نسخه Pdf

یه پیچوندنمون نشه؟!

یه پیچوندنمون نشه؟!

آن قدیم‌تر‌ها که هنوز اتاق‌های مستقل نبود و چیزی به نام حریم خصوصی برای جوان و نوجوان رواج نداشت، راه فراری هم از دید‌ و بازدید عید، سؤال‌های پیچ در پیچ اقوام، دورهمی خانوادگی و بچه‌های فامیل یا در ورژن پیشرفته‌تر و حرص درآورترش، آن بچه مردم‌های با ادب و نزاکت که افتخارات‌شان هر سال بیشتر از پارسال می‌شد و بعضی از مادران گرامی پتک سر بچه‌های مظلوم‌شان می‌کردند، وجود نداشت.

گاهی هم دربدترین حالت وقتی مهمان به خانه شما می‌آمد،هنوز ازخواب بیدار نشده بودید و تا آخر باید خودتان را به خواب می‌زدید تا مبادا ضایع شوید‌؛ حتی اگر بعدش با سردرد عجیبی از رختخواب بیرون بیایید. برای این‌که نیمه پر لیوان را هم دیده باشیم، باید گفت ازجواب دادن به سؤالات پیچ درپیچ فلان بزرگ فامیل که هر10سال یک‌بار شما را می‌بیند و نهایتا با یادآوری یک خاطره شرم‌آور مانند برعکس پوشیدن شلوارتان در کودکی، خاطرنشان می‌شود که چقدر بزرگ شده‌‌اید، راحت هستید اما در دنیای امروز که اتاق مستقل وحریم خصوصی یک موضوع پذیرفته شده وشما به«او درتنهایی یک غلطی می‌کند» یا «حتما معتاد شده که بیرون نمی‌آید» متهم نمی‌شوید و راه‌های متنوعی برای پیچاندن عید دیدنی و مهمانی‌ها دارید. 

با میزبانی رمضان
از دوئل سنگین خرما‌ فروش‌ها و شیرینی فروش‌ها و چیدمان زولبیا بامیه با شیرینی نخودچی که بگذریم، باید بگویم امسال شما خیلی راحت‌تر می‌توانید مهمان‌های نوروزی و مهمانی‌های نوروزی را بپیچانید‌؛ هرچند ما کشته مهمانی هستیم. 12ساعت را که صاحب مهمانی‌ها خودش مهمانی گرفته و شما به‌نوعی پیچانده شده بدانید. قبل از اذان می‌ماند که خسته‌ایم و منتظریم، پس لطف و صفایی ندارد. بعد از اذان هم که تا به خودمان بیاییم شب شده است و شب را خداوند برای آرامش و سکوت آفرید‌؛ خصوصا شب‌های معنوی ماه رمضان. خلاصه به همین روال پیش بروید، کسی به خانه‌‌تان نمی‌آید و جایی هم مهمان نمی‌شوید. البته اگر مهمان‌های‌تان سنت گرامی صله رحم را آنقدر گرامی ندارند که فاصله افطار تا سحر را مجبور به میزبانی باشید.

سرفه؟!
این یک بازی دوسربرد که چه عرض کنم،چند سربرد است!با این ترفند هم مهمان به خانه شما نمی‌آید،هم می‌توانید خودتان به مهمانی نروید. هیچ هم سخت نیست فقط باید بازیگر خوبی باشید تا وقتی تلفن را جواب می‌دهید، خودتان را خسته نشان دهید و سرفه کنید و در آخر با یک صدای گرفته بگویید: «خیلی دوست داشتیم شما را ببینیم اما حیف که سرما خورده‌ایم.» البته دقت داشته باشید این جمله آخر را باید چنان تأثیرگذار بگویید که پیش خودشان بگویند طفلکی اگر مریض نبود، حتما برای شام هم ما را نگه می‌داشت. تازه این فقط یکی از کاربردهای این ترفند است. فرض کنید دل‌تان نمی‌خواهد به عید دیدنی بروید، از طرفی حوصله آن پسر شیرین زبان متمایل به وراج فامیل‌تان را که تازه در مهد کودک شعر پرستار مهربان را یاد گرفته هم ندارید اما به مهمانی دعوت شده‌‌اید؛ بهترین راه همین است. اگر هم خیلی پیگیرتان شدند، بگویید کرونا گرفته‌ایم و نمی‌خواهیم پسر بامزه شما سر و کارش به پرستار مهربان بیفتد. 

