چند راهكار ساده برای آنكه در خرید و فروش كتابهای دستدوم ضرر نكنیم
کتابخانه من حراج!
از شروع تعطیلات كمی گذشته و تا چشم بههم بزنیم، ترم جدید و كلاسهای درس جدید آغاز میشود. از هر ترم كلی كتاب هست كه دیگر به كارمان نمیآید. فقط این نیست؛ بازار جابهجایی خانه هم داغ شده و امان از كارتنهای حاوی كتاب كه با كمی اغراق وزنشان دست كمی از پخچالهای ساید ندارند! در هر صورت همه ما یكسری كتابهایی داریم كه دیگر نیازشان نداریم. حالا یا برای دوره دانشجوییمان است یا آنها را خواندهایم و لازم نیست دوبارهخوانی كنیم یا قصد سبك كردن كتابخانههایمان را داریم یا قصد داریم فاز مطالعاتمان را تغییر بدهیم، شاهد هم در این روزگار وانفسا گرفتاری مالی ایجاد شده و چیزی برای فروش نداریم، جز كتابهای خواندهشده. به هر حال كتابهایی كه در خانه داریم، دستدوم شدهاند، كمتر خریدار دارند و همین باعث مفتخری میشود. ما اینجا یادتان میدهیم تا چطور كتاب دستدومتان را به قیمت بفروشید و چطور دستدومها را به قیمت مناسب بخرید.
تا اطلاع ثانوی، فقط فضای مجازی!
قدیمترها یعنی تا همان زمانی كه ما به دنیای اینستاگرام و توییتر پا نگذاشته بودیم، فروش كتاب دست دوم حداقل در تهران به سه چهار تا پاساژ در میدان انقلاب و چند كتابفروشی خاص در سطح شهر منحصر میشد. آنها هم راستش را كه بخواهید، همیشه خیلی كمقیمت میخریدند. اما حالا كه فضای مجازی وجود دارد، در وهله اول اصلا خودتان را معطل آن كتابفروشیها نكنید. در همان صفحات خودتان یا دوستانتان كه مخاطبهای كتابخوان دارند، آثارتان را ارائه كنید. مطمئن باشید قیمتهای بالاتری دستتان را میگیرد.
تكتك بفروشم یا یكجا؟
صورت مساله این است: من فلان تعداد (مثلا بالای 30 عنوان) كتاب دارم. اینها را تكتك بفروشم یا كلی؟ اگر فروش كلی گذاشتم و كلی پیام داشتم كه من فقط فلان عنوان را میخواهم، بفروشم یا نه؟
جوابش گرچه تا حدی بستگی دارد به میل خودتان كه آیا قصد دارید هرچه سریعتر حتی در لحظه كتابتان به پول تبدیل شود یا نه، اما معمولا فروش كلی بهتر است. چون معمولا وقتی افراد دنبال تكعنوان هستند، یعنی كتابهای مهمترتان را میخواهند و فروش آنها یعنی كاهش ارزش كتابهای باقیمانده. حالا هر چقدر هم كه خوب باشند، اما ناشناخته.
فقط در یك حالت است كه شاید فروش تكی به نفعتان باشد. مثلا یك نفر تعریف میكرد حدود 40 عنوان كتاب تخصصی داشتم كه هیچكس حاضر نمیشد قیمت بالایی برای آنها بدهد. اما وقتی دیدم چند نفر مدام پیام میفرستند كه مثلا دو یا سه عنوان میخواهیم و اتفاقا عنوانهای درخواستیشان هم مشترك نبود، مجابشان میكردم در كنار آن، یكی دو عنوان دیگر هم بردارند. در نهایت كل مجموعه با قیمتی بیش از پیشبینی اولیهام به فروش رفت.
از طرفی، حواستان باشد، در فروش تك به تك، شما زحمت بردن كتابها به مكان مشخص برای خریدار یا بردن آنها را به اداره پست دارید. پست هم كه در ایام كرونا گزینههای ارسال ارزانترش را برداشته و خیال خودش را راحت كرده. اگر بخواهید برای هر یكی دو عنوان راهی پست شوید، بخشی از قیمت فروشتان را باید صرف ارسال كتاب كنید.
تو میآیی یا من بیایم؟
از همان اول تكلیف خودتان را با مشتری معلوم كنید كه كتابها چطور باید به دستش برسد. اگر در جای دوری از شهر هستید، كجا میخواهید قرار بگذارید؟ چون كتاب سنگین است و مثلا اگر شما ماشین شخصی ندارید، احتمالا باید دربست هم بگیرید تا به محل مورد نظر برسید و كلی هزینه اضافی به گردنتان میافتد. اگر هم قرار است پست كنید، بعضی از كتابهای تمامگلاسه یا حتی كتابهای قدیمی گالینگور كه كاغذهایش وزن زیادی دارند، پول پست شما را خیلی میبرد بالا. پس تا به مرحله نهایی شدن برسید، بدون هیچ رودربایستی درباره هزینه ارسال كتابها با هم روشن صحبت كنید. معمولا حالت منصفانهاش این است كه اگر ارسال پستی است، نصف نصف كنید تا هر دو طرف كمتر اذیت شوند. اگر قیمتهای پست هم دستتان است، میتوانید قبل از ارسال از مشتری بخواهید در همان واریز اصلی بخشی از پول پست را محاسبه كند.
