رستم دستان!

گزارشی از پسربچه 4 ساله‌ای كه با وجود معلولیت قول قهرمانی جهان را داده است

رستم دستان!

وقتی محمدمهدی به دنیا آمد، چیزی ته دل سمیه و محسن تكان خورد؛ محمد مهدی شبیه بقیه نوزادان آن روز بیمارستان نبود، دكتر‌ها می‌گفتند با قلبی سوراخ به دنیا آمده، با لگنی كوچك‌تر از حد معمول و شرایطی كه زندگی را برایش سخت می‌كرد. سمیه و محسن مثل همه پدرومادرهایی كه 9 ماه منتظر به دنیا آمدن فرزندشان هستند، چشم انتظار دیدن محمدمهدی بودند، چشم انتظار در آغوش كشیدن یك نوزاد سالم اما واقعیت آنها را در همان دیدار اول شوكه كرد؛ آنها صاحب یك فرزند معلول شده بودند. هیچ پزشك متخصصی پیش از آن درباره معلولیت محمدمهدی چیزی به آنها نگفته بود، نتایج سونوگرافی و معاینه‌های پزشكی، همه شهادت می‌دادند فرزندشان سالم است. اما نبود! حالا چهار سال از آن روز گذشته و محمدمهدی بخشی یك پسربچه بازیگوش است كه درست مثل بقیه همسن و سالانش از در و دیوار بالا می‌رود! حتی با وجود همین معلولیت جسمی مادرزاد. او به كمك پدر و مادرش، تقدیرش را طور دیگری رقم زده و حالا قهرمان ششمین دوره مسابقات معلولین و جانبازان در رشته صخره‌نوردی است!

