برگ زردی از تاریخ
امید مهدینژاد طنزنویس
کراسوس هفتم، پادشاهی رئوف و مهربان بود که با اطرافیان خود به نرمی و مهربانی برخورد میکرد و بر آنان سخت نمیگرفت و آنان نیز هرکار عشقشان میکشید، میکردند. برای مثال سناتورها وقتی برای حضور در جلسات مجلس سنا به محل سنا میرفتند، فرزندان ذکور خود را نیز با خود میبردند که اندکاندک با مسائل حکومتی آشنا و برای حضور در سمتهای مدیریتی آماده شوند. بهطوری که کمکم بخشی از مجلس سنا به محل جلوس آقازادگان سناتورها اختصاص یافت. روزی سنا تصمیم گرفت درباره موضوعی محرمانه تشکیل جلسه غیرعلنی بدهد و پیش از تشکیل جلسه از سناتورها خواست در روز جلسه استثنائا از آوردن آقازادگان خود به جلسه خودداری کنند. اما یکی از نمایندهها در روز جلسه همراه آقازاده خود به جلسه آمد و با دادن تعهد مبنی بر اینکه آقازاده وی موضوع و مفاد جلسه را بیرون از جلسه نقل نخواهد کرد، همراه آقازاده خود در جلسه شرکت کرد. پس از پایان جلسه، وقتی آقازاده مذکور به خانه بازگشت، مادر وی که به نوبه خود همسر سناتور بود از وی خواست موضوع و مفاد جلسه را برای او بازگو کند. آقازاده، که آقازاده شایستهای بود از افشا کردن موضوع و مفاد جلسه خودداری کرد. اما وقتی با اصرار مادر خود مبنی بر دانستن موضوع و مفاد جلسه روبهرو شد، از آنجا که بهرغم شایستگی، خردهشیشهدار نیز بود به دروغ به مادرش گفت: در جلسه در این باره صحبت شد که قانونی تصویب شود تا مردان بتوانند بیش از یک همسر برای خود اختیار کنند. مادر آقازاده وقتی این حرف را از فرزند خود شنید بهسرعت نزد همسران سناتورهای دیگر رفت و موضوع را با آنها در میان گذاشت. همسران سناتورها نیز به خانه بازگشتند و با شوهران خود دعوای سختی کردند و اظهار داشتند دیگر حق شرکت در جلسات سنا را به آنان نخواهند داد. به اینترتیب سنای روم از حد نصاب افتاد و تعطیل شد و به همین سادگی حکومت روم از حکومت پادشاهی - پارلمانی به حکومت پادشاهی خالی تغییر یافت و تا اطلاع ثانوی به شکل تغییر یافته ادامه داد.