احساس می‌کنم  تکلیف دارم

یک نامزد جوان پس از احساس وظیفه با وعده‌ها و برنامه‌های راهبردی خود را به عرصه انتخابات رساند

احساس می‌کنم تکلیف دارم

به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد این یک بیانیه است مردم عزیز ایران سلام! با توجه به وظیفه‌ای که مدتی است روی دوش خود احساس می‌کنم و با نگاه به برنامه‌ها و وعده‌های نامزدهای این دوره از انتخابات ریاست‌جمهوری و حل‌نشدن مشکلات مردم، وظیفه خود دانستم که وارد عرصه انتخابات شوم. اینجانب پس از بررسی‌های لازم و همفکری با مشاوران و صاحب‌نظران و تحلیل کیفی مناظرات بر آن شدم تا در فرصت باقی‌مانده خود را به صحنه انتخابات برسانم. شاید بگویید که فقط یک روز تا انتخابات فرصت باقی است اما باید متذکر شوم اگر کاندیدا، کاندیدا باشد در نصف روز هم می‌تواند رأی مردم را از آن خود کند. فقط کافی است شما برنامه‌ها و وعده‌های اینجانب را در ذیل این بیانیه بخوانید و بعد خودتان تصمیم بگیرید که می‌خواهید به چه کسی رأی بدهید. به گفته مشاوران ما، ازدست‌دادن مناظرات چیزی از ارزش‌های رقابتی اینجانب کم نخواهد کرد زیرا مناظرات گذشته فقط تریبونی برای درگیری‌های لفظی و اتهام زنی بوده و نامزدهای محترم بدون توجه به این نکته که: ما گل‌های خندانیم فرزندان ایرانیم کاری کردند که در این مناظرات هیچ گل خندانی را نبینیم و همه‌اش با تلخ‌کامی و بدخلقی به پایان برسد. از حضور خود در انتخابات همین را بگویم که وعده‌ها و برنامه‌های بنده قطعا معادله انتخابات را به هم خواهد زد. از اقبال رای‌آوری اینجانب هم همین را بدانید که در کودکی چند نفر که گریه‌های مرا شنیده بودند گفته بودند حتما رئیس‌جمهور می‌شوم. در ادامه، وعده‌ها و برنامه‌های دولت بنده را در سه سطح سیاست خارجی، اقتصادی و اجتماعی می‌خوانید:

1- مذاکرات
مردم ایران! می‌دانید که هربار رفت‌وآمد به وین و شهرهای دیگر اروپایی چقدر هزینه روی دست دولت می‌گذارد؟ از هزینه هواپیما و تاکسی و هتل گرفته تا سوغاتی برای بچه‌ها و ساندویچ‌های کنار خیابان. مذاکرات در دولت بنده حتما باید داخل کشور خودمان انجام بشود. به چند دلیل که آن را هم عرض خواهم کرد:
اول این که ما ایرانی‌ها از دیرباز مهمان‌نواز بوده‌ایم. نباید بگذاریم خصلت مهمان‌نوازی‌مان بازیچه هتل‌گردی‌های چند چشم رنگی مو بور بشود. باید طرف مذاکره‌کننده‌مان را دعوت کنیم و قورمه‌سبزی جلویش بگذاریم تا هم مهمان‌نوازی‌مان را نشان دهیم و هم نمک‌گیرش کنیم.
متاسفانه دیپلمات‌های ما که خارج درس خوانده‌اند از ترفندهای مذاکره اصیل ایرانی غافلند. یکی از مهم‌ترین ترفندهای مذاکره اصیل ایرانی، نمک‌گیرکردن است. ترکیب قورمه‌سبزی و سالاد شیرازی توانایی این را دارد هر امتیازی را که می‌خواهید از طرف مذاکره کننده بگیرد.
دومین دلیل این است که ما همین‌جا در کافه‌های خودمان هر روز داریم با هم مذاکره می‌کنیم و کافه‌ها به محل مذاکرات دائم مردم تبدیل شده‌اند. همین الان اگر به نزدیک‌ترین کافه بروید خواهید دید یک جوان نشسته و دارد چند جوان دیگر را قانع می‌کند که بیایند زیرشاخه‌اش شوند و بروند برای خودشان زیرشاخه بگیرند تا آخر ماه آخرین مدل مازراتی را سوار شوند. ما باید از این قابلیت‌های بومی نهایت
استفاده را بکنیم.



2- قراردادهای بین‌المللی
یکی از بزرگ‌ترین ایراد دولت‌های قبلی در نحوه بستن قرارداد با کشورهای غربی است. اینها خدا را نمی‌شناسند، شما به قسم و آیه‌شان اعتماد می‌کنید؟ باید در نوشتن قراردادها برویم سراغ نقاط حساس‌شان و قرارداد را برایشان ناموسی کنیم تا نتوانند زیرش بزنند. برنامه بنده برای عقد قراردادهای بین‌المللی این است که علاوه بر قید ضرر و خسارت، قید «فحش» هم به قراردادها اضافه شود. باید فحش بد بگذاریم که هر کسی که از قرارداد خارج شد، حیثیتش را آب بکشد. ضمن این که در این قراردادها باید امضای والدین را هم اجباری کنیم. هم به دلیل این که سیاستمدارهای غربی به‌شدت بچه‌اند و امکان دارد زود دبه کنند و هم به دلیل این که خانواده هنوز کمی در فرهنگ غربی اهمیت دارد و والدین سیاستمدار می‌توانند تضمین بدهند بچه‌شان از قرارداد خارج نمی‌شود.



3- یک برنامه چند وجهی
بنده به‌شدت قائل به برنامه‌های چند وجهی هستم. یعنی یک برنامه که بتواند کار کشور را در چند ناحیه راه بیندازد. من یک برنامه دارم که می‌تواند معضل آلودگی هوا، قیمت گوشت و هزینه بالای فضای سبز شهرداری‌ها را یکجا حل کند. مردم ایران! از شما می‌پرسم، گوشت چرا گران می‌شود؟ دلیلش کمبود گوسفند است.
گوسفندها هم مثل انسان‌ها غریزه دارند و وقتی می‌بینند باران نمی‌بارد و زمین سبز نمی‌شود، غم نان زن و بچه می‌گیردشان و می‌روند به سمت «تک‌بره‌گی» و زیاد تولیدمثل نمی‌کنند و در نتیجه گوشت‌شان گران می‌شود.  از آنجا که ما در این مدتی که از محدودیت‌های کرونایی گذشته تجربه‌های خوبی را در ایجاد منع رفت‌وآمد داشته‌ایم و مردم دیگر به این فشارها عادت کرده‌اند و فشاری که عادت شود دیگر فشار نیست، برنامه بنده این است که در ساعات مشخصی از روز در اتوبان‌های شهرهای بزرگ مثل تهران منع رفت‌وآمد ایجاد کنیم و بعد از گله‌داران بخواهیم گوسفندهایشان را برای چرا به فضای‌سبز اطراف و وسط اتوبان‌ها بیاورند.
با این کار هم گوسفندان غذای کافی گیرشان می‌آید و ترغیب می‌شوند به بره‌آوری و هم فضای سبز شهری به طور طبیعی هرس می‌شود و هم مشکل آلودگی هوا با منع رفت‌وآمد حل
خواهد شد.



4- «بگذارید جوانان نفس بکشند‌»
فکر می‌کنم در انتخابات همین جمله به اندازه کافی رأی‌آور باشد.