نسخه Pdf

انسان تا چه زمانی فرصت دارد توبه کند؟

انسان تا چه زمانی فرصت دارد توبه کند؟

انسان تا در این دنیا هست و رشته حیاتش باقی است و تا وقتی که مرگ مستقیما به او روی نیاورده است، مهلت برای توبه کردن دارد. فقط در زمانی که انسان در چنگال مرگ گرفتار است و هیچ امیدی به نجات ندارد، توبه مورد قبول واقع نمی‌شود.

قبل از آن ساعات و لحظات آخر که در تعبیرات حدیثی «ساعت معاینه» نامیده شده است(یعنی لحظه‌ای که انسان مرگ را و جهان دیگر را معاینه می‌کند، به چشم می‌بیند؛ در عین این‌که هنوز زنده است، دنیایی دیگر را مقابل خود حاضر می‌بیند) توبه انسان قبول است ولی در آن لحظات توبه مقبول نیست. همچنان که در عالم آخرت هم توبه معنی ندارد. نه انسان در آنجا حال توبه پیدا می‌کند و نه فرضا اگر بخواهد توبه کند- که قطعا توبه واقعی نخواهد بود و فقط یک عمل ظاهری است- توبه او پذیرفته است. اما چرا در این مورد این‏طور است؟ چون جواب دادن به این سؤال مکمل عرایض دیشب من است، از این جهت این بحث را امشب مطرح کردم.اما این‌که چرا توبه در لحظه معاینه قبول نیست؟ قرآن تصریح می‌کند که: همین‌که انتقام ما را دیدند می‌خواهند توبه کنند و توبه‌‏شان را نمی‏‌پذیریم. در ساعتی که آن انتقام ما رسید، اظهار ایمان و توبه کردن فایده ندارد، چرا؟ برای این‌که توبه تنها پشیمانی و بازگشت نیست؛ یعنی اگر انسان تحت هر عاملی فقط از راه کج خود بازگردد، این توبه شمرده نمی‌شود. توبه آن وقت است که یک انقلاب درونی در وجود انسان پیدا می‌شود، یعنی نیروهای مقدسی که درون انسان نهفته است علیه نیروهای شهوانی و غضبی و شیطانی وجود انسان و تبهکاری‌های او قیام کنند و زمام مملکت وجود انسان را در دست بگیرند. این معنای توبه است. توبه یعنی انقلاب درونی در انسان.انسان وقتی به مرحله‏‌ای می‌رسد که احساس می‌کند در چنگال مرگ گرفتار است و عذاب الهی را می‌بیند، بدیهی است که در آنجا اظهار ایمان می‌کند. اما این اظهارایمان، انقلاب مقدس درونی نیست. قرآن در مورد فرعون می‌گوید: ‌فرعون تا در دنیاست و باد دنیا به تنش می‌خورد، فرعونی می‌کند؛ با هیچ استدلالی قانع نمی‌شود، هیچ نصیحت و موعظه‌ای را نمی‌‏پذیرد؛ بین سحره و موسی معارضه درست می‌کند، خود سحره ایمان می‌آور‌د و او بیشتر طغیان می‌کند؛ درصدد کشتن موسی و قومش برمی‌آید، آنها را تعقیب می‌کند. هنگامی که در دریا غرق می‌شود، آب او را فرا می‌گیرد و خود را در لحظات آخر عمر می‌بیند و یقین می‌کند که دیگر راه نجات ندارد. می‌گوید: امنت انه لااله الا الذی امنت به بنوا اسرائیل‏ من به خدای موسی ایمان آوردم. اینجا دیگر قبول نمی‌شود. خدا چرا قبول نمی‌کند؟ مگر خدا بخل می‌‏ورزد؟ نه، توبه باشد قبول می‌کند. این، توبه نیست. توبه یعنی انقلاب مقدس درونی. این، انقلاب مقدس درونی نیست. آدمی که در قعر دریا آب تمام اطرافش را گرفته و به هر طرف که نگاه می‌کند آب می‌بیند و در این حال اظهار توبه می‌کند، وجدانش منقلب نشده است، فطرتش زنده نشده است، خودش علیه خودش قیام نکرده است، بلکه حالا  که خودش را مضطر و بیچاره می‌بیند، از روی اضطرار اظهار تسلیم می‌کند. لهذا به او می‌گویند: الان و قد عصیت قبل‏  ‌چرا یک ساعت پیش که آزاد بودی این حرف را نزدی؟ اگر یک ساعت پیش در حالی که آزاد بودی این حرف را می‌گفتی، معلوم بود که در درون تو انقلاب مقدس پیدا شده اما حالا که این حرف را می‌‏زنی حاکی از انقلاب مقدس نیست، ناشی از اضطرار و بیچارگی است.

​​​​​​​برگرفته از کتاب آزادی معنوی / استاد شهید مرتضی مطهری