روضه مصور که با تصویرسازی فاطمه طیوب همراه است، محصولی است از خانه طراحان انقلاب اسلامی و تجربه جدیدی در روایت هنری و خلاقانه عاشورا به‌خصوص برای نسل جوان‌تر که با تصویر همراه‌تر و همدل‌تر از متن هستند. 

1- در تاریخ آمده سی هزار نفر اطراف مسلم گرد آمده بودند.
ابن زیاد به واسطه عده ای از خواص مردم را ترساند و از گرد مسلم پراکندند که آن حضرت به وقت نماز عشا هیچ کس را همراه نداشت؛ هیچ کس!

چرا چنین شد ؟خواص طرفدار حق مقصرند  و بعضی شان در نهایت بدی عمل کردند.
1375.03.20 رهبر معظم انقلاب اسلامی ​​​​​​​

2- کسانی که با امام حسین (ع) بودند در مبارزه معنوی  و درونی پبروز شدند...
حربن یزید ریاحی سردار شجاعی که در میان دشمنان جایگاهی داشت...
... و به امام حسین(ع) پیوست
در این مبارزه باطنی پیروز شد.

یکایک کسانی که با امام حسین بودند‌، معنوی و درونی پیروز شدند.حربن یزید ریاحی ،سردار شجاعی که در میان دشمنان جایگاهی داشت و از آن جایگاه صرف نظر کرد و به حسین بن علی پیوست، در مبارزه باطنی و معنوی پیروز شد.
1381.9.1 رهبر معظم انقلاب اسلامی

3- آن روز ها چه مردانی داشتیم...
روز هایی که زینب(س)یارویاور داشت
امیدی برای کودکان تشنه لب داشتیم
ساقی و حامی داشتیم عباس(ع) وعلی اکبر(ع) داشتیم 

از روزی که امام حسین وارد سرزمین کربلا شد، تا روزی که از خاندان  خود جدا گردید، نه روز بوده ؛ خود آن حادثه هم نصف روز است .این حادثه ،چه قدر در تاریخ ما برکت کرده و تا به امروز هم زنده و الهامبخش است .
1370.04.25 رهبر معظم  انقلاب اسلامی

4- قیام عاشورا  مبارزه‌ای غریبانه بود.
امام می‌داند، بعد شهادتشان عیالات بی پناهش
آنها را به اسارت می‌گیرندمورد اهانت قرار می‌دهند.
دل‌های آنها را می‌ترسانند

قیام عاشورا مبارزه‌ای غریبانه بود. امام می‌داند به مجرد این که جان از جسم مطهرش خارج شود، عیالات بی پناه و بی دفاعش، مورد تهاجم قرار خواهند گرفت، گرگ‌های گرسنه، به دختران خردسال و جوانش حمله ور می‌شوند، دل‌های آنها را می‌ترسانند؛ اموال آنها را غارت می‌کنند؛ آنها را به اسارت می‌گیرند و مورد اهانت قرار می‌دهند.
1373.3.17 رهبر معظم انقلاب اسلامی

5- وقتی که امام حسین(س)زمین افتاد...
... عبدالله یازده ساله با شتاب آمد و رسیدبالای سرابی عبدالله
سرباز ابن زیادشمشیر را بلند کرده که بر بدن مجروح ابی عبدالله فرود بیاورد بی‌اختیار جلوی شمشیر گرفت دست این بچه قطع شد.روی زمین انداختش  و به شهادت رساند.

سرباز خبیث ابن زیاد بچه یازده ساله را روی زمین انداخت و او را به شهادت رساند. این جا بود که امام حسین؟س؟ خیلی منقلب شد. دست به دعا برداشت و این مردم را نفرین کرد. صدا زد «خدا یا باران رحمتت را بر این مردم حرام کن...»
1364.7.5 رهبر معظم انقلاب اسلامی

6- «قاسم بن‌الحسن»و این بچه کوچک عطشش، همه را تحت تاثیر قرار داده
دیدغوغا وهیاهو در خیمه‌ها همه را فرا گرفته
یک وقت یک چیز عجیبی را احساس کرد
او را روی دست بلند کرد، به همه نشان داد
یک وقت یک چیز عجیبی را احساس کرد
نگاه کرد دید خون از گلوی علی اصغر سرازیر شد

