دو نگرانی درباره روایت انقلاب و دفاع مقدس
موزه انقلاب اسلامی و دفاعمقدس بهتازگی مقالهای منتشر کرده و در آن به موضوع ضرورت روایت صحیح برای پاسخگویی به شبهات مربوط به دفاعمقدس و انقلاب پرداخته بود. خواندن بخشی از آن را با شما به اشتراک میگذارم.
بسیاری از مسائل اگر به قاعده و در چارچوبی منطقی و عقلانی طرح و بسط شوند، پاسخ متناسب و صحیح را نیز در خود مستتر دارند... سؤالات و شبهاتی که پیرامون انقلاب اسلامی و دفاعمقدس مطر ح میشوند نیز از این قاعده مستثنی نیستند. مشخصا درباره روایت تاریخ انقلاب و دفاعمقدس دوخطر اساسی وجود دارد:
اول؛ گذر زمان و از میان رفتن افرادی که خود در صحنه حضور داشتهاند و معالاسف فقدان آنها روایات دست اول و صحیح را به محاق خواهد برد. مبارزان و رزمندگان و پیشکسوتانی که ثبت و ضبط تجربهها و دیدههایشان، حفظ و نگهداری بخشی از تاریخ است.
در این باره گرچه سازمانها و نهادها و افراد زیادی دست به کار شدهاند و در ادامه عنوان تاریخ شفاهی و مستندنگاری، بخشهایی از تاریخ را محافظت کردهاند اما همین جریان نیز با آفاتی از قبیل استناد به واقع دست و پنجه نرم میکند. از همینروست اگر درباره واقعهای گاهی چند روایت حتی متضاد وجود دارد و محقق و مخاطب را در ارجاع به آن دچار سردرگمی میکند. از طرفی فرآیند تاریخ شفاهی بیشتر فرماندهان و بزرگان مورد سؤال قرار گرفتهاند و ظرفیتهای فعال این جریان که همانا مبارزان کف خیابان و رزمندگان پشت خاکریزها باشند مورد غفلت واقع شدهاند. کسانی که روایت هرکدامشان میتواند تکهای از این پازل وسیع و گسترده را تکمیل کند.
دوم؛ موازیکاریها گاهی تا آنجا پیش میروند که از یک اتفاق چند روایت به دست میدهد و همین روایتها بهانه و بستری میشود برای بیگانگان تا پروژه تحریف و طرح شبهه را با قوت بیشتری ادامه دهند.
میثم رشیدیمهرآبادی - سردبیر قفسه کتاب
اول؛ گذر زمان و از میان رفتن افرادی که خود در صحنه حضور داشتهاند و معالاسف فقدان آنها روایات دست اول و صحیح را به محاق خواهد برد. مبارزان و رزمندگان و پیشکسوتانی که ثبت و ضبط تجربهها و دیدههایشان، حفظ و نگهداری بخشی از تاریخ است.
در این باره گرچه سازمانها و نهادها و افراد زیادی دست به کار شدهاند و در ادامه عنوان تاریخ شفاهی و مستندنگاری، بخشهایی از تاریخ را محافظت کردهاند اما همین جریان نیز با آفاتی از قبیل استناد به واقع دست و پنجه نرم میکند. از همینروست اگر درباره واقعهای گاهی چند روایت حتی متضاد وجود دارد و محقق و مخاطب را در ارجاع به آن دچار سردرگمی میکند. از طرفی فرآیند تاریخ شفاهی بیشتر فرماندهان و بزرگان مورد سؤال قرار گرفتهاند و ظرفیتهای فعال این جریان که همانا مبارزان کف خیابان و رزمندگان پشت خاکریزها باشند مورد غفلت واقع شدهاند. کسانی که روایت هرکدامشان میتواند تکهای از این پازل وسیع و گسترده را تکمیل کند.
دوم؛ موازیکاریها گاهی تا آنجا پیش میروند که از یک اتفاق چند روایت به دست میدهد و همین روایتها بهانه و بستری میشود برای بیگانگان تا پروژه تحریف و طرح شبهه را با قوت بیشتری ادامه دهند.
میثم رشیدیمهرآبادی - سردبیر قفسه کتاب