جنس بد و انتظار خرید خوب
وقتی كتابهایتان را دارید دستهبندی میكنید تا به فروش برسانید، لطفا منطقی و منصفانه به ماجرا نگاه كنید. كتابی كه در نظر خودتان كمارزش است و حاضر نشدید حتی 10 صفحهاش را بخوانید، قاعدتا در نظر دیگران هم همین است. واضح نیست؟
بعضیها باارزشترین و مهمترین كتابهایشان را نگه میدارند و كتابهای سبكتر و سطحیتر را برای فروش میگذارند و بعد دو قورت و نیمشان هم باقی است كه چرا كتابهایم را با قیمت خوب نمیخرند. اصلا در این مملكت كتاب هیچ ارزشی ندارد و...
پس در میان كتابهای كمكاربرد برای خودتان و دیگران چندتا كتاب اسم و رسمدار و معتبر هم بگذارید و در مكالمهتان با خریدار از آنها هم بگویید كه رغبتی برای پیش آمدن داشته باشد. هرچند در هر دو حالت این جملات را خواهید شنید كه «كتابهایتان چندان باارزش هم نیست.» شاید حتی كتابفروشیهایی كه كارشان آثار دست دوم است، بدون هیچ رودربایستی به شما بگویند: «برو كتابهایت را كیلویی بفروش. اینها اصلا به كار ما نمیآید!»
بنبستِ «نه، خرید نداریم»
شاید شما هم این شایعه را شنیده باشید كه دستدومفروشیهای میدان انقلاب كتاب را با عزت و احترام، با 60 درصد قیمت پشت جلد از شما میخرند، با 80 درصد قیمت پشت جلد به نفر بعدی میفروشند و به این 20 درصد راضیاند.
اینها اگر زمانی هم واقعی بوده، الان فقط یك رویاست. الان در طرحهای یارانهای كتاب و حتی نمایشگاه كتابی كه دیگر خبری از آن نیست، همین 20 درصد تخفیف را خود ناشران میدهند. واقعا عجیب نیست كه چرا چنین قاعده پوچی بین بعضیها شایع شده است؟
حواستان باشد كه اصلا از این خبرهای 60 درصد خرید و 80 درصد فروش نیست. آنها شاید كتاب را با 10 تا 20 درصد پشت جلد بخرند و حدود 60 درصد هم روی هر كتابی سود كنند. اصلا راستش را بخواهید، فروختن كتاب جز كتابهای باارزش و كمیاب و پرمخاطب به دستفروشهای انقلاب، امری ناممكن است. آنها هم آنقدر كتابشناس هستند كه وقتی داخل مغازهشان میروید و اسم كتاب را میآورید، گاهی به خاطر خواستهتان از جا بلند میشوند و گاهی فقط نیمنگاهی به شما میاندازند و یك «نه، خرید نداریم» حوالهتان میكنند.
دم خروس كتابهای قاچاق
حتما اصطلاح كتاب قاچاق را شنیدهاید. همان كتابهایی كه همیشه در خیابان و مترو و... با بیش از 40 درصد تخفیف یا حتی با 70 درصد تخفیف میفروشند. كتاب قاچاق چیست؟ هر كتابی كه مشهور میشود و پرطرفدار، یكسری از افراد حالا شما اسمش را بگویید مفتخور، دزد یا هرچی، همان كتاب را با كمترین ویرایش یا حتی گاهی بدون هیچ ویرایشی و عین نسخه شهرتپیداكرده سریع چاپ میكنند. اسم یك مترجم واقعی یا غیرواقعی یعنی كسی كه وجود حقیقی و حقوقی ندارد، هم روی آن میگذارند و بعد چون ناشر پول ترجمه و طرح جلد و حتی زحمت پیدا كردن اثر اصلی و فروش و معرفی آن را نكشیده، با قیمت پایینتری میفروشد. در تمام این تخفیفهای عجیب، هم خود ناشر فریبكار و هم آن فردی كه كنار خیابان بساط كرده، هر دو با هم در خرید اثر سود كردهاند. پس باید كمی مترجمشناس و ناشرشناس باشید و كتابهایتان را از كتابفروشیها بخرید.
مثلا كتاب «من پیش از تو» با ترجمه خانم مریم مفتاحی و لوگوی نشر آموت را از كتابفروشی بخرید و نروید سراغ بیش از 50 ترجمه فریبكارانه دیگر كه شاید گاهی ارزانتر هم به چشمتان بیاید.
