چون و چراهای «باید ببازی»

گفت‌و‌گو با تهیه‌کننده مستند «بازمانده» که به موضوع امتناع از مسابقه با حریفان رژیم‌صهیونیستی می‌پردازد

چون و چراهای «باید ببازی»

«بازمانده» به کارگردانی علیرضا کرمی و تهیه‌کنندگی محمدجواد رئیسی همراه فیلم‌هایی چون «پیله‌ ابریشم»،«عملیات‌دماوند» و «هپکوتیزم» ازجمله آثار سفیرفیلم در شانزدهمین جشنواره بین‌المللی سینماحقیقت بود. گرچه در روز داوری، بازمانده دست‌خالی ماند و مثل پیله‌ابریشم و عملیات‌دماوند، قدر ندید و موفق به کسب جایزه نشد اما مسأله و موضوع مهمی را طرح کرد که نیاز به توجه و بررسی جدی رسانه‌ای و مدیریتی در حوزه ورزش دارد: امتناع ورزشکاران حرفه‌ای مقابل حریفان رژیم‌صهیونیستی که با وجود اذعان به اصول و پایبندی به آرمان‌ها، نتایج و تبعاتی را برای ورزشکاران و تیم‌های ملی رشته‌های مختلف به همراه دارد. در گفت‌و‌گو با محمدجواد رئیسی، روحانی جوان و مستندساز و تهیه‌کننده فیلم به چند و چون و ابعاد مختلف این مسأله پرداختیم.

از عنوان فیلم بازمانده شروع کنیم که بازی خوب و مناسبی با اسم فیلم سیف‌ا... داد است و قبل از دیدن مستند، ذهنیتی درباره موضوع فلسطین و لبنان و اشغالگری و جنایات رژیم‌صهیونیستی ایجاد می‌کند.
عنوان مستند هم اشاره‌ای به فیلم مرحوم سیف‌ا... داد دارد و هم در خود فیلم به آقای محمد‌محمدی‌بریمانلو، جودوکار کشورمان اشاره دارد که تنها باقیمانده و بازمانده آن ماجرای تعلیق جودوی ایران به دلیل امتناع از حضور دربرابر ورزشکاران رژیم‌صهیونیستی  بود. 

اتفاقا می‌خواستم بپرسم چرا از بریمانلو به‌عنوان ورودی فیلم و موضوع و حضور محوری او در روایت استفاده کردید؟
چون ایشان نفر اصلی قصه و تنها کسی است که آسیب این ماجرا مستقیم به او وارد شده است. یعنی بقیه ورزشکاران بعد از تعلیق دچار مشکل شدند ولی ایشان رتبه بالایی داشت و بعد از آقای سعید مولایی، آقای بریمانلو نفر اول تیم جودو بود اما این ماجرای تعلیق باعث شد که ورزش حرفه‌ای را به‌طور کامل ازدست‌بدهد، چون برای چهار‌سال بعد هم ایشان به رویدادهای بعدی جودو نمی‌رسید. 

بعد از باخت علیرضا کریمی، کشتی‌گیر، هشتگ «باید ببازی» در فضای مجازی ترند شد و بازتاب‌ها و حاشیه‌های فراوانی داشت. گرچه اوایل فیلم اشاره‌هایی به ماجرای این باخت می‌کنید ولی راستش با توجه به فضای فکری گروه تولیدکننده مستند، توقع نداشتیم که چندان کنکاش کنید و تقریبا همه ابعاد ماجرا را ببینید اما شما جسورانه به آن سمت رفتید و برای یک روایت صادقانه و منصفانه تلاش و باب گفت‌و‌گو را درباره موضوعی باز کردید که تبدیل به یک معضل شده است. 
قبلا این‌طوری بود که همه ورزشکاران می‌گفتند ما با ‌رژیم صهیونیستی‌ها بازی نمی‌کنیم و درباره این مسأله هم صحبت نمی‌کردند یا خیلی کم در رسانه‌ها درباره آن حرف می‌زدند. فارغ از آن اصل که ما نباید با حریفانی از رژیم‌صهیونیستی بازی کنیم، حاشیه‌ها و مسائلی هم وجود دارد. اجرای این اصل برای کشور ما مسائلی را به وجود می‌آورد و طی سال‌ها اصلا به این حواشی توجه نشده بود. ما در مستند بازمانده تلاش کردیم این مسأله را باز کنیم. سعی هم کردیم این نگاه از طرف ورزشکاران باشد؛ چون در این سال‌ها همیشه ورزشکاران به‌عنوان نفرات اول مثل سربازان جلو می‌رفتند و این مسأله برای آنها اتفاق می‌افتاد اما مسئولان پشت‌پرده بودند و کسی با آنها کاری نداشت، افرادی مثل روسای فدراسیون‌ها، با معاونان وزیر ورزش و... ما در این فیلم جهت را سمت مسأله مدیریتی بردیم تا مردم متوجه شوند این موضوع، بعد از این‌که یک آرمان و یک اصل پذیرفته‌شده است، یک کار کاملا مدیریتی است و جنبه‌های پیچیده مدیریتی دارد. انتخاب این دو سوژه و کنار هم قرار دادن‌شان هم به همین دلیل بود که بتوانیم تفاوت نگاه و رویکرد مدیریتی را در این ماجرا نشان دهیم. 

