عکاسی برای ثبت حقیقت

عکاسی برای ثبت حقیقت


یکی از عوامل ماندگاری کاوه گلستان ثبت لحظاتی است که در بحبوحه انقلاب اسلامی و همچنین هشت سال دفاع مقدس در قالب عکس ثبت شده‌اند، آن هم در مقطعی که عکاسان معدودی به خیابان‌ها یا به جبهه‌ها می‌رفتند.
گلستان درباره عکس‌های انقلاب گفته‌است: «عکس بود که خون شهید را به‌عنوان پیام معنوی انقلاب اسلامی، به سراسر ایران منتقل کرد. تصاویر شهدای به‌خون غلتیده انقلاب که دست به دست می‌گشت. خشم عمومی را نسبت به رژیم شاه افزایش داد.»
او سال ۱۳۵۸ جایزه رابرت کاپا را به‌‌دلیل عکسی از آن خود کرد که امام خمینی(ره) را در حال پایین آمدن از پله‌های هواپیمایی که او را از پاریس به تهران آورد، نشان می‌دهد. مدال طلای رابرت کاپا جایزه‌ای است که هر سال توسط باشگاه مطبوعات خارج کشور آمریکا به بهترین گزارش‌های منتشرشده عکاسی در خارج از کشور تعلق می‌گیرد. این جایزه به افتخار رابرت کاپا عکاس جنگ به نام او گذاشته شده‌است. اولین جایزه رابرت کاپا در سال ۱۹۵۵ به هوارد سوچورک اهدا شد.
کاوه گلستان در مورد خودش این‌گونه می‌‎گفت: «من کاوه هستم. کاوه گلستان. عکاس نه بالا و نه پایین. فقط برای ثبت حقیقت به دنیا آمده‌ام.» او همچنین درباره حضورش در جنگ ایران و عراق و نزدیکی‌‌اش به مرگ این‌گونه نوشته است: «گاهی اوقات احساس می‌کردم لاشخورم چون با هلیکوپتر به هر جا که کشت و کشتار بود می‌رفتیم. عکس می‌گرفتیم و جنازه جمع می‌کردیم. در طول جنگ دستمالی داشتم که همیشه همراهم بود. این دستمال را بارها شسته‌ام و به آن گلاب زده‌ام اما کماکان بوی مرگ می‌دهد! احساس می‌کنم دیگر هیچ چیز مرا نمی‌ترساند. هیچ چیز حیرت‌زده‌ام نمی‌کند. من نهایت را دیده‌ام.»
مرگ کاوه گلستان نیز با میدان نبرد گره خورده‌است. او در نهایت پس از سال‌ها فعالیت مؤثر و ثبت وقایع و اتفاقات دوران زندگی‌اش، زمانی که ارتش آمریکا با کشور عراق مشغول جنگ بود در ۱۳۰ کیلومتری کرکوک بر اثر انفجار مین کشته شد.
لی‌لی گلستان؛ خواهر کاوه، زمانی در یادداشتی در سوگ برادر نوشته بود: «مادرم می‌گفت کاوه هست. همه جا هست. بله همیشه هست و ماندگار می‌ماند با آن لبخند مهربان و چشم‌های گرمش. با آن تندی و فرزی حرکاتش. با آن تعهدش در قبال‌ ایران. مادرم راست گفت. کاوه هست.»