گفتوگو با شاهین بهرامنژاد هنرمند پرکار بوشهری
آقای همهکاره
شاهین بهرامنژاد متولد 1354، تهیهکننده و مجری شبکه استانی بوشهر فارغالتحصیل کارشناسی ارشد رشته ادبیات نمایشی است که علاوه بر فعالیت رسانهای، سالها به عنوان بازیگر در آثار تئاتر و سینمای بوشهر خوش درخشیده است. تدریس در دانشگاه و داوری جشنوارههای محلی و کشوری بخشی دیگر از فعالیتهای بهرامنژاد است.
چگونه وارد صداوسیما و رسانه شدید؟
سال76 در جشنواره تئاتر سوره؛ نمایشی به نام «بند» اثر تاجبخش فناییان بود که به عنوان اثر برتر شناخته شد. پس از به صداوسیما برای گفتوگو دعوت شدیم. در آن روزها بهتازگی شبکه استانی صدا یعنی رادیو بوشهر، شبکه استانی شده بود. در آن زمان نمایشهایی در دو رده الف و ب اجرا میشد که نیاز به بازیگر داشتند. تهیهکنندهای که در آنجا فعالیت داشت، از من پرسید میتوانی در نمایش رادیویی بازیگر باشی؟. در ابتدا با بازیگری در نمایشهای رادیویی آغاز کردم و سپس به گزارشگری در رادیو رسیدم. پس از آن تهیهکنندگی و اجرای برنامه رادیویی، اجرای برنامه تلویزیونی، گزارشگری فوتبال در تلویزیون و اجرای برنامههای شبانگاهی را تا به امروز انجام دادم.
آیا در استانها تئاترهای رادیویی تاثیرگزاری خاص خودش را دارد؟
بله. چرا که در تئاترهای رادیویی از فرهنگ بومی مناطق و قصههایی که پیش از ما، پدر بزرگها و بزرگان ما در سینه خود داشتند؛ استفاده میشود. ما در اینجا بیشترین همسایگی را با خلیج فارس داریم، پس به تعداد تمام دریانوردها، صیادان و جاشوها قصه نهفته داریم. با ورود به زندگی و هم کلامی با این افراد، قصهها را از دلشان برداشته و مکتوب کرده و سعی کردهایم آنهایی را که قابلیت پرداخته شدن را دارند به یک نمایش رادیویی تبدیل کنیم. وقتی قصهای از دل مردم بیرون بیاید پس از جنس مردم خواهد بود و ارتباط لازم با آن برقرار میشود. ما در جنوب ایران در تمام کوچه و پسکوچهها از تولد تا مرگ، قصه و داستانهای خاص خودمان درباره آیینهای مختلف را داریم. در بزم و در رزم، در سور و سوگ و در تولد و مرگ آیین و موسیقی خاص خودمان را داریم. آیینهایی که برگرفته از تمام اقلیم، باورها و اعتقاداتمان است. برای نمونه، ما آیینی به نام گلی درآوردن داریم که در آن مردم به قبله دعا میروند، فردی انتخاب و آش طبخ میشود. مهرهای را در کاسه یک فرد قرار میدهند. مهره در کاسه هرکسی که باشد، باید لباس کهنه و مندرس به تن کند و در محل میگرداند و شعری را برای نازل شدن باران میخواند. همین قصه کوتاه را ما در یک نمایش که قرار دهیم هم موسیقی محلی خاص این داستان به عرصه ظهور درمیآید و هم آیینی که امروزه کمتر به آن پرداخته میشود را بازگو میکنیم. ما روی این نکات دست گذاشتهاییم و به همین دلیل، مخاطبان خاص خودمان را در برنامه رادیویی داریم.
ورود شما از رادیو به دنیای تصویر چگونه بود؟
کارم را با گزارشگری فوتبال آغاز کردم و هفته گذشته هم گزارشگر بازی پرسپولیس و شاهین بندرعامری بودم.
