نگاهی به مسئولیت خطیر تربیت و فرزندپروری
شکوه تربیت
هدف از تعلیم و تربیت، پرورش شخصیتی است که بتواند بر خود مسلط شود و تمایلات و عواطف خود را زیر نظر قرار دهد و طبق معیارهای منطقی و عقلی عمل کند.
از راه تعلیم و تربیت میتوان شرایطی برای رشد فردی و رفاه جمعی فراهم کرد که در زندگی انسان نقشی مهم دارد و به طور کلی رشد و تعلیم استعدادهای فردی، محکم شدن پایههای زندگی جمعی، گسترش آرمانهای آزادمنشانه و ایجاد تفاهم میان افراد انسانی در سایه تعلیم و تربیت صورت میگیرد. تعلیم و تربیت برای انسان به منزله نور است که ظهور و بروز هر چیز به آن وابسته است. همانطور که میدانید در میان همه موجودات جهان تنها انسان، آمادگی لازم برای تربیتپذیری را دارد و این مسأله زمانی امکانپذیر است که انسان در مسیر آموزشها و تعالیم مربوطه قرار گیرد و عوامل تربیتی در جهت هدایت و راهنمایی او به درستی انجام وظیفهکنند.
برشی از کتاب
تعلیم و تربیت مورد توجه اکثر مردم قرار گرفته است؛ نویسندگان، شعرا، مصلحان اجتماعی، روشنفکران و فیلسوفان همه درباره تعلیم و تربیت صحبت میکنند و هر دسته از روی تجربیات خود در باره ماهیت و نقش آن به گفتوگو میپردازند و راجع به تعلیم و تربیت و آثار مترتب بر آن از دیرباز سخن گفتهاند.حقیقت این است که در قانون الهی «فرزند» از بالاترین و ارزشمندترین جایگاه برخوردار است و فرزندآوری از پرخطرترین مسئولیتها و رسالتهاست؛ چرا که کودکان در نظام اسلامی، از همان روزهای آغازین حیات صاحب حقوق حقهای در ابعاد زیستی و روانی هستند که توجه به آن از وظایف و مسئولیتهای درخور توجه والدین است. کتاب «شکوه تربیت» نوشته مریم سلیقه، درباره ضرورت تربیت آدمیاست و کمک قابلملاحظهای به خانوادهها در تربیت فرزندان سالم و شایسته خواهدکرد.
در بخشی از کتاب شکوه تربیت میخوانیم:
نگرشها و رفتار والدین میتواند تسهیلکننده یا مانع در جریان رشد و تکامل کودک باشد. والدین سختگیر و خشن مانع میشوند تا فرزندانشان از روابط مثبت و سازنده با همسالان خویش که برای استقلال آنان بسیار مؤثر است، بهره گیرند در حالی که والدین پذیرا و فهمیده، منبع امنیت برای نوجوانان نگران و مضطرب خویش خواهند بود. چنین والدینی نه فقط در حل مشکلات نوجوان با او همراه و همیارند بلکه نوجوان را به مستقل شدن و پذیرش مسئولیت تشویق میکنند. ارزشهای والدین در رشد کودک از اهمیتی خاص برخوردار است. والدینی که دارای معیارها و ارزشهای والایی هستند و در زندگی با رفتار مناسب عمل میکنند، اغلب فرزندانشان نیز در مواجهه با ضوابط و رفتار تعارضانگیز دارای همان ارزشهای والا خواهند بود؛ برعکس والدینی که احساس مسئولیت نمیکنند و بر مبنای «هر چه پیشآید، خوشآید» عمل میکنند، فرزندان چنین خانوادههایی به دروغگویی، دزدی و دیگر رفتارهای بزهکارانه دست میزنند.به نظر میرسد مبنای خانواده در سلامت نه فقط یک ضرورت بیولوژیکی، بلکه روانی است بنابراین اولین مدرسه تربیت فرزند، محیط خانواده است. رفتار و گفتار پدران و مادران و طرز زندگی آنان مشخصکننده نیک و بد خانواده و میزان پاکی و ناپاکی آن محیط است. آری، اثرات و نفوذ خانواده در رشد کودک و نوجوان بیشمار است و خویشتنپنداری و احساس ارزشمندی نوجوان از نگرشهای اعضای خانواده نسبت به او نشأت میگیرد. هرگاه والدین در هر یک از مراحل رشد، به کودک مسئولیتی درخور توانش بدهند، به تدریج درباره خود به عنوان یک فرد قابل اعتماد و شایسته میاندیشد.