در تایید این صحبت، تصمیم و عملکرد مدیریتی دو‌فدراسیون کشتی و جودو را در مواجهه با این مسأله می‌بینیم و به نظرم بدون این‌که بخواهید قضاوت کنید و یک طرف ماجرا را بگیرید، مخاطب پی می‌برد که کدام مدیر و کدام فدراسیون در مدیریت مسأله موفق عمل کرده است.
دقیقا. بالاخره وقتی دو عملکرد در یک حوزه کنار هم قرار می‌گیرد، به‌صورت ناخودآگاه مقایسه می‌شود. ما نمی‌خواستیم در فیلم دو ماجرا را عینا مطابقت دهیم، چون هرکدام از فدراسیون‌های کشتی و جودو ماجراهای جداگانه‌ای داشتند ولی مخاطب کلیت دو ماجرا را با هم مقایسه می‌کند. وقتی تماشاگر می‌بیند ما در یک حوزه‌ای شکست خوردیم و در یک حوزه دیگر موفق شدیم، دنبال دلایل شکست و موفقیت می‌رود و همه اینها را کنار هم قرار می‌دهد. ما هر کاری هم می‌کردیم، این مقایسه اتفاق می‌افتاد. این سؤال خیلی از مخاطبان بعد از تماشای مستند است، این‌که چرا یک فدراسیون در این زمینه موفق عمل کرده و آن‌یکی نه. کرسی‌ها و دسترسی‌های بین‌المللی، ارتباط مدیران با افراد دیگر و مدیران خارجی و حضور مدیران در عرصه‌های جهانی و تلاش‌ها و ارتباطات‌شان در این زمینه، ازجمله مواردی است که یک مدیر و رئیس فدراسیون موفق برای حل این مشکل از آن استفاده می‌کند. کاری که آقای رسول خادم در زمان مدیریتش انجام داد و تلاش کرد آن ماجرا بار کمتری برای کشتی ایران داشته باشد و وجه منفی آن کم شود. این یک‌بخش ماجراست که به حوزه بین‌الملل مربوط می‌شود. بخش دیگر این است که در عرصه داخلی چطور می‌شود از ورزشکار خود حمایت کنیم. مثل حمایتی که از علیرضا کریمی صورت می‌گیرد و یکی دو سال بعد در وزن بالاتر به مسابقات برمی‌گردد و حتی در بازی‌های آسیایی قهرمان می‌شود. مربیان، مدیران و روسای فدراسیون‌ها فارغ از این‌که ورزشکار مقام بیاورد یا نه، باید از او حمایت کنند و به او انگیزه ادامه فعالیت بدهند، به‌ویژه درباره ورزشکارانی که به خاطر پایبندی به اصل و آرمان، حاضر به مسابقه‌دادن با حریفان رژیم‌صهیونیستی نمی‌شوند اما متاسفانه بعضی از مدیران همین که ورزشکار از مسابقات برمی‌گردد، دیگر کاری با او ندارند و ورزشکار را رها می‌کنند. ما در این مستند، به شکل‌های مختلف این ماجرا هم می‌پردازیم.

