من هم که گاندی
علیرضا رأفتی روزنامهنگار
متاسفانه آن عکسهایی که من از مهاتما گاندی پیدا کردم همهشان سیاهوسفید بودند و درست نتوانستم بفهمم دقیقا از چه جنس پارچهای برای پوشاندن خودش استفاده میکند. به عکسهای سیاهوسفیدش میخورد از همین حولههای خودمان باشد. از همینها که برای احرام حج هم استفاده میکنیم. اولش کمی استرس داشتم. طبیعی هم است. هر کسی جای من بود با آن سابقه در پوشیدن حوله احرام، وقتی دوباره میخواست از این حولهها تن کند استرس میگرفت. تمام خاطرات تلخوشیرین عمرهای که رفتم یکطرف، درست بستن و درست نگهداشتن حوله احرام طرف دیگر.
بگذریم؛ جانم برایتان بگوید از وقتی این حوله را جای لباس پیچیدهام دور خودم و نشستهام به کار، بیشتر از دیروز دارم عرق میریزم و گرما امانم را بریده است. به نظرم بهتر بود نماینده محترم مردم شازند در مجلس شورای اسلامی به جای معرفی یک الگوی هندی یک الگوی اهل هاوایی معرفی میکرد که دستکم الان با شلوارک و پیراهن طرح هاوایی مینشستم به کار کردن؛ بلکه کمی گرما را طاقت بیاورم.
ماجرا از این قرار بود که من کلافه از گرما و قطعیبرق و نبودکولر و ضعفاینترنت و هزار جور چیز اعصاب خردکن دیگر طاقتم ته کشیده بود، وقتی برق آمد و کولر را روشن کردم، اولین خبری که دیدم این بود که یک نماینده در مجلس گاندی را مثال زده و فرموده باید طاقت بیاوریم. گاندی چطور زندگی کرد؟
همانجا بود که فورا متحول شدم. کولر را خاموش کردم و به خودم نهیب زدم که تا همینجایش هم برایت زیادی بوده. لباسها را کندم و حوله تن کردم و گیاهخوار شدم؛ البته اگر فکر میکنید با گیاهخوار شدن مثل گاندی میتوانید از زیر بار قیمت گوشت گوسفند و گاو مقدس فرار کنید باید بگویم خیلی توفیری در ماجرا ندارد. الان رستورانها یک ظرف سالاد را هم زیر 50 هزار تومان نمیگذارند جلویتان.
خواستم امروز از اولین تجربه زندگی گاندیوارم برایتان بنویسم و توصیه کنم شما هم همین الان کولر را خاموش کرده و در تاریکی و بیبرقی یک پارچه بلند را دور خود بپیچید و بنشینید به مراقبه. خیلی هم خوش میگذرد.
بگذریم؛ جانم برایتان بگوید از وقتی این حوله را جای لباس پیچیدهام دور خودم و نشستهام به کار، بیشتر از دیروز دارم عرق میریزم و گرما امانم را بریده است. به نظرم بهتر بود نماینده محترم مردم شازند در مجلس شورای اسلامی به جای معرفی یک الگوی هندی یک الگوی اهل هاوایی معرفی میکرد که دستکم الان با شلوارک و پیراهن طرح هاوایی مینشستم به کار کردن؛ بلکه کمی گرما را طاقت بیاورم.
ماجرا از این قرار بود که من کلافه از گرما و قطعیبرق و نبودکولر و ضعفاینترنت و هزار جور چیز اعصاب خردکن دیگر طاقتم ته کشیده بود، وقتی برق آمد و کولر را روشن کردم، اولین خبری که دیدم این بود که یک نماینده در مجلس گاندی را مثال زده و فرموده باید طاقت بیاوریم. گاندی چطور زندگی کرد؟
همانجا بود که فورا متحول شدم. کولر را خاموش کردم و به خودم نهیب زدم که تا همینجایش هم برایت زیادی بوده. لباسها را کندم و حوله تن کردم و گیاهخوار شدم؛ البته اگر فکر میکنید با گیاهخوار شدن مثل گاندی میتوانید از زیر بار قیمت گوشت گوسفند و گاو مقدس فرار کنید باید بگویم خیلی توفیری در ماجرا ندارد. الان رستورانها یک ظرف سالاد را هم زیر 50 هزار تومان نمیگذارند جلویتان.
خواستم امروز از اولین تجربه زندگی گاندیوارم برایتان بنویسم و توصیه کنم شما هم همین الان کولر را خاموش کرده و در تاریکی و بیبرقی یک پارچه بلند را دور خود بپیچید و بنشینید به مراقبه. خیلی هم خوش میگذرد.
تیتر خبرها