امیر علوی - چاردیواری
برشی از کتاب
تعلیم و تربیت مورد توجه اکثر مردم قرار گرفته است؛ نویسندگان، شعرا، مصلحان اجتماعی، روشنفکران و فیلسوفان همه درباره تعلیم و تربیت صحبت میکنند و هر دسته از روی تجربیات خود در باره ماهیت و نقش آن به گفتوگو میپردازند و راجع به تعلیم و تربیت و آثار مترتب بر آن از دیرباز سخن گفتهاند.حقیقت این است که در قانون الهی «فرزند» از بالاترین و ارزشمندترین جایگاه برخوردار است و فرزندآوری از پرخطرترین مسئولیتها و رسالتهاست؛ چرا که کودکان در نظام اسلامی، از همان روزهای آغازین حیات صاحب حقوق حقهای در ابعاد زیستی و روانی هستند که توجه به آن از وظایف و مسئولیتهای درخور توجه والدین است. کتاب «شکوه تربیت» نوشته مریم سلیقه، درباره ضرورت تربیت آدمیاست و کمک قابلملاحظهای به خانوادهها در تربیت فرزندان سالم و شایسته خواهدکرد.
در بخشی از کتاب شکوه تربیت میخوانیم:
نگرشها و رفتار والدین میتواند تسهیلکننده یا مانع در جریان رشد و تکامل کودک باشد. والدین سختگیر و خشن مانع میشوند تا فرزندانشان از روابط مثبت و سازنده با همسالان خویش که برای استقلال آنان بسیار مؤثر است، بهره گیرند در حالی که والدین پذیرا و فهمیده، منبع امنیت برای نوجوانان نگران و مضطرب خویش خواهند بود. چنین والدینی نه فقط در حل مشکلات نوجوان با او همراه و همیارند بلکه نوجوان را به مستقل شدن و پذیرش مسئولیت تشویق میکنند. ارزشهای والدین در رشد کودک از اهمیتی خاص برخوردار است. والدینی که دارای معیارها و ارزشهای والایی هستند و در زندگی با رفتار مناسب عمل میکنند، اغلب فرزندانشان نیز در مواجهه با ضوابط و رفتار تعارضانگیز دارای همان ارزشهای والا خواهند بود؛ برعکس والدینی که احساس مسئولیت نمیکنند و بر مبنای «هر چه پیشآید، خوشآید» عمل میکنند، فرزندان چنین خانوادههایی به دروغگویی، دزدی و دیگر رفتارهای بزهکارانه دست میزنند.به نظر میرسد مبنای خانواده در سلامت نه فقط یک ضرورت بیولوژیکی، بلکه روانی است بنابراین اولین مدرسه تربیت فرزند، محیط خانواده است. رفتار و گفتار پدران و مادران و طرز زندگی آنان مشخصکننده نیک و بد خانواده و میزان پاکی و ناپاکی آن محیط است. آری، اثرات و نفوذ خانواده در رشد کودک و نوجوان بیشمار است و خویشتنپنداری و احساس ارزشمندی نوجوان از نگرشهای اعضای خانواده نسبت به او نشأت میگیرد. هرگاه والدین در هر یک از مراحل رشد، به کودک مسئولیتی درخور توانش بدهند، به تدریج درباره خود به عنوان یک فرد قابل اعتماد و شایسته میاندیشد.
امیر علوی - چاردیواری