نسخه Pdf

عید با حکیم

عید با حکیم

1- حکیم به عید‌دیدنی می‌رود دیگر کم‌کم نوید و مژده بهار و بوی گل و سوسن و(عه ببخشید بهمن نیست، عیده). خلاصه که با نزدیک شدن به ایام روزهای تولد عید شما مبارک، حکیم هم کم‌کم دارد لباس‌های پلوخوریش را از کمد در‌می‌آورد و سفره هفت‌سین‌‌اش را با آینه زنگار‌گرفته و سبزه سال پیش و ماهی‌هایی که هم‌سن خودش هستند، می‌چیند.

اگر به بهار‌ها و عیدهای گذشته حکیم نگاه بیندازیم، البته که شمار بهارهایی که از سر‌ گذرانده از تار موهای سپیدش هم بیشتر است اما در کل هر سال در عید‌دیدنی‌ها رفتارهای تکرار شونده‌ای دارد. مثلا هر سال لحظه سال تحویل یا خواب می‌ماند یا هنوز در حمام سال نویی‌‌اش است و عمدتا لحظه‌های تحویل سال را از دست می‌دهد.درعید‌دیدنی‌ها حکیم درابتدا همیشه درروبوسی بین بوسه دوم و سوم می‌ماند و سال‌‌هاست که هنوز نفهمیده باید دوبار آدم‌ها را ببوسد یا سه بار. بعد از آن در دورهمی‌ها همیشه تمام میوه‌های ظرف میوه و آجیل‌ها را بالاخص موز و پسته را خورده و تعداد زیادی را هم در جیب‌هایش جا‌ساز می‌کند تا حدی که چندین بار موقع رفتن مچش گرفته شده و حدود نیم کیلو پسته را در جیب‌های مختلف و جوراب و خلاصه هر جا می‌توانسته پیدا کرده‌اند. حکیم در عید‌دیدنی‌ها نقش شوهرعمه‌ها یا شوهر‌خاله‌های عزیز و گرامی را هم بازی می‌کند و جوک‌ها و لطیفه‌هایی را تعریف می‌کند که منسوب به این عزیزان است. عمدتا هم خودش بعد این سطح طنز فوق‌‌العاده‌‌اش قاه قاه می‌خندد و دیگران با نگاه(بامزه کی بودی تو؟) به او می‌نگرند. اقدام بعدی که در عید‌دیدنی‌ها انجام می‌دهد قاپیدن عیدی‌های بچه‌های فامیل و ساکت کردن آنها با استفاده از روش‌های سامورایی است. القصه که فامیل بخت‌برگشته‌‌اش از او درعیددیدنی‌ها دل چندان خوشی ندارند اما او با احتساب ۲۴ساعت درشبانه روز و۱۳روز عید هریک ساعت، یک جا برای عیددیدنی می‌رود و اصلا برایش فرقی نمی‌کند ساعت 8 صبح باشد یا یک پس از نیمه شب. در هر ساعتی از شبانه روز او در خانه‌ها را به صدا در می‌آورد. 

2- حکیم در افطاری‌ها
بالقاعده حکیم درماه رمضان و قصه‌هایش را در شماره‌ای دیگر باید تعریف می‌کردیم اما از آنجا‌ که امسال کار خدا و طبیعت با هم قاطی شده و در هم تنیده، مجبوریم به افطاری‌های عیددیدنی هم بپردازیم. حدود سی سال پیش هم این اتفاق افتاده بود که عید ماه رمضانی داشتیم. آن موقع من وشما هنوز پا به جهان هستی نگذاشته بودیم اما حکیم خوب آن زمان را به خاطر دارد؛ حتی 30 سال قبل از آن هم که باز این اتفاق افتاده بود را به یاد دارد. شاید باورش برای‌تان سخت باشد اما حکیم حتی آن موقع هم عیددیدنی‌های مکرر و پیاپی خود را از دست نمی‌داد و افطار‌ها وسحرها را به خانه فامیل و آشنا می‌رفت تا امتیاز این مرحله را از دست ندهد. افطار را که می‌خوردند، تبریک عید می‌گفتند، بعد دوباره نماز می‌خواندند و بعد سر سفره هفت‌سین می‌نشستند تا عیدی‌ها را پخش کنند‌ و این روند عجیب و غریب درهم‌تنیدگی عید و ماه رمضان همین‌طور ادامه داشت اما این چیزی از پایبندی به سنت‌های حکیم کم نمی‌کرد و حکیم همچنان به تمام سنن عیددیدنی و ماه رمضان پایبند بود. 

3- حکیم عیدی می‌دهد
همان‌طور که قبل‌ترهم عرض کردم، حکیم بیشتر اهل عیددیدنی رفتن بود و کمتر پیش می‌آمد که فرصت خالی‌ای در خانه‌‌اش باشد‌ تا مهمان به خانه‌‌اش بیاید. گاهی اما اقوام و دوست و آشنا پیش‌دستی می‌کردند و ساعتی را می‌یافتند تا خود را برای عیددیدنی و عیدی به خانه حکیم برسانند.اما حکیم برای این موقعیت‌های اضطراری و مبادا هم ترفند‌ها و تکنیک‌های خودش را داشت. اول از همه سعی می‌کرد کمترین واحدپول دوره راخریداری کندوهمان مبلغی که باآن فقط در عهد دقیانوس می‌توانستی خرید کنی را در لابه‌لای قرآنش می‌گذاشت تا بونه عیدی نیاورند و بتواند به همه عیدی بدهد، منتها به صرفه و اقتصادی. عمدتا ظرف میوه‌‌اش را با خیار و سیب پر می‌کرد و یک لیست بلند بالا ازخواص این میوه‌ها تهیه می‌کرد تا همان‌ها را تا جای ممکن در چشمان مهمان موز و نارگیل جلوه بدهد. در ظرف آجیل‌خوری هم بیشتر بادام زمینی و تخمه ژاپنی پیدا می‌کردی که برای آنها هم توضیحات جالبی داشت تا در دهان مهمان مزه پسته کند.مثلا از اطلاعات عمومی‌‌اش من باب این که تخمه ژاپنی از جابان دماوند آمده و به این دلیل به آن ژاپنی می‌گویند،استفاده می‌کرد.اکثر اوقات هم باخمیازه‌های پیاپی وسرفه‌های مکرر فضا را ملتهب می‌کرد تا مهمان‌ها کم‌کم احساس معذب بودن درون‌شان پدیدار بشود و بار و بندیل‌شان را جمع کنند. بی‌جهت نیست که نامش را حکیم گذاشته‌اند.‌  

ریحانه اوسطی
ضمیمه کلیک
تیتر خبرها