سرپرست وزارت آموزش و پرورش كیست، چه فكر میكند و اولویتهایش باید چه باشد
از سیــاست تا تعلیـم و تــربیت
برای مردی كه دوسال قبل گفته بود تدریس برایش مثل هواست، صندلی وزارت آموزش و پرورش باید فرصت مغتنمی باشد. جواد حسینی البته آدم صندلی ندیده و پست و مقام نچشیدهای نیست. او شورای شهر، بهزیستی، فرمانداری و استانداری را تجربه كرده و از 31 سالگی نیز شروع كرده. از سبزوار، شهر آبا و اجدادیاش، ولی این كه یكباره پستی بالاتر از همه سمتهای قبلی به او پیشنهاد شود و مهمتر اینكه طلسم وزیر نشدنش بشكند، پیشرفتی است برای او.
وزرای دولت دوازدهم را تازه داشتند میچیدند كه مشاوران دولت، جواد حسینی را برای وزارت آموزش و پرورش لقمه گرفتند، او اما جواب منفی داد و به روایت خودش با كمی شكستهنفسی، دلیل آورد كه وزارت هنوز برایش زود است و لازم است نیرویی بزرگتر، كارآمدتر و پختهتر وزیر شود. دولت اما دستبردار او نبود. این بار دفتر اسحاق جهانگیری پیگیر بود و با او قرار گذاشت. حسینی نیز برای مذاكره آمد به تهران ولی ورودش همزمان شد با دیدار هیات ایتالیایی با رئیسجمهور و در نتیجه جلسهاش با روحانی تشكیل نشد، بعد هم كه بطحایی مستعفی را برای وزارت پیشنهاد کردند و او وزیر شد.
سرپرست وزارت آموزش و پرورش شدن پس برای حسینی نوعی طلسمشكنی است. او پایش بالاخره به وزارتخانه رسید، مردی كه اصرار دارد همگان او را یك آموزش و پرورشی بشناسند و قبول كنند كه عاشق تعلیم و تربیت است. ولی حسینی بیش از آنكه چهرهای آموزشی داشته باشد، وجههاش سیاسی است حتی اگر تالیف كتاب و نگارش مقاله و تدریس در دانشگاه توسط او را بزرگ كنند و رویش مانور دهند. با اینكه حسینی در فاصله سالهای 92 تا 95 مدیركل آموزش و پرورش خراسان رضوی بوده و میگویند پیشنهاد تشكیل پارلمان معلمان، دانشآموزان و اولیا از ابتكارات همان سالهای اوست ولی اینكه او این پست را برای شركت در انتخابات سال94 مجلس با استعفا كنار گذاشت (البته وزیر آموزش و پرورش استعفایش را قبول نكرد) معلوم است كه بیش از اهل تعلیم وتربیت بودن، مرد سیاست و میدانداری است. جواد حسینی یك روستازاده است، اهل رامشین سبزوار. یك كشاورززاده كه گلفروشی هم كرده، در برههای رویای طلبگی نیز داشته ولی ترك كردن پیاپی سه دانشگاه طلبگی، رفتن سراغ زبان فرانسه و آن را هم ترك كردن و سرانجام رفتن سراغ رشته جامعهشناسی نشان میدهد او از یك سو اهل خطر كردن است و از سوی دیگر اهل از این شاخه به آن شاخه پریدن.
شاخههای آخری كه او رویشان پرید، یكی معاونت سیاسی و امنیتی استانداری خراسان رضوی بود از سال 95 تا 97 و دیگری معاونت گردشگری زیارت این استانداری در سال ۹۷ كه جنس هر دو بهجز آموزش و پرورش بود. تازه او در پست معاونت سیاسی كه بود، یكباره استعفا داد كه سرانجام معلوم نشد چرا و فقط گفتند هرچه هست ریشهاش در تهران است.
اما اینكه جواد حسینی هنوز در چرخه قدرت و پستگیری ایستاده، نشان میدهد او همچنان از اصلاحطلبان مقرب است. كسی كه خودش میگوید با جریان رقیب رفاقت دارد و دیگران دربارهاش میگویند زبان حاكمیت را خوب بلد است. این زباندانی اگر به كار آموزش و پرورش بیاید البته كه جای خوشوقتی است. بطحایی، دانشآشتیانی و فانی هیچ كدامشان در كسوت وزیر آموزش و پرورش نتوانستند به زبان دولت حرف بزنند و درنتیجه نتوانستند تصمیمگیران را با خواستههای آموزش و پرورش همراه كنند كه نتیجه شد مطالبات انباشته، نارضایتیهای تلنبار شده و آموزش و پرورشی خسته و كلافه.
