پژمردگی گل‌های رز در تفلیس

آمریکا و اتحادیه‌اروپا قصد دارند انقلاب مخملی موسوم به گل رز را بار دیگر در گرجستان تکرار کنند

پژمردگی گل‌های رز در تفلیس

تفلیس بار دیگر در حال تبدیل شدن به یکی از کانون‌های بحران در آسیای میانه و قفقاز است. برخی تحلیلگران معتقدند انقلاب‌مخملی تفلیس در سال 2003 میلادی، بار دیگر در حال بازتعریف و بازسازی توسط واشنگتن و شرکای اروپایی آن است. شواهد موجود در گرجستان نیز این موضوع را مورد تایید قرار می‌دهد. ماجرا ظاهرا از آنجا آغاز شده‌است که در پی فوت مشکوک لِکسو لُشکاراوا یکی از کارکنان شبکه تلویزیونی پیرولی گرجستان، که در جریان مراسم پراید تفلیس زخمی شده‌بود، موج جدیدی از اعتراضات سیاسی و اجتماعی توسط غربگرایان در گرجستان به‌راه افتاده‌است. پراید تفلیس، مراسمی غیرقانونی بود که با هدف حمایت از همجنس‌گرایی در این کشور برگزار شد. مقامات دولتی گرجستان از جمله گاریباشویلی نخست‌وزیر این کشور برگزاری راهپیمایی حمایت از همجنس‌گرایان در مرکز تفلیس را اقدامی نامناسب عنوان کردند. گاریباشویلی طی سخنانی در جلسه هیات دولت گرجستان تاکید کرده‌بود:«راهپیمایی همجنس‌گرایان تهدید رویارویی مدنی را در پی دارد و اکثریت شهروندان گرجستان با برگزاری آن مخالف هستند.»

