صورتم آمد که نوشته بود:«برای خبرنگاری که در بزنگاه به داد کتاب‌هایمان رسید.»



تعریض یا نقد
روزنامه جام‌جم مورخ هجدهم خرداد 1400 در بخش قفسه کتاب، مطلبی در مورد مجموعه کتاب فسقلی‌ها آورده که مصداق عینی تعریض و نه نقد است. نویسنده مطلب که جایگاه علمی ایشان مشخص نیست، به دو نکته تاکید داشته نخست بدآموزی اثر و دوم ارزان بودن کتاب در جهت فریب اذهان برای تسلط بیشتر به بازار اشاره کرده‌است.
طبعا عدم جوابگویی به این‌گونه حملات که بیشتر برآمده از غرض‌ورزی و نه عقلانیت است به این دلیل است که این‌گونه هتاکی‌ها دامنه نگیرد وگرنه در مطلب درج شده در آن روزنامه نکته‌ای قابل پاسخگویی وجود ندارد.
انتشارات قدیانی در حدود پنج دهه فعالیت خود و چاپ حدود 4000 عنوان کتاب که در ده‌ها میلیون نسخه در جای‌جای کشور و خانه‌های هموطنان راه یافته و بر ذهن و آگاهی و خیالپردازی دانسته‌های کودکان‌، نوجوانان و جوانان وطن عزیزمان تاثیرات شگرف تربیتی و آموزشی نهاده، ناشری حرفه‌ای است که انتخاب مداوم و مکرر آن از طرف نهادهای فرهنگی و تربیتی کشور به‌عنوان ناشر نمونه و برگزیده خود گواه کارنامه کاری درست، حرفه‌ای و مسؤولانه است. این انتشارات با بهره‌گیری از بهترین کارشناسان حرفه‌ای، آموزشی و تربیتی در انتخاب هر اثری برای انتشار، وسواسی بیش از حد به خرج داده و مدت‌ها اثر وارسی و بررسی شده و پس از تایید نظر کارشناسان مربوط است که کتاب در چرخه‌ آماده‌سازی برای انتشار قرار می‌گیرد.
تایید بیش از 2000 عنوان از آثار منتشره‌ این مؤسسه توسط کتابنامه رشد آموزش و پرورش گواه تلاش این مجموعه برای فراهم‌سازی آثار درخور برای کودکان و نوجوانان ایران‌زمین است.
نویسنده محترم از بدآموزی این مجموعه بدون ارائه نمونه مشخصی یاد کرده‌است. اساس این قصه‌ها غلبه خیر بر شر و خوبی بر بدی است، که در این مجموعه منع از بدی‌ها درونمایه اصلی داستان است که همزمان با داستان به شکل تصویری در داستان دیده می‌شود و در نتیجه پرهیز از خصوصیات افراطی به صورت غیر‌مستقیم به کودک آموزش داده می‌شود. از سوی دیگر حدود نیمی از این کتاب‌ها (19جلد) مورد تایید کتابنامه رشد آموزش و پرورش هستند و دو جلد آن در کتاب فارسی دوم دبستان به‌عنوان کتاب مناسب معرفی شده‌است و تعدادی از جلد‌های دیگر آن حدود 25 سال قبل چاپ شده‌است که آن زمان مرکزی برای کارشناسی و ارزیابی کتاب کودک (دفتر انتشارات و فناوری رشد) شکل نگرفته بود وگرنه آنها نیز مورد تایید قرار می‌گرفتند. حالا اگر این آموزه بد است و بدآموزی دارد، داوری را به کارشناسان و اهل نظر وا می‌گذاریم.
اما نکته دیگری که نویسنده محترم بر آن تکیه کرده و آن را تلاش ناشر برای فریب اذهان خوانندگان کتاب دانسته ارزانی قیمت کتاب‌هاست. تاکنون ندیده‌ایم کسی از ارزانی کتابی بنالد، همه ناله‌ها از گرانی به آسمان بلند است، اما در واقعیت ارزانی برای روشنی اذهان می‌گوییم که انتشارات قدیانی گروه اصلی هدفش در نشر، کودکان و نوجوانان است. می‌دانیم خریدار آثار برای کودکان، پدران و مادرانی هستند که گاه باید چشم بر بسیاری اقلام در سبد خرید خود ببندند تا خواسته کودک خویش را برآورند پس تلاش ناشری که برای این گروه بزرگ کتاب چاپ می‌کند نه سودجویی صرف که رعایت حقوق مصرف‌کننده است. پس تا حد امکان گاه با چشم بستن بر چاپ رنگی، گاه کاغذ سهمیه‌ای، گاه خرید کلی کاغذ در آغاز سال که افزایش تدریجی قیمت در طول سال به ناشر فشار نیاورد و البته تیراژ بالای کتاب‌ها که تا حدی قیمت را پایین می‌آورد، در حد امکان می‌کوشد ضمن رعایت استانداردهای لازم در چاپ، کتاب را با بهایی ارزان‌تر به مخاطب ارائه دهد و یکی از رازهای توفیق ناشر حرفه‌ای جلب اعتماد خواننده است که در تمام جهات چه انتخاب کتاب، موضوع، کیفیت چاپ و صحافی، به کار بردن مواد اولیه چاپ و بالاخره قیمت رعایت حال او شود بنابراین صرفا جهت اطلاع مخاطبان روزنامه محترم جام‌جم این چند خط نوشته شد تا هرکسی با غرض و نیت خاص نکوشد تا دامن ناشری را که به شهادت کارنامه‌اش از بهترین و موفق‌ترین ناشران کنونی کشور است آلوده کند.
روابط عمومی انتشارات قدیانی
ضمیمه تپش
تیتر خبرها