نسخه Pdf

از اثبات اعجاز اسلام تا درس‌های کریمانه پیامبر(ص)

چند برداشت از ماجرای مباهله به روایت استاد سید محسن میرباقری

از اثبات اعجاز اسلام تا درس‌های کریمانه پیامبر(ص)

تاریخ صدر اسلام سراسر رویداد است. رویدادهایی که از چند جهت می‌توان آنها را تحلیل و بررسی کرد. یکی از این ماجراها مباهله است. اتفاقی که از رویارویی دو دین ابراهیمی در یکی از حساس‌ترین برهه‌های تاریخی می‌گوید. در ماجرای مباهله از اهمیت اثبات حقانیت عقاید دین پیامبر خاتم به پیروان سایر ادیان گرفته تا معرفی اهل بیت به عنوان خاندان عصمت و طهارت به امت اسلامی و درس اخلاق رسول‌ا... به امتش، می‌توان سخن گفت. دکتر سید محسن میرباقری روایتگر این اتفاق از زبان قرآن است. او درباره اهمیت ماجرای مباهله و آثار آن در جهان اسلام با ما به گفت‌و‌گو پرداخت. استاد سید محسن میرباقری؛ خادم قرآن، پژوهشگر برتر علوم قرآنی و از مفسران قرآن است که در کنار تحصیلات حوزوی در دانشگاه نیز تا مقطع دکتری علوم قرآنی به تحصیل پرداخته است. «جبر و اختیار یا سیمای مختار انسان در قرآن کریم»، «ظاهر قرآن باطن قرآن»، «به رنگ محبوب» و «پیامبر اکرم شاهد بر اعمال همه انسان‌ها» برخی از کتاب‌هایی است که به قلم این مفسر پیشکسوت در کنار ده‌ها مقاله به رشته تحریر درآمده است.