حالا ربط تمام این مقدمات به فروش كتاب دست دوم چیست؟ وقتی كتاب قاچاق میخرید، حتی اگر عنوانش مشهور باشد، دم خروس بیرون میزند. چون خریدار كتابشناس میداند كه كتاب شما بیارزش است و مفت هم نمیارزد. پس اینجا به خاطر فروش نرفتن كتابتان، فقط و فقط خودتان را سرزنش كنید، نه خریدارها را.
چطور كتاب دست دوم بخریم؟
ذوقزدگی ممنوع
«وای. چقدر خوب. بالاخره پیداش كردم...»، «این كتابتون خیلی باارزشهها. من خیلی وقته دنبالشم» گفتن هر جمله هیجانی مثل همین ذوقزدگیها هنگام خرید كتاب دستدوم ممنوع است. كمی دندان روی جگر بگذارید و این هیجانتان را بعد از خرید كتاب، بعد از دور شدن از مغازه بروز دهید. چون كافی است در چنین مغازههایی شما حتی در حد یك كلمه بروز دهید كه دنبال فلان كتاب خاص بودید و حالا پیدایش كردهاید؛ در همان لحظه قیمت كتاب مثلا از 30 هزار تومان میرسد به 100 هزار تومان. آن هم بدون اینكه جای یك ریال تخفیف داشته باشد. پس چه كنیم؟ ساده است. كتاب مورد علاقهتان را كه پیدا كردید، خیلی معمولی نگاهش كنید. ورقش بزنید و آخرش با قیافهای نه چندان راضی بگویید: «حالا. اینم میبرم.»
از مزایای كتابفروشیهای خلوت
وقتی وارد دنیای دستدومفروشیها میشوید، شاید در نگاه اول قیمتها گولتان بزند. یعنی احساس كنید كه اینجا همهچیز ارزان است. این روزها كه گرانی بیداد میكند و هنوز كتابهای چاپ قدیم در بازار هست و هنوز بعضی از كتابفروشیها روی آخرین نسخه كتابشان برچسب بالا رفتن قیمت نگذاشتهاند، حتما نرخ كتاب را جستوجو كنید. یعنی ببینید كه آخرین نسخه منتشرشده از آن كتاب چند است. بعد یك سری كتابفروشیهایی را كه چندان مشتری ندارند، زیرنظر بگیرید و سری هم به آنجا بزنید. چه بسا كتابهای نو را بتوانید با قیمت قدیمی خریداری كنید. باورتان میشود، هنوز یعنی در همین مرداد 1400 كتابهای نوی خوبی در بازار هست كه قیمت پشت جلدشان 5000 هزار تومان است؟ كتابهایی كه محتوایشان میتواند زندگیتان را از این رو به آن رو كند. پس هیچوقت از قیمتهای نسبتا كم دستدومفروشیها هیجانزده نشوید. چه بسا گاهی شما با خرید آنها قیمت بیشتری بپردازید!
وقت بیهوده برای چانهزنی
تا حالا نشده كه برای خرید كتاب چانهزنی فایدهای داشته باشد. پس بیهوده وقتتان را تلف نكنید!
خیلی زود به نتیجه برسید. كلا كتاب یك كالای پرتخفیف نیست. چون قیمتها مشخص است. كتابهای نو كه در بهترین حالت 20 درصد تخفیف میخورد و آن هم تمام سهم كتابفروش است كه عملا بدون سود باید كتاب را بفروشد. كتابهای دیگر هم كه قیمت خودشان را دارد. یك نفر تعریف میكرد تعداد زیادی كتاب تخصصی درحوزه موسیقی داشت كه ارزششان حدود یک میلیون تومان بود. بعد خریداری با كلی منت گفته بود من همهشان را 200 هزار تومان میخرم تا كارت راه بیفتد. واقعا این بازی قیمتگذاری بیهوده كه اعصاب فروشنده را نیز به هم میریزد، تمام كنید. حالا بماند همان فروشنده كه داشت كتابخانهاش را به خاطر نیاز مالی خلوت میكرد، آن كتابهایش را در چند دسته و با همان ارزش یک میلیون تومان فروخت.
-
باید عاشق باشید که حرفم را بفهمید
-
نفس اقتصاد تازه میشود؟
-
آمریکا برجام موشکی و منطقهای را فراموش کند
-
رخصت بده که خیمه ماتم به پا کنیم
-
آرایش جنگی در برابر طغیان کرونا
-
روضههای کهن
-
همه مردان رئیسجمهور
-
کتابخانه من حراج!
-
یه ذره مهربان شو!
-
همه با هم در برابر بحران
-
آرایش جنگی در برابر طغیان کرونا
-
به ایرانیها سلام برسان