خاموشی دولت در روزهای بی‌برقی

قطعی‌های مکرر برق در کشور گرچه با یک عذرخواهی همراه شد اما مشکل اصلی را که بی‌برنامگی است، حل نکرد

خاموشی دولت در روزهای بی‌برقی

هوا به‌قدری گرم است، کرونا به‌قدری دارد فشار می‌آورد و بی‌برقی به اندازه‌ای ما را لای منگنه گذاشته که جایی نزدیکی‌های سرحد جنون،‌ عذرخواهی سخنگوی صنعت برق کشور نه برایمان لذتی داشت و نه به دل‌مان نشست. مصطفی رجبی‌مشهدی گفت عذرخواهی می‌کنم و منظورش دلجویی از مردم ایران بابت قطعی‌های اخیر برق بود اما این عذرخواهی نتوانست آتش درون‌مان را خاموش کند و نتوانست دقایقی را که با بی‌برقی، بی‌آبی، بی‌اینترنتی و هزار و یک مشکل ریز و درشت دیگر که همه‌اش از قطعی برق ناشی می‌شد، جبران کند. ویدئوی مربوط به قطعی برق در یکی از بیمارستان‌های کشور را که پزشک بخش مراقبت‌های ویژه آن را ضبط و در فضای مجازی پخش کرده بود حتما تا حالا خیلی‌ها دیده‌اند. آن اتاق تاریک و ترسناک، اتاقی که روی هر تخت آن رشته حیات یک انسان به دستگاه‌های مختلف وصل شده بود و معلوم نیست کدام دستگاه بعد قطعی برق آژیرهای گوشخراش می‌کشید و هول و ولا به جان بیماران می‌انداخت، بهترین دلیل است بر این‌که دیگر حتی عذرخواهی نمی‌تواند آرام‌مان کند.

محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس دیروز در صفحه شخصی‌اش نوشت: «مردم از این همه بی‌برنامگی کلافه شده‌اند»، که راست می‌گفت.  کمال حسین‌پور، عضو کمیسیون عمران مجلس هم نوشت: «وزارت نیرو باید پاسخگوی این وضعیت نابسامان باشد.» که او هم راست می‌گفت. ما مردم از این همه بی‌برنامگی و نابسامانی خسته شده‌ایم. ما کلافه‌ایم از این همه قطعی برق، از این گرمای کلافه‌کننده، از کرونا که مهار نمی‌شود،‌ از بی‌آبی که می‌شنویم مردم رنجدیده خوزستان را چپانده است در صف‌های خرید آب و البته خسته‌ایم از بی‌اعتنایی مسؤولان و دست روی دست گذاشتن‌شان.
اگر در مورد بی‌آبی همه تقصیرها را به گردن طبیعت و کاهش بارش‌ها بیندازیم (که البته این‌طور نیست و مدیریت نابسامان منابع آب هم دخیل است) ‌در مورد بی‌برقی هیچ‌کسی مسؤول نیست به‌جز مسؤولان وزارت نیرو. در مورد قطعی‌های بی‌برنامه و غافلگیرکننده برق هم که فقط و فقط این وزارتخانه مسؤول است.  چند روزی است جریان برق هرکجا که دلش بخواهد وصل می‌ماند و هرجا که بخواهد قطع می‌شود بی‌توجه به این‌که وقتی برق نیست،‌ زندگی مختل است حتی حیات عده‌ای به خطر می‌افتد. می‌گوییم هرجا که برق دلش بخواهد هست و هرجا که دلش بخواهد نیست چون گویا عنان قطع برق از دست وزارت نیرو هم خارج شده است.
اینها جملات رجبی‌مشهدی، سخنگوی صنعت برق کشور درباره چرایی قطعی‌های بی‌برنامه برق است: «به‌منظور حفظ پایداری شبکه، رله‌های فرکانسی به ‌کار گرفته شده و هنگامی که تراز تولید و مصرف از حد استاندارد فراتر برود و امکان کنترل مصرف وجود نداشته باشد، این رله‌ها به‌صورت خودکار به‌ کار می‌افتد و برق تعدادی از مشترکان را قطع می‌کند.» این جملات واقعا چقدر قابل‌‌پذیرش است؟ آیا این اظهارات توضیح خوبی برای علت خاموشی‌هاست و می‌تواند غافلگیر شدن مردم در هر ساعت از شبانه‌روز را توجیه کند؟  ما مردم در گرمای فزاینده و طاقت‌فرسای تابستان 1400 از مسؤولان انتظار زیادی نداریم. ما فقط می‌خواهیم برق پایدار داشته باشیم و به خاطر بی‌برقی زندگی‌مان بی‌نظم و بلبشو نشود.
اگر این میسر نیست فقط این را می‌خواهیم که اگر قرار است برق قطع شود لااقل بدانیم نوبت‌مان چه ساعتی است تا خودمان را برای چند ساعت زندگی بدون برق آماده کنیم نه‌این‌که هر لحظه با بیم و هراس زندگی کنیم و درست در لحظه‌ای که انتظارش را نداریم، نظاره‌گر امورات مختل‌شده‌مان باشیم.
قطع برق با مردم چه کرد؟
قطعی‌های اخیر برق در زندگی هرکدام از ما یک جور تاثیر گذاشته. این خاموشی‌ها برای عده‌ای مسائل ریز و جزئی زندگی‌شان را مختل کرده و برای عده‌ای خسارات بزرگ و دلهره‌آور به بار آورده. خاموشی‌های بی‌برنامه عده‌ای از مردم را در آسانسورها حبس کرده، عده‌ای را در پارکینگ‌های ریموت‌دار خانه‌هایشان زندانی کرده، عده‌ای را درست در زمانی که قصد خرید داشته‌اند کنار دستگاه‌های پوز غافلگیر کرده و دست خالی برگردانده، عده‌ای را هم که در ساختمان‌های بلند زندگی می‌کنند و پمپ‌ها آب را به خانه‌هایشان می‌رساند، بی‌آب گذاشته.  در وضعیت‌های وخیم‌تر مثل بیمارستانی که ویدئوی مربوط به آن در فضای مجازی حسابی دست به دست شده، جان بیماران و سلامت روان آنها به خطر افتاده. حتی در حوزه ورزش نیز خاموشی‌ها رد پای خود را برجای گذاشته و موجب نارضایتی شده مثل قطع شدن 30 دقیقه‌ای برق ورزشگاه شهید دستغیب شیراز درست وسط مسابقه فوتبال؛ اتفاقی که سرمربی تیم فجر سپاسی را به حیرت واداشته: «این اتفاق بنده را به یاد عصر حجر انداخت.» علاوه‌براینها اما قطع شدن اینترنت پس از قطعی برق نیز مشکلی عمده است که کاربران اینترنت را در روزهای اخیر بسیار می‌آزارد. اساس بسیاری از کسب‌وکارها و مشاغل بر پایه اینترنت است و وقتی برق می‌رود و به دنبالش اینترنت قطع می‌شود یعنی که کارها‌می‌خوابد.
 البته دیروز وزیر ارتباطات هم بابت قطعی اینترنت عذرخواهی کرد؛ کاری که گرچه صورتی قشنگ داشت ولی مثل عذرخواهی سخنگوی صنعت برق کشور دیگر به کار مردمی که خسارت دیده و اعصاب‌شان آشفته شده است، نمی‌خورد.
محمد آذری‌جهرمی در پرسش و پاسخی توییتری گفت: «همه باید پاسخگو باشند. باتری دکل‌های تلفن‌همراه برای دو ساعت پاسخگوی قطع برق هستند. پس از دشارژ کامل، نیازمند هشت ساعت اتصال به شارژرند تا به‌طور کامل شارژ شوند. متأسفانه در برخی نواحی هشت ساعت برق مستمر شهری در دسترس نیست. در تلاش برای بهبودیم و از مشکل به‌‌وجودآمده پوزش می‌طلبیم.»
اما وخیم‌تر از حال کسانی که به سبب قطع برق، قطعی اینترنت را نیز تحمل کرده‌اند، وضعیت صاحبان صنایع است که طبق اعلام ابوالفضل روغنی، رئیس کمیسیون صنایع اتاق بازرگانی ایران خسارات جبران‌ناپذیری را متحمل شده‌اند.
او به ایلنا گفت: «صنعت، تولیدی پیوسته دارد که در صورت قطعی برق در میان کار خسارات جبران‌ناپذیر وارد می‌شود. صنایع ما دچار مشکل بزرگی شده‌اند و آسیب‌های زیادی به آنها وارد شده است.»
در قانون حمایت از تولید به‌صراحت آمده هرگونه قطعی برق در این حوزه باید با هماهنگی صنایع انجام شود اما وزارت نیرو به وظیفه خود عمل نمی‌کند و قطعی برق را پیش از همه به صنعت کشور که بخش مولد است تحمیل می‌کند. قطعی برق آن‌قدر شدت پیدا کرده که شکایات متعددی از خسارات وارده به صنعت داریم.
به گفته روغنی، در آشفته‌بازار خاموشی‌های بی‌برنامه اخیر صنایعی همچون شیشه، فولاد و کاغذ یا هر صنعتی که با مواد مذاب کار می‌کنند آسیب‌های جبران‌‌ناپذیری دیده‌اند که بخش بزرگی از آن مربوط به آسیب به ماشین‌آلات است.



