چند خط برای شاعری مظلوم
اخلاص معلمی
از وقتی با حاجی آشنا شدم فهمیدم قدیمیها راست میگفتند که «هر سخن کز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند». حیف که توفیق دیدار و دستبوسی ایشان در دوران حیاتشان نصیبم نشد. خیلی دوست داشتم ماجرای سرودن «ای لشکر صاحبزمان(عج)» و «ای لشکر حسینی تا کربلا رسیدن» و سایر اشعارشان را از زبان خودشان بشنوم. هرچند که به سند صحیح «از کوزه همان برون تراود که در اوست»، حکماً حال دل حاج حبیبا... معلمی خیلی خوب و روبهراه بوده که شعرهای استاد بعد از سی و چند سال آدم را پرت میکند وسط معرکه. به قول جامی «ذات نایافته از هستیبخش / چون تواند که بُوَد هستی بخش».
حاجی اهل کاشت و داشت و برداشت بود؛ همان کشاورز خودمان. سؤال اینجاست که چطور یک کشاورز معمولی بهجایی میرسد که اشعارش بخشی از فرهنگ جهاد و شهادت این سرزمین میشود؟ سرودههای عمیق و پرمعنای ایشان از دومنظر قابل بررسی است؛ «بیان معارف دفاع مقدس» و «ادبیات حماسی».
چیزی که دفاع ما را مقدس کرد، درآمیختگی اعتقادات اسلامی با شیوهها و تاکتیکهای جنگی بود. بچه رزمندهها از فرمانده گرفته تا یک نیروی ساده با دلایلی همچون ادای تکلیف شرعی، روی زمین نماندن حرف امام(ره) و تأسی از فرهنگ عاشورا راهی جبهه میشدند. شعر حبیبا... معلمی هم به پیروی از اتمسفر حاکم بر دفاع مقدس مضامین مقدس اعتقادی روشن و شفافی داشت. چیزهایی مثل خدا، اسلام، قرآن، پیامبر و اهلبیت (ع)، قیام امامحسین (ع)، کربلا، امام خمینی(ره)، قدس، شهادت، شجاعت، دفاع از میهن و نظایر آن که معارف دفاعمقدس ما برمبنای آنها شکل گرفته است. در واقع آثار استاد، نمایه گویا و صریح معارف دفاع مقدس به حساب میآید.
وجه شاخص و درخشان دیگر سرودههای حاج حبیبا...، حماسی بودن آنهاست. حماسه در ادبیات فارسی جایگاه بالایی دارد. آنقدر که بهجرأت میتوان گفت حماسهسراها یکی از عناصر جریانساز و محوری تزریق روحیه دلاوری و پهلوانی به جامعه هستند. آنچه از سینه حاجی میجوشید و بر دل کاغذ مینشست، تمام ویژگیهای نظم حماسی را دارا بود. هم برای آنهایی که در میدان نبرد حضور داشتند و هم برای کسانی که در پشت جبهه، ابیات شعرهای او را میشنیدند. با این نگاه، میراث بهجامانده از استاد معلمی یک سرمایه ارزشمند فرهنگی بهشمار می رود.
بدیهی است که نقد سرودهای جاودان دوران دفاعمقدس بدون درنظر گرفتن صدای خواننده، ملودی، زمان و چگونگی انتشار منطقی نیست. بنده هم قصد ندارم تمام سهم اثرگذاری آثار مورد بحث را به شعر استاد معلمی اختصاص بدهم. قدر مسلم شعر یکی از مؤلفههای مانایی سرودهای حماسی آن روزهاست و ما برای حبیبا... معلم شدن باید به اسرار و علل تمایز و برتری آن دست پیدا کنیم. قطعا ایران بزرگ برای رسیدن به مقاصد بنیادین خود به استاد معلمیها نیازمند است. مخلصکلام اینکه معلمی را اخلاصش معلمی کرد، نه اوزان عروضی و عناوین عریض و طویل و پوشش رسانهای.
حمید بناء - پژوهشگر دفاع مقدس
چیزی که دفاع ما را مقدس کرد، درآمیختگی اعتقادات اسلامی با شیوهها و تاکتیکهای جنگی بود. بچه رزمندهها از فرمانده گرفته تا یک نیروی ساده با دلایلی همچون ادای تکلیف شرعی، روی زمین نماندن حرف امام(ره) و تأسی از فرهنگ عاشورا راهی جبهه میشدند. شعر حبیبا... معلمی هم به پیروی از اتمسفر حاکم بر دفاع مقدس مضامین مقدس اعتقادی روشن و شفافی داشت. چیزهایی مثل خدا، اسلام، قرآن، پیامبر و اهلبیت (ع)، قیام امامحسین (ع)، کربلا، امام خمینی(ره)، قدس، شهادت، شجاعت، دفاع از میهن و نظایر آن که معارف دفاعمقدس ما برمبنای آنها شکل گرفته است. در واقع آثار استاد، نمایه گویا و صریح معارف دفاع مقدس به حساب میآید.
وجه شاخص و درخشان دیگر سرودههای حاج حبیبا...، حماسی بودن آنهاست. حماسه در ادبیات فارسی جایگاه بالایی دارد. آنقدر که بهجرأت میتوان گفت حماسهسراها یکی از عناصر جریانساز و محوری تزریق روحیه دلاوری و پهلوانی به جامعه هستند. آنچه از سینه حاجی میجوشید و بر دل کاغذ مینشست، تمام ویژگیهای نظم حماسی را دارا بود. هم برای آنهایی که در میدان نبرد حضور داشتند و هم برای کسانی که در پشت جبهه، ابیات شعرهای او را میشنیدند. با این نگاه، میراث بهجامانده از استاد معلمی یک سرمایه ارزشمند فرهنگی بهشمار می رود.
بدیهی است که نقد سرودهای جاودان دوران دفاعمقدس بدون درنظر گرفتن صدای خواننده، ملودی، زمان و چگونگی انتشار منطقی نیست. بنده هم قصد ندارم تمام سهم اثرگذاری آثار مورد بحث را به شعر استاد معلمی اختصاص بدهم. قدر مسلم شعر یکی از مؤلفههای مانایی سرودهای حماسی آن روزهاست و ما برای حبیبا... معلم شدن باید به اسرار و علل تمایز و برتری آن دست پیدا کنیم. قطعا ایران بزرگ برای رسیدن به مقاصد بنیادین خود به استاد معلمیها نیازمند است. مخلصکلام اینکه معلمی را اخلاصش معلمی کرد، نه اوزان عروضی و عناوین عریض و طویل و پوشش رسانهای.
حمید بناء - پژوهشگر دفاع مقدس