به عنوان یک هنرمند، ورود به ورزش سخت نبود؟
اتفاقا کار شیرینی است. وقتی کسی کار تئاتر انجام میدهد نیازمند این است که فن بیانی قوی داشته باشد. زمانی که بسیاری از بازیهای فوتبال در کشورمان پخش زنده نمیشد، ما با یک آنتن آلومینیومی معمولی، از شبکههای ورزشی کشورهای حاشیه خلیج فارس
تک تک بازیهای جامجهانی را نگاه میکردیم. در آن زمان کیهان ورزشی از جمله معدود روزنامههای ورزشی بود. یکی از خبرنگاران افتخاری این روزنامه بوشهری بود که از باجههای تلفن، گزارش خود را تلفنی میخواند. مثلا بازی معروف انگلیس و آرژانتین که گل معروف مارادونا به نام دست خدا زده شد، به همین شکل گزارش و چاپ شد. برای همین مردم بوشهر، همیشه با فوتبال عجین هستند و اکثر مردم بوشهر گزارش گزارشگران کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس را به خوبی
به یاد دارند.
در گزارش گزارشگران جنوبی این شیوه گزارشهای عربی تاثیری گذاشته است؟
برای من که تاثیرگزار بود. گزارشگری مانند اسامه الشوالی برای بازی بارسا و رئال گزارشگری میکند؛ در حین گزارش، شاعرانگی میکند. یعنی برای بیننده بازی را دراماتیک میکند به شیوهای که حتی اگر به فوتبال علاقه نداشته باشید مجبور میشوید به گزارش او گوش کنید.
علاوه بر مجریگری، بازیگری در کارهای تلویزیونی هم داشتید؟
در دو تلهفیلم هم بازی داشتم. یک تلهفیلم مربوط به حوزه هنری کشور به نام مُروا بود که نقش اصلی آن کار به عهده من بود و در ایام محرم این کار بارها از شبکه دو سیما پخش شده است. فیلم دیگر در ژانر
دفاع مقدس و مربوط به بازماندگان عملیات کربلای4 به نام بازگشت بود که البته این فیلم هنوز از حوزه هنری نمایش داده نشده است.
بوشهر مرکز هنرهای فراوانی است. البته ناگفته نماند که هنر هنرمندان بوشهری خاص است. تاکنون از سمت مخاطبان بوشهری تماسی با مرکز صداوسیمای بوشهر درباره اشکال یا نادرست بودن یک مساله بومی داشته اید؟
اولین نشریه فکاهی کشور به نام طلوع، در بوشهر نگاشته شد. اولین چاپ سنگی در بوشهر است یا اولین مدرسه نوین در جنوب کشور، در بوشهر بود. در کنار تمام اینها شخصیتهای مطرحی مانند فایز و مفتول نیز از همین خاک هستند. ما خیامخوانی، شروهخوانی یا مثنویخوانی داریم و این یعنی شعر شاعران بزرگ در بین عوام و در سطح جامعه طرفدار دارد. وقتی ما با چنین مخاطب باسوادی روبهرو هستیم بالطبع تولید محتوا سخت خواهد بود چراکه مخاطب هنر را میشناسد و ذوق و قریحه دارد و بارها اتفاق افتاده که مسیر برنامه را مخاطب معین کرده است.
از میان هنرمندان بوشهری پیشکسوتی داریم که به عرصه ملی رسیده باشد؟
یکی از بنیانگزاران تئاتر آیینی در ایران، استاد ایرج صغیری است که نمایش قلندرخانه را پیش از پیروزی انقلاب اسلامی اجرا کرده است. ایشان یکی از افرادی است که پس از پیروزی انقلاب، سریال ماهیگیران کوچک را برای شبکه یک تولید کرد. البته ما در نمایشهای رادیویی توانستهایم از قلم ایشان بهره ببریم.
تاکنون ظرفیتی در استان بوشهر مغفول مانده که شما دوست داشته باشید درباره آن کار کنید؟
ما در بوشهر شخصیتی به نام ناخدا عباس دریانورد داریم. او اولین فرمانده ناو جنگی ایران به نام پرسپولیس و همچنین اولین نقشهسرا و مدیحهسراست. مثلا در اروندرود ناخدا عباس کاری میکند که تمام کشتیهای ایرانی با پرچم ایران در آنجا تردد کنند. از هندوستان تا بمبئی و حتی بصره که سفر میکرد در محرم و صفر نوحهسرایی میکرد. دوست دارم سریالی درباره این شخصیت ساخته شود. همچنین چهره دیگری به نام جهانبخش کردیزاده ملقب به بخشو که نوحهخوان بزرگی بود از دیگر چهرههایی است که دوست دارم درباره آن کار تلویزیونی انجام دهم.