چرا ماجرای مباهله رخ داد؟
یکی از ویژگی‌های بزرگان یهود و مسیحیان در دوره پیامبر(ص) این بود که بسیار مغرور بودند و گمان می‌کردند که از اولیاء‌ا... و محبوب درگاه خدا هستند؛ یهودیان استکبار نژادی شدید داشتند و مسیحیان که اهل رهبانیت بودند، برای خود جایگاه ویژه‌ای قائل بودند. باوجود این تفکر نام رسول خاتم در عربستان و مناطق دیگر پیچیده و محبت او در دل‌ها جا گرفته بود. از این روی مسیحیان نجران زمانی که به مدینه آمدند به فکر مناظره و مباحثه با پیامبر(ص) افتادند. آنها با لباس‌های فاخری نزد پیامبر رفتند، ولی رسول‌ا... آنها را نپذیرفتند تا زمانی که با لباس ساده و مانند مردم عادی خدمت حضرت شرفیاب شدند، زیرا شخص پیامبر(ص) این‌چنین بود.
از امام صادق (ع) در تفسیر نورالثقلین ذیل آیه مباهله و در شرح ماجرای مذکور آمده است: گروهی از مسیحیان نجران نزد پیامبر اکرم (ص) آمدند و گفتند به چه چیز دعوت می‌کنی؟ رسول خدا فرمودند به این‌که گواهی دهید که اول جز «ا...» خدایی نیست. دوم من پیامبر خدا هستم. سوم حضرت عیسی بنده خدا بود و می‌خورد و می‌نوشید. پس از گفت‌وگوی بسیار، گروه مسیحی حاضر به پذیرش حق نشدند و قبول نکردند که عیسی(ع) بنده خداست. در این هنگام آیه مباهله نازل شد. پیامبر اکرم به آنان فرمود بیایید یکدیگر را نفرین کنیم. اگر حق با من بود، لعنت خدا بر شما نازل شود و اگر حق با شما بود، لعنت خدا برمن نازل شود. آنان پذیرفتند، قرار شد فردای آن روز در مکانی حضور یابند و مباهله کنند. هنگامی که نزد رؤسای خود بازگشتند و مطلب را بازگو کردند، سران‌شان گفتند اگر او قوم خود را آورد، پیامبر نیست و اگر تنها خانواده‌اش را آورد، حتما پیامبر خداست. روز موعود پیامبر اکرم همراه با علی (ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع) به جایگاه مباهله رفتند که الان پشت قبرستان بقیع با نام مسجد مباهله یا مسجدالاجابه  شناخته می‌شود. چون گروه نصارا این صحنه را دیدند از رسول خدا (ص) درخواست کردند که از مباهله صرف‌نظر کند و اجازه دهد آنان در دین خود بمانند و جزیه بپردازند. پیامبر اکرم پذیرفتند و آنان برگشتند. جزیه پولی است که اهل کتاب بعد از شکست از مسلمانان در جنگ، باید به حکومت اسلامی آن را  پرداخت کنند.
در تفسیر نمونه آمده است: بنا بر روایتی، اسقف مسیحیان به همراهان خود گفت من چهره‌هایی را می‌بینم که اگر از خدا بخواهند کوه‌ها را از جا برکند، چنین خواهد کرد. هرگز با آنان مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و یک مسیحی تا روز قیامت بر روی زمین باقی نخواهد ماند.
 بین پیامبر(ص) و مسیحیان نجران چه گفت‌و‌گویی رد و بدل شد؟ 
مسیحیان وقتی راجع به حضرت عیسی با پیامبر سخن گفتند در ابتدا از رسول‌ا... پرسیدند: پدر شما کیست؟ حضرت فرمودند: عبدا...، پدر حضرت موسی عمران و حضرت عیسی پدر ندارد. گفتند هم شما و هم ما، عیسی را پاک می‌دانیم و او هم می‌گوید پدر ندارد، پس چرا وقتی می‌گوییم پسر خداست، شما نمی‌پذیرید؟ حضرت فرمودند: اگر نداشتن پدر، موجب پسر خدا بودن می‌شود، پس حضرت آدم مقدم است. چون نه پدر داشت و نه مادر اما مسیحیان همچنان اصرار داشتند که مسیح پسر خداست. در اینجا قرآن وارد بحث شد. خداوند در آیه ۵۹ سوره آل‌عمران می‌فرماید: ماجرای عیسی بن مریم در نزد خدا، مثل ماجرای حضرت آدم است که او را از خاک آفرید.
یعنی طینت همه انسان‌ها از خاک آفریده شده است. قرآن گاهی مسیح(ع) را به نام کلمه معرفی می‌کند، چنان که در آیه ۱۷۱ سوره نساء می‌فرماید: ای اهل کتاب! در دین‌تان غلو نکنید، به خدا نسبت دروغ و ناحق ندهید، مسیح پسر مریم است. عیسی بن مریم رسول خدا و کلمه اوست... 
در اینجا کلمه به همان معنای طینت است. طینت حضرت عیسی به جای این‌که بخشی از آن در بدن پدر ساخت و ساز شود و به سلول حیاتی تبدیل شود، یکباره به بدن مریم(س) منتقل شد... او را از خاک خلق کرد... این مطلبی که بر تو نازل شد، حق است از ناحیه خدا. جزء شک‌کنندگان نباش. مسیحیان خواستند بحث و جدل را ادامه دهند که قرآن راه را بست. آیه ۶۱ آل عمران می‌فرماید: هر کس خواست در این زمینه باز هم با تو بگو مگو کند. به اینها بگو نه، خداوند اجازه ادامه گفت‌‌ گو نداده است. چون جدل است و فایده‌ای ندارد.