سهمیه ویژه
اگر شما هم مثل من کنکوری باشید برای پیچاندن مهمانی و عید دیدنی از یک سهمیه ویژه اما نه چندان جذاب برخوردارید. برای آنها که به دنبال دانش پژوهی از گهواره تا گور هستند، این 13روز بهترین فرصت است چون هم عید دیدنی را می‌پیچانید و هم به آن تست‌های سرنوشت‌ساز نسبتا کوفتی می‌رسید اما به آن دسته از عزیزانی که دنیا آنقدر برای‌شان پوچ شده که دیگر درس و دانشگاه هم مشکل‌شان را حل نمی‌کند و به نظرشان آدم‌ها موجودات مبتذلی هستند که نباید با آنها وقت خودمان را تلف کنیم، باید بگویم کافی است به بهانه کنکور جایی نروید‌؛ کنکور هر بدی که داشته باشد این‌جور جاها به کار می‌آید و نتیجه‌ای کاملا تضمین شده دارد اما رفقا برای این‌که حلالش کرده باشید، گاهی نگاهی به این کتاب‌های بدبخت مظلوم هم بکنید، چون دنیا هنوز آنقدر‌ها هم پوچ نشده است. 

قایم باشک
بر فرض که به عید دیدنی نرفتیم، اگر کسی خواست به خانه ما بیاید چطور بپیچانیم؟! از آنجا‌ که حدس می‌زدم بعضی، بد مهمان هم باشید یک راه چاره هم برای این داستان کنار گذاشته‌ام هرچند که من اصلا توصیه نمی‌کنم و شما هم زیاد به این بخش از عرایض بنده توجه نکنید. برای مثال آقا کریم و آقا رحیم چشم دیدن همدیگر را ندارند، شما برای این‌که مهمان‌ها را از سر خود باز کنید، کافی است وقتی آقا رحیم زنگ زد، بگویید:« قدم‌تان سرچشم اما کریم آقا و خانمش اینجا هستند» و برعکس وقتی آقا کریم زنگ زد، بگویید:«قدم‌تان سر چشم ولی آقا رحیم و خانواده قرار است بیایند». ولی همان‌طور که گفتم گوش به حرف‌های من ندهید و سال نویی، کدورت‌ها را دور بریزید. اگر هم کسی با کسی قهر است، شما آستین بالا بزنید و آشتی‌شان بدهید. دم عیدی کار خیر است اگر این شهر مسلمان دارد‌. 

سخت نگیر!
باهمه سختی‌هایی که عید دیدنی وسال نو دارد، شما سخت نگیرید.چشم‌تان را روی شیطنت‌های این بچه‌های بامزه و کوچکی که به وقتش غول می‌شوند و صدای گریه و جیغ‌شان محله را برمی‌دارد،ببندید وازدست آن بزرگ‌های فامیل که درباره تصمیم‌تان راجع به آینده و درس و دانشگاه می‌پرسند یا نصیحت‌تان می‌کنند هم ناراحت نشوید. بالاخره آنها هم تجربیات‌شان را حراج کرده‌اند. خلاصه که رفقا «خاطر خود شاد بدارید و ره غم نسپارید وگل ولاله بیارید وزهرسو بگذارید که یک بار دگر، فصل بهار آمد و نوروز درآمد ز در و کرد طبیعت هنر و گشت چنان جلوه‌گر و یافت جهان زیب وفر ولطف وصفایی دگروکرد از غم دل به در و می‌دهدت باد بهاری، خبر از طی شدن فصل زمستان». 

عارفه مهرابی - نوجوانه
ضمیمه کلیک