قطع پاسخگویی
بسیاری از شهروندان تهرانی و شهرهای بزرگ کشور تجربه قطع ناگهانی، بدون اطلاع قبلی و چندباره برق را داشته‌اند. جدا از آسیب‌های جدی به وسایل برقی، گرمای طاقت‌فرسا در روزهای گرم تابستان و گرفتاری‌های مکرر مردم که حسابی آنها را عصبانی و کلافه کرده است. چند پرسش مهم وجود دارد؛ پرسش‌های مهمی که مسؤولان باید پاسخ دهند. بر فرض این‌که چاره‌ای جز قطع برق شهر و روستا وجود ندارد، بر فرض این‌که سه نیروگاهی که به دلیل تعمیرات از مدار خارج‌ شده‌اند، زودتر از فصل گرما امکان اورهال‌شان نبود، آیا به‌جز سخنگوی صنعت برق کشور هیچ مسؤول رده‌بالای دیگری نیست که بی‌واسطه و مستقیم رودرروی مردم صحبت کند؟ آیا کسی هست که واضح و روشن درباره قطعی‌های مکرر و بی‌برنامه برق به مردم توضیح دهد؟ آیا براساس تجربه‌های زمستان گذشته و اطلاع همگان از وضعیت تولید برق امکان طراحی یک برنامه جامع برای مواجه شدن با شرایط فعلی کشور نبود؟ آیا قبل از آغاز خاموشی‌ها وزارت نیرو نمی‌توانست با یک برنامه روشن وارد عمل شود تا این‌همه مردم دچار سردرگمی و گرفتاری نشوند؟ آیا نمی‌توان با حرکت‌های فرهنگی و اجتماعی از سوی دولت آسیب‌های روانی قطع برق را در جامعه کاهش داد؟ مسلما وقتی مسؤولان طراز اول  جلسات و نشست‌های دولتی را در سالن‌های روشن و زیر کولر گازی برگزار می‌کنند و از اعضای هیات‌دولت کسی حاضر نیست توضیح قانع‌کننده‌ای به مردم بدهد، آن‌گاه قطع برق از یک اتفاق اقتصادی به یک نارضایتی اجتماعی تبدیل می‌شود. موضوعی که این روزها بیشتر از قطع برق مردم را رنج می‌دهد، قطع پاسخگویی صریح، شفاف و همدلانه به آنهاست.



نگذاریم سرمایه‌های اجتماعی خاموش شوند؟
 حسن موسوی‌چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران
گرما بیداد می‌کند، کرونا خیلی‌ها را در قرنطینه خانگی نگه داشته است، در این بین قطعی مکرر و بی‌برنامه برق نیز بیش از گذشته شهروندان را آزار می‌دهد. در چنین شرایطی که شهروندان با مشکلات زیادی رو‌به‌رو هستند، بی‌توجهی مسؤولان وزارت نیرو به ابتدایی‌ترین حق شهروندان که آگاهی از زمان قطع برق است، زمینه را برای از دست رفتن سرمایه اجتماعی و افزایش نارضایتی در جامعه فراهم می‌کند. فراموش نکنیم افراد جامعه به عنوان شهروند، حق دارند از پیش در جریان تصمیم‌هایی که در زندگی آنها تاثیرگذار است، قرار بگیرند. در واقع این بخشی از حقوق ابتدایی هر شهروندی است که بتواند برای آینده خود برنامه‌ریزی کند و به‌منظور تامین نیازهای روزمره خود با مشکل رو‌به‌رو نشود.‌ بی‌توجهی برخی مدیران به حقوق شهروندان، آثار زیانباری برای جامعه دارد. این درحالی است که اگر مدیران این حقوق ابتدایی شهروندان را محترم بشمارند، مدیریت امور و رفع کاستی‌ها نیز آسان‌تر می‌شود. در واقع وقتی شهروندان مطمئن باشند مدیران آنها را در تصمیم‌گیری‌ها سهیم می‌کنند، در مقابل مسائلی مانند قطعی برق که تاثیر مستقیمی در زندگی آنها دارد، راحت‌تر همراه می‌شوند.‌ لازم به یادآوری است وقتی بعضی مسؤولان چنین رویکرد نامناسبی را در پیش می‌گیرند، این پیام را به شهروندان می‌دهند که آنها مهم نیستند و در برنامه‌ریزی‌ها جایی ندارند‌.