سال76 در جشنواره تئاتر سوره؛ نمایشی به نام «بند» اثر تاجبخش فناییان بود که به عنوان اثر برتر شناخته شد. پس از به صداوسیما برای گفتوگو دعوت شدیم. در آن روزها بهتازگی شبکه استانی صدا یعنی رادیو بوشهر، شبکه استانی شده بود. در آن زمان نمایشهایی در دو رده الف و ب اجرا میشد که نیاز به بازیگر داشتند. تهیهکنندهای که در آنجا فعالیت داشت، از من پرسید میتوانی در نمایش رادیویی بازیگر باشی؟. در ابتدا با بازیگری در نمایشهای رادیویی آغاز کردم و سپس به گزارشگری در رادیو رسیدم. پس از آن تهیهکنندگی و اجرای برنامه رادیویی، اجرای برنامه تلویزیونی، گزارشگری فوتبال در تلویزیون و اجرای برنامههای شبانگاهی را تا به امروز انجام دادم.
آیا در استانها تئاترهای رادیویی تاثیرگزاری خاص خودش را دارد؟
بله. چرا که در تئاترهای رادیویی از فرهنگ بومی مناطق و قصههایی که پیش از ما، پدر بزرگها و بزرگان ما در سینه خود داشتند؛ استفاده میشود. ما در اینجا بیشترین همسایگی را با خلیج فارس داریم، پس به تعداد تمام دریانوردها، صیادان و جاشوها قصه نهفته داریم. با ورود به زندگی و هم کلامی با این افراد، قصهها را از دلشان برداشته و مکتوب کرده و سعی کردهایم آنهایی را که قابلیت پرداخته شدن را دارند به یک نمایش رادیویی تبدیل کنیم. وقتی قصهای از دل مردم بیرون بیاید پس از جنس مردم خواهد بود و ارتباط لازم با آن برقرار میشود. ما در جنوب ایران در تمام کوچه و پسکوچهها از تولد تا مرگ، قصه و داستانهای خاص خودمان درباره آیینهای مختلف را داریم. در بزم و در رزم، در سور و سوگ و در تولد و مرگ آیین و موسیقی خاص خودمان را داریم. آیینهایی که برگرفته از تمام اقلیم، باورها و اعتقاداتمان است. برای نمونه، ما آیینی به نام گلی درآوردن داریم که در آن مردم به قبله دعا میروند، فردی انتخاب و آش طبخ میشود. مهرهای را در کاسه یک فرد قرار میدهند. مهره در کاسه هرکسی که باشد، باید لباس کهنه و مندرس به تن کند و در محل میگرداند و شعری را برای نازل شدن باران میخواند. همین قصه کوتاه را ما در یک نمایش که قرار دهیم هم موسیقی محلی خاص این داستان به عرصه ظهور درمیآید و هم آیینی که امروزه کمتر به آن پرداخته میشود را بازگو میکنیم. ما روی این نکات دست گذاشتهاییم و به همین دلیل، مخاطبان خاص خودمان را در برنامه رادیویی داریم.
ورود شما از رادیو به دنیای تصویر چگونه بود؟
کارم را با گزارشگری فوتبال آغاز کردم و هفته گذشته هم گزارشگر بازی پرسپولیس و شاهین بندرعامری بودم.
به عنوان یک هنرمند، ورود به ورزش سخت نبود؟
اتفاقا کار شیرینی است. وقتی کسی کار تئاتر انجام میدهد نیازمند این است که فن بیانی قوی داشته باشد. زمانی که بسیاری از بازیهای فوتبال در کشورمان پخش زنده نمیشد، ما با یک آنتن آلومینیومی معمولی، از شبکههای ورزشی کشورهای حاشیه خلیج فارس
تک تک بازیهای جامجهانی را نگاه میکردیم. در آن زمان کیهان ورزشی از جمله معدود روزنامههای ورزشی بود. یکی از خبرنگاران افتخاری این روزنامه بوشهری بود که از باجههای تلفن، گزارش خود را تلفنی میخواند. مثلا بازی معروف انگلیس و آرژانتین که گل معروف مارادونا به نام دست خدا زده شد، به همین شکل گزارش و چاپ شد. برای همین مردم بوشهر، همیشه با فوتبال عجین هستند و اکثر مردم بوشهر گزارش گزارشگران کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس را به خوبی
به یاد دارند.