 نقشه هدفمند آمریکا و اتحادیه‌اروپا
با این حال، شاهد اصرار همجنس‌گرایان( با حمایت مستقیم و آشکار آمریکا و اتحادیه‌اروپا) در خصوص برگزاری این راهپیمایی در مرکز تفلیس بودیم. بسیاری از گروه‌های سیاسی و اجتماعی و طرفدار نهاد خانواده در گرجستان، اعلام کردند با طرفداران همجنس‌گرایی مقابله خواهندکرد. در هر حال، تجمع همجنس‌گرایان در مقابل پارلمان گرجستان و با حمایت حزب جنبش متحدملی و گرجستان اروپایی برگزار شد. در این میان، لشکاراوا پس از ضرب و شتم توسط افرادی نامعلوم به بیمارستان منتقل شد. وی پس از مرخصی از بیمارستان، به طرز مشکوکی جان خود را از دست داد. برخی رسانه‌های گرجی تاکید کرده‌اند که مرگ لشکاراوا در هاله‌ای از ابهام قرار دارد؛ چرا که وی پس از سه روز بستری بودن در بیمارستان و بهبود نسبی حاصل از ضرب و شتم، مرخص شده و بعد در منزل خود فوت شد.
اکنون، رسانه‌های غربی به بهانه مرگ لشکاراوا( که اکنون به نماد حمایت از حقوق همجنس‌گرایان در تلفلیس تبدیل شده‌است)، در حال تحریک شهروندان گرجی برای حضور گسترده در خیابان‌ها و آغاز اعتراضاتی شبیه انقلاب مخملی سال 2003 هستند. به عبارت بهتر، فوت مشکوک کارمند شبکه پیرولی گرجستان توطئه‌ای از سوی غربگرایان گرجستان برای ایجاد بی‌ثباتی جدید در گرجستان است؛زیرا پس از بی‌نتیجه ماندن و عدم همراهی عمده مردم گرجستان با اعتراضات قبلی اپوزیسیون که با بهانه تقلب در انتخابات برگزار شد، آنها به دنبال انگیزه جدیدی برای بروز تنش در فضای سیاسی گرجستان هستند؛ امری که واشنگتن و بروکسل بصورت جدی از آن حمایت می‌کنند.
 غربی‌ها از چه چیز ناراحت هستند؟
دولت فعلی ایراکلی ایراباشویلی گرجستان بر خلاف دولت میخائیل ساکاشویلی در تعامل با غرب اندکی دست به عصا حرکت می‌کند و در حال تعریف برخی روابط سیاسی و اقتصادی با روسیه‌است. گرایش نسبی دولت گرجستان به روسیه و پرهیز تفلیس از بازی مستقیم و مطلق در زمین واشنگتن و اتحادیه‌اروپا( به سبک و سیاقی که در دوران حضور ساکاشویلی در قدرت شاهد بودیم)، منجر به خشم و نارضایتی کاخ سفید و بازیگران اروپایی شده‌است. از این رو طی ماه‌های اخیر، دولت‌های غربی درصدد بهانه‌ای برای راه‌اندازی انقلاب مخملین جدیدی در نزدیکی روسیه هستند. انقلاب‌های مخملی یا انقلاب‌های رنگی از شیوه‌های براندازی نرم است که نوعی دگرگونی و جابه جایی قدرت همراه با مبارزه منفی و نافرمانی مدنی را شامل می‌شود. یکی از این انقلاب‌های مخملی یا رنگی و گلی، انقلاب «گل رز» گرجستان است. سال 2003 میلادی، آمریکا و اتحادیه‌اروپا درصدد براندازی دولت ادوارد شواردنادزه، از طریق ایجاد اعتراضات انتخاباتی برآمدند. آنها در آن زمان، با تحریک افکار عمومی گرجستان به هدف خود دست یافتند و دولت شواردنادزه سرنگون شد. پس از آن، میخائیل ساکاشویلی، مهره واشنگتن در راس معادلات قدرت در تفلیس قرار گرفت و گرجستان را به حیاط خلوت غرب تبدیل کرد.
به گفته یکی از نمایندگان پارلمان گرجستان، بخشی از نیازهای مالی انقلاب گل‌سرخ توسط شبکه‌ای از نهادها و سازمان‌های غیردولتی مرتبط با سرمایه‌دار آمریکایی جورج سوروس، بنیانگذار بنیاد جامعه‌باز تأمین می‌شد. بنیاد دفاع از مردم‌سالاری گزارش می‌دهد یکی از نمایندگان سابق مجلس گرجستان عنوان می‌کند در سه ماه قبل از انقلاب گل سرخ «سوروس 42میلیون دلار برای سرنگونی شواردنادزه خرج کرده‌است»سوروس در سخنرانی که در تیرماه ۱۳۸۴ در تفلیس انجام داد گفت: «من از کاری که بنیاد( بنیاد سوروس) برای آماده‌سازی جامعه گرجستان برای آنچه منجر به انقلاب گل سرخ شد انجام داد بسیار خرسندم!
 نتیجه بازی تفلیس در زمین واشنگتن
پس از آن‌که ساکاشویلی در سال 2003 میلادی به قدرت رسید، برخی شهروندان گرجی تصور می‌کردند کشورشان به زودی عضو اتحادیه‌اروپا و ناتو خواهدشد؛ تصوری که بسیار سریع تر از آنچه تصور می‌شد رنگ باخت. گرجستان در دوران ساکاشویلی به هیچ یک از نهادهای سیاسی و ناتو در غرب نپیوست!
ماجرا به این نقطه ختم نشد. سال 2008 میلادی، نبرد در اوستیای جنوبی و آبخازیا میان روسیه و گرجستان آغاز شد. جنگ مرگبار روسیه و گرجستان در منطقه اوستیای جنوبی روی داد؛ جایی که میان جدایی‌طلبان طرفدار روسیه و دولت مرکزی گرجستان درگیری‌هایی روی داده‌بود. این جنگ در ۸ آگوست ۲۰۰۸ میلادی آغاز شد و پنج روز ادامه یافت. نبرد از جایی آغاز شد که میخائیل ساکاشویلی خواستار بازگشت دوباره اوستیای جنوبی به سرزمین اصلی گرجستان بود، به ریاست‌جمهوری رسید. با وجود اصرار رئیس‌جمهور، این ایده دو سال بعد با برگزاری همه‌پرسی در اوستیای جنوبی رد شد.گرجستان که از روابط روسیه و اوستیای جنوبی ناراحت بود، خواستار عضویت در ناتو همچنین اتحادیه‌اروپا شد؛ درخواستی که مسکو به‌شدت با آن مخالفت کرد. این اتفاقات باعث افزایش تنش‌ها میان دو کشور در سال ۲۰۰۸ میلادی شد و هر دو کشور دیگری را به آماده‌سازی ارتش برای درگیری متهم کردند.
 دست‌مریزاد آمریکا و اروپا به ساکاشویلی
در آگوست ۲۰۰۸ میلادی جنگ میان جدایی‌طلبان و نیروهای دولت مرکزی گرجستان آغاز شد که اوج آن در نیمه شب ۷ آگوست بود؛ زمانی که دولت مرکزی گرجستان با حملات همزمان هوایی و زمینی، تسخینوالی شهر اصلی اوستیای جنوبی را هدف گرفت. در واکنش به این حملات، تانک‌های روسیه با هدف اعلامی حمایت از شهروندان روس، وارد اوستیای جنوبی شدند؛ بسیاری از ساکنان اوستیای جنوبی گذرنامه روسی داشتند. روس‌ها در مدت کوتاهی کنترل این منطقه را در دست گرفتند و ارتش گرجستان را از اوستیای جنوبی بیرون راندند. آنها حتی به حومه شهر تفلیس پایتخت گرجستان نیز حمله کردند و به 30 کیلومتری تفلیس رسیدند. نکته قابل تامل این‌که بازیگران غربی و خصوصا اعضای ناتو، کمترین دفاعی از گرجستان در این نبرد صورت ندادند. به عبارت بهتر، واشنگتن و اتحادیه‌اروپا حمایت از مهره خود در تفلیس را فدای ملاحظات سیاسی خود کردند. پس از آن بود که شهروندان گرجی متوجه نگاه ابزاری غرب نسبت به کشورشان شدند.