نسخه Pdf

حـکایــت کــرامـت

به مناسبت ولادت امام حسن عسکری(ع) مروری بر یك كتاب درباره ایشان داشته‌ایم

حـکایــت کــرامـت

مصطفی وثوق‌كیا / روزنامه‌نگار

ادبیات دینی ایران در سال‌های اخیر رشد زیادی كرده و دلیل آن هم ورود طیفی از نویسندگانی است که علاوه بر انگیزه، سواد دینی هم دارند و می‌توانند آثاری در حوزه داستانی با محوریت دین خلق كنند. از قضا طیف كتابخوانی كه هم سال‌ها جای این مدل كتاب‌های را خالی می‌دیده از این كتاب‌ها استقبال كرده است با این حال این حضور یك نقص هم دارد و آن هم رویکرد محدود نویسندگان به زندگی ائمه اطهار(ع) است. نویسندگان آثار داستانی دینی آثارشان را بیشتر درباره پیامبر اسلام، امام علی، حضرت زهرا، امام حسین و امام رضا(علیهم‌السلام) نوشته‌اند كه البته یكی از دلایل این امر هم وجود منابع دینی و تاریخی بسیار درباره این ائمه است. حال به دلیل نبود منابع و شاید احساس نویسنده مبنی بر استقبال نکردن از كتابی درباره دیگر  بزرگان، بسیاری از نویسندگان برای نگارش در حوزه تاریخ ائمه (ع)متحمل ریسك نمی‌شوند. در این شرایط كتابی درباره امام حسن عسکری(ع) نوشته است كه با توجه به این‌که آثار درباره این امام بزرگوار در حوزه داستان و رمان به شمارش هم نمی‌آید؛ لذا نگارش و پرداختن به زندگی امام یازدهم شیعیان در قالب داستان اتفاق خوب و مهمی است. 
«باد یمانی» طبق آنچه در پشت جلدش آمده قرار است روایتی باشد از كراماتی كه به واسطه امام حسن عسكری(ع) انجام و با زبان داستان بیان شود و هشت داستان هم برای این موارد نوشته شده است. از همین جا مشخص است تكلیف نویسنده روشن است و قرار نیست فعلی دیگر از وی ببینیم. مخاطب هم از ابتدا می‌داند می‌خواهد داستان‌هایی از كرامات امام حسن عسكری(ع) بخواند؛ امامی كه خیلی از او نمی‌داند، امامی كه البته پدر منجی شیعیان است، امامی كه سال‌ها در پادگان نظامی خلیفه عباسی در حصر بوده و البته در جوانی هم به شهادت رسیده است. از امام عسکری ما زیاد نمی‌دانیم. اخیرا كه روز شهادت ایشان تعطیل شده مقدمه‌ای برای برپایی جشن آغاز امامت مهدی موعود(عج) است و حالا این داستان‌ها قرار است كراماتی از پدر امام زمان به ما نشان دهد. البته نویسنده در این مجموعه میان داستان به معنای مدرن آن و روایت حكایت در رفت و آمد. شیوه بیان نویسنده مانند حكایت است و 
در یك روایت خطی هم بیان می‌شود كه البته در یكی دو داستان این مساله انجام نمی‌شود و ما شاهد یك داستان كوتاه هستیم (البته با اغماض) نكته دیگر این‌كه به دلیل انتخاب روایت كرامات با شیوه حكایت دیگر دست نویسنده برای بیان خطی باز است و نیازی نیست به شیوه داستان كوتاه ما گره افكنی و حل گره داستان داشته باشیم. چون انتهای داستان مشخص است دیگر نویسنده تكلیفی برای خود قائل نیست كه كاملا به مسائل داستانی پایبند باشد. او می‌خواهد كراماتی را بیان كند و خب آنجا كه باید هنر به خرج دهد در چگونگی روایت است تا مخاطب با داستانی كه از پایانش آگاه است همراه شود. البته تمهید نویسنده در یكی دو داستان به بار نشسته و ما تقریبا با پایانی غافلگیركننده همراه هستیم، اما در باقی داستان‌ها كاملا
در یك شیوه خطی داستان یا حكایت روایت می‌شود. 
نكته مهم دیگری كه باید ذكر كرد، حضور نویسنده با زبان طنز درداستان‌هاست. او سعی كرده خودش هم در متن داستان حضور داشته باشد و به مخاطب بگوید چه اتفاقی قرار است در داستان بیفتد و به جای شخصیت‌پردازی درباره افراد داستان توضیح می‌دهد که البته این تمهید هم به صورت معدود به بار نشسته و وقتی از حد می‌گذرد جایگاه خود را از دست می‌دهد. ضمن این‌كه مخاطب در می‌ماند كه این داستانگویی رئال است یا فانتزی و خب نویسنده هم مشخصا در این میان پرابهام عمل كرده است. دیگر این‌كه این حضور نویسنده باعث دوگانگی زبان داستان‌ها شده است. نویسنده با الفاظ عامیانه در داستان حضور دارد مثلا یكجا می‌گوید «البته كه دروغ می‌گویی، مثل چی هم دروغ می‌گویی، مثل آن حیوانی كه حالا بگذریم» و خب از این مدل‌ها زیاد است و خب داستان‌نویس سعی كرده لحن و زبان داستانش را متناسب با فضای تاریخی بنویسد. اما بحث زبان در یك كار فاخر دینی بسیار مهم است، لذا زبان عامیانه به اثر لطمه می‌زند.
نكته مهم دیگر این است وقتی داستانی درباره امام حسن عسکری با آن شرایط خاص محصور بودن در پادگان نظامی نوشته می‌شود به نظر می‌رسد اندكی از فضای زندگی امام هم در داستان‌ها بیان شود انتظار داریم وضعیت اجتماعی امام در دوره خلافت عباسی را در كتاب مشاهده کنیم و شاید لازم بود نویسنده در این مورد تلاش بیشتری را صرف می‌كرد. در داستان‌های كتاب می‌بینیم كه امام به‌راحتی با مردم مراوده دارد و بسیاری از مردم به ایشان مراجعه دارند اگر تاریخ می‌گوید امام در پادگان نظامی بوده باید در داستان اثری از فضای نظامی دیده شود كه این اتفاق نمی‌افتد. ضمنا ما اثری از شرایط اجتماعی خلافت عباسی هم در كتاب مشاهده نمی‌كنیم برخلاف آثار نویسنده‌ای چون سعید تشكری كه وقتی داستانی درباره مشهد می‌نویسد، كاملا جغرافیا در اثر مشهود است. ذكر همه این مسائل البته نباید باعث شود نویسندگان از نوشتن درباره این موضوعات دست بكشند. نویسندگان نباید از آزمون و خطا بترسند. ما همچنان كه به آثار فاخر تاریخی نیاز داریم، به داستان‌های عامه‌پسند مذهبی نیز احتیاج داریم و این فضا توسط ناشران نیز باید فراهم شود.
ضمیمه چار دیواری