وقتی حضرت رفت طرف خیمه‌ها دید غوغا و هیاهو در خیمه‌ها همه را فرا گرفته و این بچه کوچک عطشش، همه را تحت تاثیر قرار داد. او را روی دست بلندکرد، به همه نشان داد. حالت خود این بچه تاثرانگیز  بود. هر دلی را هر دل سنگی را یقینا به ترحم وادار می‌کرد. یک وقت یک چیز عجیبی را احساس کرد دید این بچه‌ای که از گرسنگی و تشنگی بی‌حس و حال افتاده بود، آن‌چنان دست و پا می‌زند روی دست پدر. همین‌طور که نگاه کرد دید خون از گلوی علی‌اصغر سرازیر شده...
1365.6.21 رهبر معظم انقلاب  اسلامی​​​​​​​

7- «قاسم بن‌الحسن»در شب عاشورا عرض کرد:عموجان! آیا من هم در میدان به شهادت خواهم رسید؟
امام فرمود: عزیزم!کشته شدن در ذائقه تو چگونه است؟گفت: از عسل شیرین‌تر

«قاسم‌ بن‌الحسن» هنوز به حد بلوغ  نرسیده بود. شب عاشورا، این  نوجوان عرض  کرد:عموجان!  آیا من هم در میدان به شهادت خواهم رسید؟ امام حسین(ع)فرمود: عزیزم! کشته شدن در ذائقه تو چگونه است؟ گفت: از عسل  شیرین‌تر.
این، آن جهت‌گیری ارزشی در خاندان پیامبر است. تربیت شده‌های اهل بیت این‌گونه‌اند.
1377.2.18 رهبر معظم انقلاب  اسلامی

8- علی بن‌الحسین برای جنگیدن از خیمه‌گاه امام حسین خارج شد...
فرمود:خدایا جوانی به سمت اینها می‌فرستم که اشبه الناس به پیامبر  است
از خیمه‌گاه خارج شداز پدر اجازه گرفت بجنگ حضرت بدون  ملاحظه اذن داد.
حضرت به میدان رفت و جنگ بسیار شجاعانه‌ای کرد؛ بعد برگشت و گفت تشنه‌ام. امام فرمودند: عزیزم! از دست جدت پیامبر سیراب خواهی شد...

در بین راه کربلا، امام حسین؟ع؟ روی اسب به حالت خواب کوتاهی رفتند، بعد با صدای بلند  فرمود:  «انالله و اناالیه راجعون». علی‌اکبر  پرسید: پدر! چه شد؟ فرمود: خواب دیدم منادی ندا می‌کند که این قافله به  سوی مرگ حرکت می‌کند. علی‌اکبر به جای این‌که دلش بلرزد، به پدر  گفت:  حالا که در راه حق می‌رویم، هیچ باکی از مرگ نداریم؛ و همین حرف را علی‌اکبر ثابت هم کرد.
1362.7.15 رهبر معظم انقلاب اسلامی

9- اباالفضل العباس تا چشمش به آب افتاد«فذکر عطش الحسین»به یاد لبهای تشنه‌ امام حسین(ع)به یاد فریادهای العطش دختران به یاد گریه علی اصغر افتادآب را روی آب ریخت و از فرات بیرون آمد...
در بیرون آمدن از فرات آن حوادث رخ می‌دهد و امام حسین  ناگهان صدای برادر را می‌شنود که از وسط لشکر فریاد زد:«یا اخا ادرک اخاک»...

در آن لحظات آخر، آن‌قدر بر این کودکان و اهل حرم تشنگی فشار آورد که خود امام حسین(ع) و اباالفضل با هم به طلب آب رفتند. اباالفضل(ع) خودش را به آب می‌رساند. او مشک آب را پر می‌کند که برای خیمه‌ها ببرد. در این جا هر انسانی به خود حق می‌دهد که یک مشت آب هم به لبهای تشنه خودش برساند؛ اما او در این جا وفاداری خویش را نشان داد.
1379.01.26 رهبر معظم انقلاب اسلامی

10- دشمنان دور بدن حسین بن علی حلقه زدند
وقتی که رسید آنجاجسد عزیزش را روی زمین گرم کربلا افتاده دید
زینب دست‌ها را زیر جسد حسین بن علی کرد؛ صدایش بلند شد پروردگارا این قربانی را از آل محمد(ص) قبول فرما...

دشمنان هرکدام ضربه‌ای به جسم پاک بی‌دفاع حسین بن علی وارد می‌کنند، هرچه اینجا وحشیگری و خباثت است، در خیام ابی‌عبدا... روح توجه به خداست، زینب (س) می‌آیند به طرف قتلگاه، وقتی که رسید آنجا خطاب به جدش پیغمبر: ای جد عزیزم، یک نگاهی به صحرای گرم کربلا بکن، این حسین توست که در میان خاک  و خون می‌غلتد.
1364.7.5رهبر معظم انقلاب اسلامی