عصر افشاگری حقیقت

عصر افشاگری حقیقت

قدمت سینمای مستند به درازای خود سینماست و اصلا نخستین تصاویری که برادران لومیر به عنوان اولین فیلم‌های تاریخ سینمای جهان ثبت و ضبط کردند، نماهایی ساده از زندگی واقعی و روزمره آدم‌ها بود. گرچه شکل‌گیری و گسترش کمپانی‌های فیلمسازی خیلی زود با تنگ کردن عرصه برای سینمای مستند، جای آن را به سازوکار صنعتی و وجه سرگرم‌کنندگی سینمای داستانی داد و از علاقه خیل تماشاگران به قصه‌پردازی، پول‌ها به جیب زد اما سینمای مستند هم آن گوشه و کنارها نفس می‌کشید و صادقانه به راهش ادامه می‌داد.

با این حال حتی در دوران سینمای صامت و دهه 20میلادی و خوش‌خوشان اولیه سینمای هالیوود و سینمای دیگر نقاط اروپا هم چهره‌ای مثل رابرت فلاهرتی، مستندساز برجسته آمریکایی فعالیت می‌کرد که با اثر درخشانش «نانوک شمالی» پرچم مستند را به بهترین شکل به اهتزار درآورد و به مخاطبان سینما نشان داد که مستند را کاملا جدی بگیرند و تنها اسیر صحنه‌سازی‌های سینمای داستان‌پرداز و هالیوودی نشوند. به‌تدریج و با تلاش مستندسازان مختلف در سراسر جهان، شاهکارهای دیگری در این زمینه خلق شد و به‌ویژه در سال‌های اخیر مردم و مخاطبان عام هم پی به ارزش‌ها و جذابیت‌های مستند بردند که گاهی داستان‌های مگو و واقعیات کنجکاوی‌برانگیزی را روایت می‌کرد که معذوریت‌ها و محدودیت‌های سینمای داستانی جرات و جسارت نزدیک شدن به آن را نداشت و ندارد؛ واقعیات و حقایقی مهم‌تر و جذاب‌تر از هر قصه و افسانه‌ای. 
در این مورد باید به جسارت مستندهای سیاسی اشاره کرد که در افشای حقایق، مسائل پشت پرده و نقد صریح شخصیت‌ها، سیاستمداران و جریانات سیاسی، چنان پر دل و جرات عمل می‌کنند که مخاطب چاره‌ای جز میخکوب شدن ندارد. سینمای داستانی و به‌ویژه هالیوود، به دلیل نظارت از سوی سیاستمداران حکومت آمریکا چندان توان و جسارت طرح این مسائل و موضوعات را ندارد و شاید هرازگاهی در این زمینه یکی به نعل و یکی به دیوار بزند اما مستندسازان معمولا جسورتر هستند و خطر تهدیدات را هم برای بیان حقیقت به جان می‌خرند. بنابراین بخش زیادی از روشنگری و آگاهی‌بخشی‌ها به مردم از طریق مستندهای سیاسی اتفاق می‌افتد که در سال‌های اخیر شدت هم گرفته است. حالا شاید در این زمانه تصور مستندسازی وابسته و تحت فرمان هیتلر و وزیر تبلیغاتش گوبلز، مثل لنی ریفنشتال سخت باشد که مستندهایی چون المپیا و پیروزی اراده می‌ساخت؛ هنرمندانه اما کاملا در خدمت حکومت آلمان نازی و برای ارعاب و همراهی مردم. اگر هم افرادی مثل او پشت دوربین قرار دارند، مستندسازان باشرف بسیاری هستند که آثاری در نقطه مقابل سرکوب و حقنه‌های سیاسی می‌سازند و افکار نادرست دولتمردان ناموجه را برنمی‌تابند. جایگاه و اهمیت ویژه مستندهای سیاسی خوب وقتی بیشتر می‌شود که در جنگ رسانه‌ای و جریان نفوذ رسانه‌ای غرب، معمولا واقعیات و حقایق وارونه جلوه داده می‌شوند، به‌ویژه در مستندها و گزارش‌های دولتی و حکومتی کمتر سراغ روایت صادقانه می‌روند و سعی می‌کنند تنها آن چیزی را بگویند و به خورد مردم جهان بدهند که تضادی با منافع قدرت، سرمایه و حکومت نداشته باشد. مثل همه گزارش‌ها و مستندهایی که شبکه بی‌بی‌سی در ستایش سلطنت و ملکه در همه این سال‌ها تهیه و پخش کردند اما مستندسازان سیاسی جهان با هویتی مستقل و نگاه آزادانه، فاش می‌گویند و از گفته خود دلشادند، چشم ما و حقیقت روشن.

علی رستگار - گروه فرهنگ و هنر