حسینی هنوز معاون سیاسی استاندار خراسان رضوی بود كه گفت آموزش و پرورش را باید از چهار آفت شتابزدگی، سطحینگری، كمّیگرایی و سیاستزدگی دور كرد، درست چهار مشكلی كه مثل لقمهای درگلو مانده، آمدن و رفتن هیچ وزیری نتوانسته آنها را قورت دهد. سرپرست وزارتخانه حالا در نخستین جلسهاش در ساختمان خیابان شهید قرنی در جمع اعضای شورای معاونان آنچه را در روزهای آینده دنبال میكند بر زبان آورده، اینكه نباید به استقلال آموزش و پرورش خدشه وارد شود و او برای حفظ استقلال آن تلاش خواهد كرد؛ استقلال از چه و كه، نگفته است، شاید از سیاست و نسخههای فرمایشی، شاید از سطحینگری شاید هم از شعارزدگی.
سرپرست وزارت آموزش و پرورش شدن پس برای حسینی نوعی طلسمشكنی است. او پایش بالاخره به وزارتخانه رسید، مردی كه اصرار دارد همگان او را یك آموزش و پرورشی بشناسند و قبول كنند كه عاشق تعلیم و تربیت است. ولی حسینی بیش از آنكه چهرهای آموزشی داشته باشد، وجههاش سیاسی است حتی اگر تالیف كتاب و نگارش مقاله و تدریس در دانشگاه توسط او را بزرگ كنند و رویش مانور دهند. با اینكه حسینی در فاصله سالهای 92 تا 95 مدیركل آموزش و پرورش خراسان رضوی بوده و میگویند پیشنهاد تشكیل پارلمان معلمان، دانشآموزان و اولیا از ابتكارات همان سالهای اوست ولی اینكه او این پست را برای شركت در انتخابات سال94 مجلس با استعفا كنار گذاشت (البته وزیر آموزش و پرورش استعفایش را قبول نكرد) معلوم است كه بیش از اهل تعلیم وتربیت بودن، مرد سیاست و میدانداری است. جواد حسینی یك روستازاده است، اهل رامشین سبزوار. یك كشاورززاده كه گلفروشی هم كرده، در برههای رویای طلبگی نیز داشته ولی ترك كردن پیاپی سه دانشگاه طلبگی، رفتن سراغ زبان فرانسه و آن را هم ترك كردن و سرانجام رفتن سراغ رشته جامعهشناسی نشان میدهد او از یك سو اهل خطر كردن است و از سوی دیگر اهل از این شاخه به آن شاخه پریدن.
شاخههای آخری كه او رویشان پرید، یكی معاونت سیاسی و امنیتی استانداری خراسان رضوی بود از سال 95 تا 97 و دیگری معاونت گردشگری زیارت این استانداری در سال ۹۷ كه جنس هر دو بهجز آموزش و پرورش بود. تازه او در پست معاونت سیاسی كه بود، یكباره استعفا داد كه سرانجام معلوم نشد چرا و فقط گفتند هرچه هست ریشهاش در تهران است.
اما اینكه جواد حسینی هنوز در چرخه قدرت و پستگیری ایستاده، نشان میدهد او همچنان از اصلاحطلبان مقرب است. كسی كه خودش میگوید با جریان رقیب رفاقت دارد و دیگران دربارهاش میگویند زبان حاكمیت را خوب بلد است. این زباندانی اگر به كار آموزش و پرورش بیاید البته كه جای خوشوقتی است. بطحایی، دانشآشتیانی و فانی هیچ كدامشان در كسوت وزیر آموزش و پرورش نتوانستند به زبان دولت حرف بزنند و درنتیجه نتوانستند تصمیمگیران را با خواستههای آموزش و پرورش همراه كنند كه نتیجه شد مطالبات انباشته، نارضایتیهای تلنبار شده و آموزش و پرورشی خسته و كلافه.
حسینی هنوز معاون سیاسی استاندار خراسان رضوی بود كه گفت آموزش و پرورش را باید از چهار آفت شتابزدگی، سطحینگری، كمّیگرایی و سیاستزدگی دور كرد، درست چهار مشكلی كه مثل لقمهای درگلو مانده، آمدن و رفتن هیچ وزیری نتوانسته آنها را قورت دهد. سرپرست وزارتخانه حالا در نخستین جلسهاش در ساختمان خیابان شهید قرنی در جمع اعضای شورای معاونان آنچه را در روزهای آینده دنبال میكند بر زبان آورده، اینكه نباید به استقلال آموزش و پرورش خدشه وارد شود و او برای حفظ استقلال آن تلاش خواهد كرد؛ استقلال از چه و كه، نگفته است، شاید از سیاست و نسخههای فرمایشی، شاید از سطحینگری شاید هم از شعارزدگی.