تجلیل از بهروز رضوی در روز تولد او سنت قدردانی از بزرگان
دستهگل، جعبه کیک، تابلویی
کادوپیچشده و... در دستان افرادی که به سرعت راهی استودیوی رادیو تهران شدهاند. چشمان اهالی رادیو در سالن ورودی ساختمان شهدای رادیو در عصر دوشنبه 10بهمن، چنین تصاویری را ثبت میکند.
پچ پچها و گمانهزنیها، لبخند به دنبال داشت چون صاحبان چشمها میشنیدند «اداره کل روابطعمومی صداوسیما برای بهروز رضوی، جشن تولد گرفتهاست.» حسین قرایی، مدیرکل روابط عمومی و همراهان بعد از سلام و احوالپرسی با بچههای برنامه کتاب شب که در حال ضبط برنامه اند، کیکی را از جعبه بیرون آورده و وارد استودیو میشوند تا تولد 76سالگی بهروز رضوی را به این گوینده پیشکسوت تبریک بگویند. رضوی که در حال ضبط معرفی کتاب «قلم سرنوشت» نوشته جعفر شهری است، ضبط را متوقف میکند و با لبخندی گیرا و صدای پرطنینش که به وضوح شادی در آن هویداست، هیجان زده از این غافلگیری جالب، به همه خوشامد میگوید. لحظاتی بعد علی بخشیزاده، معاون صدای رسانهملی هم وارد میشود و با بوسیدن شانه رضوی به او تبریک میگوید. بعد از خواندهشدن لوح تقدیر رضوی، قرایی از رضوی میخواهد چند کتابی را که در 25سال اجرای این برنامه معرفی کرده که به دلش نشسته، معرفی کند. شازده کوچولو، داستانهای چخوف و هرمان هرسه از کارهایی است که رضوی دوستشان دارد.
رضوی در پشت میز نشسته و شمع کیکش را فوت میکند و همزمان با دست زدن حاضران که لحظه به لحظه به تعدادشان افزوده میشود، کیک را میبرد و عکسی دستهجمعی گرفته میشود. حالا نوبت کادوست. رضوی کاغذ کادوی دور تابلو را باز میکند که تابلو نوشتهای از مصراعی از حافظ است: «رواق منظر چشم من، آشیانه توست» و رضوی ادامه میدهد و قرایی زمزمه میکند؛ «کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست». همین بهانهای میشود تا او از قرابتش با حافظ بگوید؛ قرابتی که از زادگاهش یزد و از پنجسالگی با حفظ کردن چند غزل از دیوان حافظ شروع شده است. پایان این بخش، خواندن غزلی از حافظ با صدای استاد رضوی است: «گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سرآید/ گفتم که ماه من شو، گفتا اگر برآید» بادستزدن مجدد حضار، کمکم همه آماده رفتن میشوند تا ضبط برنامه از سر گرفتهشود. رضوی ضمن بدرقه قرایی و همراهان میگوید: تا به حال سابقه نداشت اینگونه ما را تحویل بگیرن. همیشه از ما طلبکار بودن. اما با این کارها خیلی اتفاقات خوبی افتاده و انرژی میگیریم.» عوامل برنامه و بچههای رادیو که رضوی، جای استادشان است با شنیدن این حرفها، لبخندی میزنند. انگار ته دلشان گرم شدهاست. سنت تکریم بزرگان رسانهملی به بهانههای مختلف که حدود یک سال و چهار ماهی است در ادارهکل روابطعمومی صداوسیما ایجاد شده، حالا و به مرور به محمل و بستری برای دلگرمی بزرگان و جوانان تبدیل شدهاست.
احسان ناظم بکایی - منتقدرضوی در پشت میز نشسته و شمع کیکش را فوت میکند و همزمان با دست زدن حاضران که لحظه به لحظه به تعدادشان افزوده میشود، کیک را میبرد و عکسی دستهجمعی گرفته میشود. حالا نوبت کادوست. رضوی کاغذ کادوی دور تابلو را باز میکند که تابلو نوشتهای از مصراعی از حافظ است: «رواق منظر چشم من، آشیانه توست» و رضوی ادامه میدهد و قرایی زمزمه میکند؛ «کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست». همین بهانهای میشود تا او از قرابتش با حافظ بگوید؛ قرابتی که از زادگاهش یزد و از پنجسالگی با حفظ کردن چند غزل از دیوان حافظ شروع شده است. پایان این بخش، خواندن غزلی از حافظ با صدای استاد رضوی است: «گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سرآید/ گفتم که ماه من شو، گفتا اگر برآید» بادستزدن مجدد حضار، کمکم همه آماده رفتن میشوند تا ضبط برنامه از سر گرفتهشود. رضوی ضمن بدرقه قرایی و همراهان میگوید: تا به حال سابقه نداشت اینگونه ما را تحویل بگیرن. همیشه از ما طلبکار بودن. اما با این کارها خیلی اتفاقات خوبی افتاده و انرژی میگیریم.» عوامل برنامه و بچههای رادیو که رضوی، جای استادشان است با شنیدن این حرفها، لبخندی میزنند. انگار ته دلشان گرم شدهاست. سنت تکریم بزرگان رسانهملی به بهانههای مختلف که حدود یک سال و چهار ماهی است در ادارهکل روابطعمومی صداوسیما ایجاد شده، حالا و به مرور به محمل و بستری برای دلگرمی بزرگان و جوانان تبدیل شدهاست.