ملی بودن در گروی احترام به تمام قومیتهاست
درباب مسأله رسانه ملی و اهمیت این رسانه ابتدا باید به این سوال پاسخ داد که چرا برخی شهروندان ایرانی نسبت به این رسانه دلسرد شده و جذب شـــــــبكههای خارجــــــــی ماهــــــوارهای و بـــــــهخصــــــــــوص محصولات كشورهای همسایه شدهاند؟
در حالی كه سریالهای آن طرفی نه كارگردانی و نه بازیگری و نه حتی داستانهای خوب دارد.
به نظر من واجب است كه مدیران فرهنگی نظام یك تصمیم جدی برای پاسخ به این پرسش بگیرند. یك پژوهش كامل و درست انجام دهند تا بدانند مردم در دنیای غلبه اینترنت و مجاز دنبال چه میگردند تا بتوانند منطبق با آن، تصمیمات لازم را جهت جذب مخاطب انجام دهند.
تلویزیون ما دهها شبكه و صدها برنامه دارد، ولی باید بررسی كنیم كه این برنامهها چقدر مشتری ثابت دارد؟ باید یك كارشناسی اساسی صورت گیرد تا روشن گردد حجم مخاطبان ثابت برنامههای تولیدی چقدر است؟ و چرا بعضا مخاطبان شبكههای ورزش یا نمایش یا آیفیلم یا نسیم را در اولویت تماشا قرار میدهند؟
به نظرم یكی از علل موفقیت این شبكهها آن است كه آنها در فضایی آرام و بیریا سعی میكنند مخاطب را سرگرم كنند.
حالا چرا رفتار، كردار، منش و روش تولید براساس همین الگوی امتحان پس داده اصلاح نمیشود؟ ابزارش كه هست و نیروی انسانی هم كه به وفور داریم پس چرا این قدر كند عمل میكنیم؟
حرفهایها را به كار دعوت كنیم و از آنها بخواهیم محصولاتی جذاب و بومی و با احترام به تمام قومیتها تولید كنند.
شاید بگویید نیروهای حرفهای و بهویژه بازیگران حرفهای برای بازی در تلویزیون پول بیشتر طلب میكنند، ولی غالب این حرفها شایعهای بیش نیست!
تلویزیون باید مختصاتش را فراگیر كند و به كل ایران تسری دهد. نباید محلی فكر و عمل كرد. معنی ندارد تهیهكنندگان تلویزیون هوای یكسری از آدمهای خاص را داشته باشند و به طور مستمر با آنها كار كنند بلكه باید هم در انتخاب سوژهها و هم در انتخاب عوامل فراگیر و ملی عمل كرد.
باید داستانهایمان را براساس دغدغههای تمام مردم ایران بنویسیم و در انتخاب عوامل نیز از تمام حرفهایها استفاده كنیم تا از یكنواختی و نبود جذابیت در كار كاسته شود.