در گزارش گزارشگران جنوبی این شیوه گزارشهای عربی تاثیری گذاشته است؟
برای من که تاثیرگزار بود. گزارشگری مانند اسامه الشوالی برای بازی بارسا و رئال گزارشگری میکند؛ در حین گزارش، شاعرانگی میکند. یعنی برای بیننده بازی را دراماتیک میکند به شیوهای که حتی اگر به فوتبال علاقه نداشته باشید مجبور میشوید به گزارش او گوش کنید.
علاوه بر مجریگری، بازیگری در کارهای تلویزیونی هم داشتید؟
در دو تلهفیلم هم بازی داشتم. یک تلهفیلم مربوط به حوزه هنری کشور به نام مُروا بود که نقش اصلی آن کار به عهده من بود و در ایام محرم این کار بارها از شبکه دو سیما پخش شده است. فیلم دیگر در ژانر
دفاع مقدس و مربوط به بازماندگان عملیات کربلای4 به نام بازگشت بود که البته این فیلم هنوز از حوزه هنری نمایش داده نشده است.
بوشهر مرکز هنرهای فراوانی است. البته ناگفته نماند که هنر هنرمندان بوشهری خاص است. تاکنون از سمت مخاطبان بوشهری تماسی با مرکز صداوسیمای بوشهر درباره اشکال یا نادرست بودن یک مساله بومی داشته اید؟
اولین نشریه فکاهی کشور به نام طلوع، در بوشهر نگاشته شد. اولین چاپ سنگی در بوشهر است یا اولین مدرسه نوین در جنوب کشور، در بوشهر بود. در کنار تمام اینها شخصیتهای مطرحی مانند فایز و مفتول نیز از همین خاک هستند. ما خیامخوانی، شروهخوانی یا مثنویخوانی داریم و این یعنی شعر شاعران بزرگ در بین عوام و در سطح جامعه طرفدار دارد. وقتی ما با چنین مخاطب باسوادی روبهرو هستیم بالطبع تولید محتوا سخت خواهد بود چراکه مخاطب هنر را میشناسد و ذوق و قریحه دارد و بارها اتفاق افتاده که مسیر برنامه را مخاطب معین کرده است.
از میان هنرمندان بوشهری پیشکسوتی داریم که به عرصه ملی رسیده باشد؟
یکی از بنیانگزاران تئاتر آیینی در ایران، استاد ایرج صغیری است که نمایش قلندرخانه را پیش از پیروزی انقلاب اسلامی اجرا کرده است. ایشان یکی از افرادی است که پس از پیروزی انقلاب، سریال ماهیگیران کوچک را برای شبکه یک تولید کرد. البته ما در نمایشهای رادیویی توانستهایم از قلم ایشان بهره ببریم.
تاکنون ظرفیتی در استان بوشهر مغفول مانده که شما دوست داشته باشید درباره آن کار کنید؟
ما در بوشهر شخصیتی به نام ناخدا عباس دریانورد داریم. او اولین فرمانده ناو جنگی ایران به نام پرسپولیس و همچنین اولین نقشهسرا و مدیحهسراست. مثلا در اروندرود ناخدا عباس کاری میکند که تمام کشتیهای ایرانی با پرچم ایران در آنجا تردد کنند. از هندوستان تا بمبئی و حتی بصره که سفر میکرد در محرم و صفر نوحهسرایی میکرد. دوست دارم سریالی درباره این شخصیت ساخته شود. همچنین چهره دیگری به نام جهانبخش کردیزاده ملقب به بخشو که نوحهخوان بزرگی بود از دیگر چهرههایی است که دوست دارم درباره آن کار تلویزیونی انجام دهم.