راه اول گفت‌و‌گو بود که نتیجه‌ای نداشت اما راه دوم مبارزه دعایی و نفرین بود. پیامبر به مسیحیان فرمود: شما مدعی قدیس و مقرب درگاه حق بودن هستید. من هم می‌گویم رسول خدا هستم، بیایید هر دو و به درگاه خدا تضرع ‌کنیم.
هر دو یک حرف می‌زنیم «خدایا هر کس دروغ به تو می‌بندد، او را نابودش کن».اینها قبول کردند. در حدیث هم دیدید که آمدند و حاضر به مباهله نشدند. یعنی پیغمبر اکرم آمدند و روی زانو نشستند.
و به چهار نفری که اطراف‌شان بودند، فرمودند که هرچه من گفتم، آمین بگویید. بعد خواستند دست به دعا بلند کنند که بزرگ مسیحیان دوان دوان آمد. گفت خواهش می‌کنیم مباهله نشود. ما حاضریم شرایط ذمه را بپذیریم و جزیه بدهیم.
علت انتخاب همراهان خاص برای مباهله چه بود؟
تمام مسلمان‌ها؛ شیعه و سنی همه معترفند که پیغمبر اکرم چهار نفر را با خود به مباهله بردند: امیرالمؤمنین (ع)، حضرت زهرا(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع). زیرا تنها کسانی که شایستگی حضور در مباهله داشتند، این افراد بودند. باید افراد مقدسی را می‌بردند که دعای آنها پذیرفته شود. پیغمبر اکرم به آنها گفتند پسران‌تان را بیاورید.‌ مفهومش این است که بین پسران‌تان بگردید، هرکدام که فکر می‌کنید مقرب بارگاه قدس ربوبی هستند، او را بیاورید. 
بعد فرمودند: بانوان‌تان را و ما نیز بانوان‌مان را. شما انفس‌تان را و ما هم انفس‌مان و خودمان را.
پیغمبر اکرم همین چهار نفر را آوردند. در این مسأله اختلافی وجود ندارد و با این کار، مسأله مهمی را روشن کردند، این‌که اهل بیت پیغمبر اکرم چه کسانی هستند. چون می‌دانید قرآن کریم خاندانی را معرفی می‌کند به عنوان خاندان عصمت و طهارت که ملجأ و پناهگاه مومنان هستند. افرادی که گناه از آنان دور است و به فرموده آیه 33 سوره احزاب مطهر هستند.
همه فرقه‌های اسلامی قبول دارند که در زمان نزول آیه؛ امیرالمؤمنین(ع)، حضرت زهرا(س) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بوده‌اند.
اما در مورد حضور همسران پیامبر در دایره اهل بیت پیامبر، بین شیعه و سنی اختلاف وجود دارد. از نظر شیعه ۹ امام بعدی هم به اهل بیت اضافه شدند که با خود پیغمبر شدند ۱۴ نفر.(۱۴ معصوم).
بعضی از اهل سنت می‌گویند همسران هم جزء اهل بیت هستند اما در  احادیثی که از اهل سنت آمده، خلاف این دیده می‌شود. در تفسیر المنثور سیوطی ۱۷ حدیث ذیل آیه نقل شده که عمدتا از ام‌السلمه، همسر پیامبر اکرم است. او می‌گوید: رسول خدا این چهار نفر را کنار خودش قرار داد، عبای یمنی را روی خودش انداخت از دو طرف دستانش را بالا برد و گفت: خدایا اهل بیت من اینها هستند. اینها را پاک و مطهر کن. ام‌السلمه می‌گوید: من رفتم جلو گفتم یا رسول‌ا... من از اهل بیت شما نیستم؟ فرمودند؛ توخوبی، ولی نپذیرفتند از اهل بیت باشم. بنابراین احادیث نشان می‌دهد که همسران پیامبر از اهل بیت نبودند، زیرا اهل بیت مقام شامخ عصمت و شباهت به پیامبر دارند. سؤال این است که در مباهله پیغمبر(ص) چی کسانی را به ما معرفی کرد؟ کسانی که پاک و مطهر باشند یعنی علی(ع)، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع). پیغمبر یک زن را با خودش می‌برد و آن فاطمه(س) است نه از همسران خود. یعنی تنها بانویی که در زمره اهل بیت است فقط حضرت زهرا(س) است. 
اشاره شد که بعد از درخواست مسیحیان، پیامبر(ص) مباهله را ادامه ندادند و با پرداخت جزیه موافقت شد. این حرکت پیامبر چه پیامی برای زیست  سیاسی مسلمانان در جهان امروز دارد؟
چون  سبک اخلاقی و منش رسول‌ا... این‌گونه بود. ما باید نسبت به اهل کتاب، مانند پیامبر اکرم نرمش داشته باشیم. پیغمبر اکرم در جنگ با یهودی‌ها کنار آمدند. زمانی که فتح صورت گرفت، آنها تصور کردند پیامبر همه دار و ندارشان را می‌گیرند. اما رسول‌ا... فرمودند: شما همین‌جا باشید، کسب و کار کنید و بخشی از آن را به مسلمان‌ها بدهید که آنها خیلی خوشحال شدند اما مسأله امروز ما صهیونیست‌ها هستند که کل وجودشان غاصب است و سرزمین فلسطین را غصب کرده‌اند. با اینها باید مبارزه کرد و و سرزمین مسلمان‌ها را پس گرفت. در ایران نیز یهودیان و مسیحیان هموطن زندگی می‌کنند که ما با ایشان باید با اخلاق اسلامی رفتار کنیم.

نازلی مروت - روزنامه نگار