كشمكشهای كشدار
علی رئوف روزنامهنگار
قدیمترها كه تبلیغات انتخاباتی فقط محدود به فضای واقعی و حقیقی میشد، اوضاع خیلی بهتر بود. از چند وقت قبل از انتخابات، نامزدها شروع میكردند به تبلیغات در سطح شهرها، پوسترها و بنرهای تبلیغاتی در معابر و خیابانها علم میشد و ستادهای انتخاباتی شروع به فعالیت میكردند.نامزدها اینطرفو آنطرف سخنرانی میكردند و هوادارانشان شبهای نزدیك به انتخابات، خیابان را میگذاشتند روی سرشان. هرچه به انتخابات نزدیك میشدیم، سر و صدا و هیاهو هم بیشتر میشد. طرفداران نامزدهای جناح مخالف، شبها در خیابان یا روزها در كرسیهای آزاداندیشی و تریبونهای مردمی رو در روی هم میایستادند و همدیگر را میشستند و پهن میكردند در آفتاب. چه دوستیها كه در جریان دعواهای جناحهای سیاسی به هم میخورد و چه رابطهها كه به خاطر مرگ بر فلانی و درود بر فلانی، ترك برمیداشت. همه این هیاهوها میآمد تا میرسید به روز انتخابات و همه آن مردمی كه در فضای حقیقی با هم گلاویز بودند، پای صندوق میآمدند و رأی میدادند. شب شمارش آرا هم باز خیابانها شلوغ بود و باز مردم در خیابان با هم بحث میكردند. بعد از اعلام نتایج هم باز خیابان را صدای موسیقی و شادی برمیداشت و طرفداران جناح مخالف هم در همان خیابانها گاهی بحث و كل كل میكردند و گاهی میایستادند به تماشا. بعد از آن هم همه چیز تمام میشد و به شكل عادی برمیگشت. رفتگرها پوسترها و تبلیغات را از كف خیابان جمع میكردند و هیاهوی مردم هم جارو میشد و میرفت در پستوی خانهها. مردم از فردای عادی شدن دوباره هموطن بودند و همشهری. دوباره بحث دوستها و آشناها با تمام اختلاف نگاههای سیاسیشان میشد بحث بر سر چیزهایی كه با هم اشتراك داشتند و زندگی به روال عادی برمیگشت. حالا اما دنیای مجازی همهچیزمان را تغییر داده است. بگذریم از اینکه هیاهوها و بحثهای خیابانی خشنتر شده و بازیگر تلویزیون را در بهارستان بهخاطر دیدگاه سیاسیاش میگیرند زیر مشت و لگد، بحثهای مجازی هم انگار انتها ندارد. مردم در شبكههای اجتماعی باهم بحث و بدترین توهینها را نثار یكدیگر میكنند و تفاوتش با قبل این است كه هیچوقت تمام نمیشود. حتی بعد از انتخابات. حتی بعد از اعلام نتایج.