یک صحرا نجابت

یک صحرا نجابت

   مشکل کسانی که شمالی نیستند این است که تمام نوار ساحلی دریای خزر را شمال می‌دانند و رشت و گرگانش برایشان تفاوت چندانی ندارد. هر‌جایی که در ساحل خزر است و یک‌سرش به دریا می‌رسد و سر دیگرش به کوه و جنگل، شمال حساب می‌شود. برای همین همه مختصاتی را که از «شمال» مد‌نظر دارند به همه مناطق شمالی کشور نسبت می‌دهند. شمال در نظر مردمی که شمالی نیستند مناطق حاصلخیزی است که خدا نگاه ویژه‌ای به مردم آن داشته و دست‌شان را از نعمت و روزی خالی نگذاشته است. دریا و جنگل یکی از یکی بخشنده‌تر با مردم‌شان برخورد می‌کنند و روزی خانه‌ها از این دو دست بخشنده خداوند می‌رسد. برای همین تصور هم هست که شاید بیشتر مخاطبان تصوری از مناطق محروم استان گلستان نداشته باشند.استان گلستان به مرکزیت شهر گرگان از استان‌های شمال‌شرقی کشور است که سهم جنوب‌شرقی دریای خزر را برداشته؛ سهمی که کفاف این همه سر عائله‌اش را نمی‌دهد. کمی از گرگان که فاصله بگیرید و از دل جنگل‌های زیبا و بکر که بگذرید به ترکمن‌صحرا می‌رسید که بحق یکی از جاذبه‌های متفاوت کشور است. منطقه‌ای با اقلیم و فرهنگ متفاوت. با مردمی که فرهنگ‌شان آمیخته‌ای از فرهنگ ایرانی و فرهنگ بومی ترکمن است و سبک زندگی‌شان در زندگی شخصی و نوع معاشرت‌شان در تعامل با یکدیگر اعجاب‌انگیز است. مشکل مردم ترکمن‌صحرا نیز مثل همه مردمی که در مناطق محروم دور از مرکز زندگی می‌کنند، نبود شغل کافی و درآمدی است که کفاف یک زندگی ساده را بدهد. همین امر باعث می‌شود جوانان ترکمن برای کار به شهرهای بزرگ‌تر مثل تهران مهاجرت کنند و بعد از چند سال کار و زحمت و رنج غربت دوباره به وطن‌شان برگردند که تازه آنجا پی چیزی که در تهران به آن نرسیده‌اند، بگردند.
شاید بتوان گفت همه مردمی که در مناطق محروم کشورمان زندگی می‌کنند از نجابت و حیای مضاعفی نسبت به مردم شهرهای پرامکانات برخوردارند اما حد اعلای این نجابت و حیا را می‌شود در مردم ترکمن‌صحرا دید. خصلتی که شاید به نوع فرهنگ و سبک زندگی و تربیت بومی آنان برگردد. با مردم ترکمن که هم‌صحبت شوی، می‌بینی که نه گلایه‌ای از کسی دارند و نه شکایتی از وضع زندگی بی‌امکانات‌شان. در شهر و روستاهایشان هم که قدم بزنی، خواهی دید که به‌رغم مشکلات معیشتی فراوان و امکانات بسیار کم خدمات شهری، خود مردم چهره شهر را در آراسته‌ترین حالت ممکن نگه‌داشته‌اند؛ وضعیتی که اگر مردم شهرهای بزرگ مثل تهران در آن زندگی می‌کردند، شهر کوچک‌شان به یک زباله‌دان بزرگ تبدیل می‌شد.
همه اینها را گفتم که بگویم حالا که گنبدکاووس هم مثل بسیاری از شهرهای کشورمان درگیر بی‌آبی است و جیره آب‌شان را در بیشتر مناطق با ظرف‌های خانگی تحویل می‌گیرند، شاید فرهنگ و نجابت خودشان اجازه ندهد که لب به شکایت بازکنند و ما هم فقط به انتشار عکس‌هایشان بسنده می‌کنیم.