خانواده بخشی این فاصله چهارساله،یعنی از تولد محمدمهدی تا همین حالا را راحت نگذرانده‌اند؛ روزهای اول تولد، مدام دنبال جواب برای این سوال بودند كه چرا این اتفاق افتاده؟ چرا نابهنجاری جنین شان قبل از تولد مشخص نشده؟ چرا پزشکان در سونوگرافی تشخیص نداده‌اند كه استخوان‌های تحتانی، انگشتان پا و زانوهای او تشكیل نشده‌اند و در قلبش سه حفره وجود دارد؟! این سوال‌ها مدام در ذهن این دو نفر چرخ می‌خورد ؛ همان موقع كه یك پایشان بیمارستان بود و یك پایشان خانه و محل كار. همان موقع كه دكترهایی كه محمدمهدی را معاینه می‌كردند، به آنها می‌گفتند چون پسرشان زانو ندارد برای این‌كه بتواند راه بیفتد باید پاهایش از زانو به پایین قطع شود. گرفتن این تصمیم كار ساده‌ای نبود، اما آنها به امید این‌كه روزهای بهتری در انتظار فرزندشان باشد، با قطع پاهای پسرشان موافقت كردند.
دست‌های پرتوان محمد مهدی
دوره نوزادی محمدمهدی با تب و تاب زیاد گذشت، پس از قطع پاها و انتظار برای بهبود زخم‌ها و رشد استخوان لگن. اما او یك قهرمان بود، پسری كه كوتاه نیامد، بارها با پروتزهایی كه برایش ساخته بودند، راه رفت، زمین خورد، بلند شد و دوباره راه رفت و در‌نهایت در سه سالگی موفق شد با كمك پروتزهای مخصوصی كه برایش ساخته بودند، راه برود. سمیه دلاور، مادر محمد مهدی از آن روزها خاطره زیاد دارد: « پسرم را با همین شرایط مثل بقیه بچه‌ها به پارك می‌بردم و در همین رفت و آمد‌ها دیدم خودش هم دوست دارد شرایطش را عوض كند. دیدم به تنهایی از پله‌ها بالا می‌رود، از وسایل بازی و سرسره و ... آویزان می‌شود و دست‌هایش واقعا قوی است. حتی خیلی وقت‌ها كه در خانه بودیم، می‌دیدم كه حركت‌های چرخشی و ژیمناستیكی را كه از تلویزیون پخش می‌شد، تكرار می‌كند.»
سمیه در همین روزهای مادرانه اش فهمید كه محمد مهدی با این‌كه پایی برای راه رفتن ندارد، اما دستان قدرتمندی دارد؛ دستانی که هدیه خدا به اوست.
كشف توانایی‌های محمدمهدی
كم كم توانایی‌های محمدمهدی در انجام حركات ورزشی با دست‌هایش، آن‌قدر زیاد شد كه خانواده‌اش به این فكر افتادند او را در یك باشگاه ورزشی ثبت نام كنند؛ كاری به ظاهر ساده كه به خاطر شرایط محمدمهدی با سختی‌های زیادی همراه بود؛ روزهایی كه سمیه درباره‌اش می‌گوید: «بارها به مسؤولان باشگاه‌های مختلف التماس كردم پسرم را ثبت‌نام كنند، خیلی جاها به من كنایه زدند، خیلی جاها گفتند محمدمهدی را چه به ورزش؟! خیلی جاها دلم را شكستند و گفتند روحیه بقیه بچه‌ها با دیدن او خراب می‌شود. اما ناامید نشدم، باز هم دست پسرم را گرفتم و به یك باشگاه دیگر بردم.»
بالاخره پیگیری‌های سمیه نتیجه داد و آنها به واسطه معرفی یك آشنا توانستند پسرشان را در یك باشگاه خصوصی ثبت‌نام كنند و این آغاز رویای بزرگ پسركی بود كه پایی برای راه رفتن و رسیدن به رویاهایش نداشت، اما با دستانش سفت و سخت چسبیده بود به همین رویاها.
قهرمانی با دست‌های آهنین
ماجرای قهرمانی برای محمدمهدی از یك بازی ساده در پارك لاله شروع شد؛ از حركات نمایشی این پسربچه چهار ساله كه بدون كمك بزرگ‌ترهایش تند وتند از میله‌های داخل پارك بالا می‌رفت؛ پسربچه‌ای با پاهای پروتزی كه هیچ چیزی مانع بالارفتنش نبود. مهارتی كه او را به مسابقات صخره نوردی معلولان و جانبازان در ورزشگاه شیرودی رساند. آن هم درست زمانی كه آوازه توانایی‌های محمد مهدی به گوش خیلی‌ها رسیده بود. آدم‌هایی كه آمده بودند از نزدیك شاهد این توانایی محمدمهدی باشند.
محسن پورقاسم، قهرمان معلول دیواره نورد كشورمان یكی از همین‌ها بود؛ كسی كه با دیدن محمدمهدی اشك شوق ریخت و به حركات ورزشی این پسربچه نمایش شجاعانه را داد و به مادرش گفت: محمدمهدی فقط صعود نكرد، او با صعودش به همه ما درس بزرگی از تلاش و استقامت داد.
محمدمهدی حالا یك كودك قهرمان است؛ قهرمانی كه معلولیت جزوی از زندگی اش است و مثل همه توان‌یابان دیگر كشورمان با هزار و یك مشكل درگیر؛ مشكلاتی كه خیلی وقت‌ها خیلی‌ها را منزوی می‌كند. تجربه‌ای تلخ كه مادر محمدمهدی درباره‌اش می‌گوید: «حضور در جامعه برای خانواده‌هایی كه فرزند معلول دارند اصلا راحت نیست، خیلی جاها من و پسرم با واكنش منفی روبه‌رو شدیم، اوایل شاید هردوی ما ناراحت می‌شدیم اما كم كم یادگرفتیم به این واكنش‌ها بی‌توجه باشیم .»
آنها كم‌كم به این نتیجه رسیدند كه تا وقتی خودشان محمدمهدی و توانایی‌هایش را باور نكنند، دیگران هم او را باور نمی‌كنند. سمیه در همین رابطه می‌گوید: «به ما ثابت شده معلولیت محدودیت نیست. این موضوع چه در رابطه با محمدمهدی چه معلولان دیگر صدق می‌كند، ما خانواده‌ها خیلی زود از توانایی‌های فرزندمان باخبر می‌شویم اما مساله مهم اینجاست كاری كنیم كه دیگران هم این توانایی هار ا ببینند.»
این دقیقا همان كاری بود كه والدین محمدمهدی انجام داده‌اند و قهرمانی محمدمهدی در مسابقات جانبازان و معلولین كشور نتیجه عملكرد آنهاست. اتفاقی كه سمیه درباره‌اش می‌گوید: «كودك معلول حمایت می‌خواهد. الان رویای پسر من این است كه در مسابقات مختلف شرکت کند. او علاوه بر صخره نوردی، در شنا هم استعدادش را نشان داده و مطمئنم روزهای خوبی در انتظارش است.»