مستند بازمانده  حالت یک تلنگر و هشدار هم دارد. فکر کنم فارغ از عموم تماشاگران و ورزشکاران، بخش مهم مخاطبان هدف فیلم، همین مدیران و مربیان و روسای فدراسیون‌های ورزشی هستند. فکر می‌کنید چقدر‌تماشای این مستند می‌تواند  اثربخش‌باشد؟
ما در یک اکران خصوصی در کمیته المپیک، فیلم را برای بعضی از مدیران نمایش دادیم. الان هم در تلاش هستیم در درجه اول، روسای فدراسیون‌ها، معاونین وزارت ورزش و مدیران این عرصه و به‌ویژه نماینده‌های مجلس این فیلم را ببینند، چون بخشی از مسأله بحث‌های قانونگذاری و نحوه مواجهه با موارد قانونی هم است. به نظرم اگر این اتفاق رخ دهد و این مخاطبان فیلم را ببینند، می‌توانیم در درازمدت شاهد اثرات مثبت آن باشیم. هرچند متاسفانه مدیران نگاهی درجه چندمی به این مسأله دارند و آن را جزو اولویت‌ها نمی‌دانند. آنها مدیریت در حوزه ورزش را یک دغدغه نمی‌بینند. ما یک سرمایه اجتماعی به نام ورزشکار داریم که برد رسانه‌ای دارد و حرکتش برای کشور و برای مردم افتخارآفرین است.  همین‌قدر که ورزشکار مهم است و مردم از پیروزی و موفقیتش خوشحال و از شکست او ناراحت می‌شوند، مدیریت این عرصه هم مهم است. ولی متاسفانه مدیران در کشور ما این‌گونه به ماجرا نگاه نمی‌کنند و نگاهی تفننی به ورزش دارند و انگار تنها برای سرگرمی و اوقات‌فراغت مردم است. هدف ما این است که مدیران ورزشی فیلم بازمانده را ببینند و برای مدیریت این ماجرا فکری جدی داشته باشند. 

یکی از کارهای خوب بازمانده این است که به ورزشکاران ایرانی محدود نمی‌شود و به نمونه‌های جهانی در امتناع از رویارویی با حریفان اسرائیلی هم اشاره می‌کند. هرچند به‌طور ضمنی این مسأله هم مطرح می‌شود که هنوز چالش‌ها، کشمکش‌ها، تحریم‌ها و تعلیق‌ها در این زمینه برقرار است. 
تکلیف ماجرای مواجهه با رژیم صهیونیستی در رقابت‌های ورزشی که برای خود ما کاملا معلوم است. خیلی دیگر از کشورهای اسلامی هم مثل ما این موضوع را پذیرفتند. موضوع اصلی در نوع مواجهه با این مسأله است. یعنی در کشورهای دیگر می‌آیند بار حقوقی این مسأله را روی دوش ورزشکار می‌گذارند و از ورزشکار می‌خواهند که با اراده خودش با حریف اسرائیلی مسابقه ندهد تا اگر قرار به محرومیتی باشد، به‌ظاهر از نظر حقوقی آسیب و تحریم متوجه ورزشکار شود. 

ایستادگی پای آرمان
با وجود عزم و اراده‌ای که در ورزشکاران کشورهای مسلمان ازجمله ایران در پایبندی به اصل و آرمان امتناع از حضور مقابل رژیم‌صهیونیستی وجود دارد اما به شکل عجیبی گاهی خود ورزشکاران فلسطینی و لبنانی مقابل ورزشکاران این رژیم حاضر می‌شوند یا در لیگ‌های ورزشی همدیگر فعالیت می‌کنند. از سوی دیگر برخی هم معتقدند ورزشکاران ایرانی در رشته‌های مختلف ازجمله کشتی سرتر از رژیم صهیونیستی هستند و در صورت مسابقه، می‌توانیم آنها را شکست دهیم و از این نظر قدرت‌مان را به رخ‌شان بکشیم. رئیسی درباره این ابهامات می‌گوید: مسأله ما اصلا برد یا باخت مقابل حریفان اسرائیلی نیست، ما چه ببریم و چه ببازیم همین که با آنها مسابقه دهیم، یعنی پرچم اسرائیل را در یک رویداد بین‌المللی به رسمیت شناختیم. این به‌رسمیت‌شناختن پرچم برد زیادی دارد. اگر ما فردا با نماینده رژیم صهیونیستی بازی کنیم، بعدش باید با نماینده گروهک‌های تروریستی منطقه هم مسابقه دهیم. ما اصلا این رژیم را به‌عنوان کشور به‌رسمیت نمی‌شناسیم و اتفاقا با این کار داریم به پرچم‌های کشورهای دیگر احترام می‌گذاریم. از این جهت بازی‌نکردن با اسرائیل، خیلی موضع درستی است اما در جواب به این سؤال که چرا گاهی خود فلسطینی‌ها و لبنانی‌ها با این رژیم غاصب مسابقه می‌دهند، باید گفت این‌که هرکسی چقدر پای آرمانش بایستد و چه گفتمانی داشته باشد، متفاوت است. البته در کشورهای مختلف تعابیر گوناگونی از این مسأله می‌شود. مثلا ورزشکاران مصری به دلیل اجبار، خیلی وقت‌ها با این رژیم بازی می‌کنند اما با آنها دست نمی‌دهند و عکس نمی‌گیرند. منظور این‌که هرکس با روش خودش با این ماجرا روبه‌رو می‌شود و شرایط کشورها با هم در این زمینه تفاوت دارد.

علی رستگار - گروه فرهنگ و هنر